بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک روز انتظار | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک روز انتظار

بریده‌هایی از کتاب یک روز انتظار

۳٫۹
(۱۵۸۷)
پسرک یک روز تمام، یعنی از ساعت نُه صبح، منتظر بود که بمیرد.
Ghazal..
نگران نیستم، اما انگار دستِ خودم نیست.
حامدویسی
اگر خسته می‌‌شوی، لازم نیست پیش من بمانی»
احمد کشاورز
فکر می‌‌کنی چند وقت دیگر می‌‌میرم؟
کاربر ۲۸۵۴۷۲۱
من که می‌‌دانم می‌‌میرم. در فرانسه که به مدرسه می‌‌رفتم، بچه‌ها می‌‌گفتند آدم با تب چهل و چهار درجه می‌‌میرد، اماالان من صد و دو درجه تب دارم. پس پسرک یک روز تمام، یعنی از ساعت نُه صبح، منتظر بود که بمیرد.
نارمیلا
آرام شد. گره‌ی اخم‌هایش نیز از هم باز شد و بالاخره، فردای همان روز هر چند کمی بی‌حال بود، اما آرام بازی می‌‌کرد و خیلی راحت برای چیزهای بی‌اهمیت به گریه می‌‌افتاد.
vesta
چقدر به مردنم مانده؟
برو آنجا که تو را منتظرند
چقدر به مردنم مانده؟ ـ قرار نیست بمیری، تو حالت خوب است؟ ـ چرا، قرار است بمیرم. خودم شنیدم گفت تبش صد و دو درجه است. ـ آدم که از تب صد و دو درجه نمی‌میرد، این چه حرفی است که می‌‌زنی؟ ـ من که می‌‌دانم می‌‌میرم. در فرانسه که به مدرسه می‌‌رفتم، بچه‌ها می‌‌گفتند آدم با تب چهل و چهار درجه می‌‌میرد، اماالان من صد و دو درجه تب دارم. پس پسرک یک روز تمام، یعنی از ساعت نُه صبح، منتظر بود که بمیرد.
Behi
ـ فکر می‌‌کنی چند وقت دیگر می‌‌میرم؟ ـ چی؟ ـ یعنی چقدر به مردنم مانده؟ ـ قرار نیست بمیری، تو حالت خوب است؟
هانا نجیبی
پسرک یک روز تمام، یعنی از ساعت نُه صبح، منتظر بود که بمیرد.
j
نگران نیستم، اما انگار دستِ خودم نیست.
Tara
ـ یعنی چقدر به مردنم مانده؟
hasti
نگاهش که به پایین تخت خیره بود، آرام شد
fatima
آرام بازی می‌‌کرد و خیلی راحت برای چیزهای بی‌اهمیت به گریه می‌‌افتاد.
R
مجموعه «مطالعه در وقت اضافه» با این هدف فراهم شده است تا کاربران طاقچه بتوانند در عرض چند دقیقه یک داستان کوتاه از نویسندگان ایران و جهان را بخوانند. امیدواریم این داستان‌های کوتاه بتواند کمکی کوچک به پربارترکردن دقایق زندگی داشته باشد. دقایقی کوتاه که در میان روزمرگی‌ها، دقایقی زیباتر و ارزشمندتر باشد و در میان لحظات خوبمان جای بگیرد.
Hooryar
خیلی راحت برای چیزهای بی‌اهمیت به گریه می‌‌افتاد.
الهه
اگر خسته می‌‌شوی، مجبور نیستی کنارم بمانی.
انسیه انوری مقدم
اگر خسته می‌‌شوی، لازم نیست پیش من بمانی».
sepehr
نگران نیستم، اما انگار دستِ خودم نیست.
Oryx & Crake
هوای صاف و سردی بود، و برفی که روی زمین نشسته بود چنان یخ زده بود که انگار تمام درختان بی‌شاخ و برگ، بوته‌ها، شاخه‌های هرس شده، چمن و زمین عریان، همه و همه را با یخ لعاب داده بودند.
Dina
آرام بازی می‌‌کرد و خیلی راحت برای چیزهای بی‌اهمیت به گریه می‌‌افتاد.
نادیا
پسرکِ نُه ساله خیلی بی‌حال و مریض به‌نظر می‌‌رسید. دستم را روی پیشانیش گذاشتم و دیدم که تب دارد. گفتم: «بهتر است بروی بالا و استراحت کنی. انگار بیمار شده‌ای». گفت: «چیزیم نیست». دکتر آمد و تبش را اندازه گرفت. پرسیدم: «چقدر تب دارد؟» ـ صد و دو درجه. پایین که آمدیم دکتر سه نوع کپسول و طرز مصرف آن‌ها را به من داد. یکی تب‌بُر بود، یکی دیگر مُسهل بود، و سومی هم اسید خون را پایین می‌‌آورد. دکتر گفت: «میکروب آنفولانزا فقط در محیط اسیدی زنده می‌‌ماند». ظاهراً چیزی نبود که در مورد آنفولانزا نداند و گفت اگر تبش از صد و چهار درجه بالاتر نرود، اصلاً نباید نگران سلامتیش باشیم.
Anita Moghaddam💙💙
پسرکِ نُه ساله خیلی بی‌حال و مریض به‌نظر می‌‌رسید. دستم را روی پیشانیش گذاشتم و دیدم که تب دارد. گفتم: «بهتر است بروی بالا و استراحت کنی. انگار بیمار شده‌ای». گفت: «چیزیم نیست». دکتر آمد و تبش را اندازه گرفت. پرسیدم: «چقدر تب دارد؟» ـ صد و دو درجه. پایین که آمدیم دکتر سه نوع کپسول و طرز مصرف آن‌ها را به من داد. یکی تب‌بُر بود، یکی دیگر مُسهل بود، و سومی هم اسید خون را پایین می‌‌آورد. دکتر گفت: «میکروب آنفولانزا فقط در محیط اسیدی زنده می‌‌ماند». ظاهراً چیزی نبود که در مورد آنفولانزا نداند و گفت اگر تبش از صد و چهار درجه بالاتر نرود، اصلاً نباید نگران سلامتیش باشیم.
Anita Moghaddam💙💙
منظورم این است که اگر خسته می‌‌شوی، مجبور نیستی کنارم بمانی.
ســحــر
نگران نیستم، اما انگار دستِ خودم نیست
Supernova⚡
آدم که از تب صد و دو درجه نمی‌میرد، این چه حرفی است که می‌‌زنی؟
Sara Amirian
آرام بازی می‌‌کرد و خیلی راحت برای چیزهای بی‌اهمیت به گریه می‌‌افتاد.
سین الف
نگران نیستم، اما انگار دستِ خودم نیست.
sepehr
دقیقاً مثل فرق مایل و کیلومتر است. اگر با سرعت هفتاد مایل در ساعت رانندگی کنیم، یعنی سرعتمان چند کیلومتر در ساعت است؟
Seyed Ali Hashemi
فردای همان روز هر چند کمی بی‌حال بود، اما آرام بازی می‌‌کرد و خیلی راحت برای چیزهای بی‌اهمیت به گریه می‌‌افتاد.
F_M

حجم

۶٫۵ کیلوبایت

حجم

۶٫۵ کیلوبایت

قیمت:
رایگان