نیروهای ویرانگر طبیعی مانند یخبندان، سیل، زلزله و آتشفشان و یا انواع بیماریها زندگی گروههای کوچک انسانی را تهدید میکرد. این مسائل زمانی به نیروهای ناشناختهٔ طبیعت، و روزگاری به خدایان نسبت داده میشد. حیواناتی که شکار میشدند خویشاوندان انسان، نیای انسان، و گاه فرستادگان خدایان بودند که برای بقا به انسان یاری میرساندند و خود را داوطلبانه در اختیارش قرار میدادند. آنها میآمدند تا به قتل برسند و تبار انسان بر خاک زندگی کند. توجیه همهٔ این رویدادها به نرمافزارهایی نیاز داشت که در قالب اسطورهها و آیینها تجلی مییافتند. به کمک اسطوره و آیین بود که انسان تناقضهای دردناک زندگی را سامان میداد و در مقابل نیروهای عظیم و فهمناپذیری که زندگی را احاطه کرده بودند به رازهای لاینحلی مانند مرگ و حیرت خویش پاسخ میگفت.
ستوده