بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نجیب بنی امیه | طاقچه
تصویر جلد کتاب نجیب بنی امیه

بریده‌هایی از کتاب نجیب بنی امیه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴ رأی
۳٫۸
(۴)
«هیچ یادم نمی‌رود شبی از شب‌ها خدیجه وحشت‌زده بر من وارد شد و چون علت را جویا شدم، فرمود: "شب گذشته در خواب دیدم خورشید مکه به صورت انسانی از آسمان هبوط کرده و وارد خانهٔ من شده. سپس تمامی قریش دسته‌دسته و فوج‌فوج برای عرض تبریک و شادباش به دیدارم آمدند."
عاطفه سادات
بی‌شک وسعت قلب او به‌اندازهٔ کل شهر بود یا بهتر است بگویم کل حجاز. در حالی که خون خون ما را می‌خورد و شمشیر می‌زدی، دمی از ما جاری نمی‌شد، محمد قومش را دعای خیر می‌کرد و علی آمین آن را می‌گفت!
Melika.maleki
زمزمه‌وار و شرمگین پرسیدم: «آیا امویان نیز می‌توانند اسلام بیاورند؟ خدای تو ایمان مرا می‌پذیرد؟»
Melika.maleki
محمد سلام داد و نمازش به پایان رسید. سپس به‌طرف من چرخید و فرمود: «تو اولین نگارندهٔ بسم الله الرحمن الرحیم نزد خداوند و جبرائیل امین می‌باشی.»
Melika.maleki
نوزاد را بوسیدند و رو به جماعت فرمودند: «نامش فاطمه و لقبش زهراست. هرکس او را بیازارد، مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد، خداوند را آزرده است!»
parishan
ابوسفیان نگاه غضبناکی به پدر انداخت و به‌سوی من چرخید: «افسوس و صد حیف با سعید رفاقت دیرینه دارم وگرنه می‌دادم همین امشب مقابل عام‌وخاص فلکت کنند تا بفهمی حکایت امیه و هاشم، حکایت دوقلوی به‌هم‌چسبیده‌ای است که تنها خون، آن‌ها را از هم جدا می‌کند!»
parishan
تنها علی دعوت نبی مکرم اسلام را لبیک گفت. از جا برخاست و دستانش را پیش برد تا با محمد بیعت کند: «یا رسول‌الله، من حاضرم با مال و جان و ناموس خویش در راه شما قدم بردارم.» محمد به او لبخند زد و باز سؤال خود را میان جمعیت مطرح کرد، اما پاسخی نیامد و تنها علی که نوجوانی سیزده‌ساله بود، هر بار با شجاعت تمام پیش رفت تا با پسرعم خویش بیعت کند.
parishan
شهادتین اگرچه دو جملهٔ ساده به نظر می‌رسید، اما به‌واقع از آن لحظه به‌بعد مرا وارد دنیای دیگری کرد. با جاری‌شدن آن جملات، تعهدات سفت و سختی بابت دنیای وحشی و مادی ماقبل خود می‌دادم.
parishan
آن زمان پنج سال بیشتر نداشتم که خبر شکاف کعبه و ورود فاطمه بنت اسد به داخل آن زبانزد خاص‌وعام شد. پس از سه روز مادر و نوزاد از خانهٔ خدا خارج شدند. دیگران هرچه کردند، نتوانستند طی آن مدت مزاحم خلوت آن دو شوند. فاطمه چیزهای عجیبی می‌گفت، از سخن‌گفتن با هاتف غیب تا شنیدن صدای لبیک فرشتگان. قریشیان او را مسخره می‌کردند
parishan
به قول پدرم، حکایت بنی‌امیه و بنی‌هاشم، حکایت دوقلوی به‌هم‌چسبیده‌ای بود که تنها خون، آن‌ها را از هم جدا کرد!
parishan

حجم

۲۴۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۴۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان