انسان با وجودی که آزاد متولد میشود در همهجای دنیا در قید اسارت به سر میبرد.
حانحان
هروقت ملتی از روی ناچاری به زور تن داده و از مستبدین اطاعت میکند، بر او ایرادی نیست. و اگر همان ملت موقع را مقتضی دید که از زیر بار تعدی شانه خالی کند و زنجیر رقیت و بندگی را پاره کرد، اقدام او بسیار قابل ستایش و تمجید است. زیرا همان حقی که آزادی او را سلب کرده بود (حق زور) به کار برده، دوباره آزادی را به چنگ آورده است. چه اگر قائل شویم که دیگران حق داشتهاند آزادی او را بهزور سلب نمایند باید اقرار کنیم که او نیز حق دارد بهزور آزادی خویش را پس بگیرد.
حانحان
به نظر روسو تکلیف قوهایست صرفاً اخلاقی که فقط نتیجهٔ تعقل میباشد یعنی در اثر قضاوت وجدان، انسان ایمان پیدا میکند که فلان کار صحیح است و باید آن را انجام داد.
حانحان
حس میکنم قلبم اعتراض میکند و قلمم را نگاه میدارد. باید بحث این مسائل را به آدم درستی واگذار کرده که هیچوقت گناه نکرده و احتیاج به بخشش نداشته است.
حانحان
کمتر کسی به درجهای شریر است که نشود تا حدی او را اصلاح کرد و به کار نیک واداشت. تنها آنکس را میتوان کشت که نشود بدون خطر زنده نگاه داشت.
حانحان