
بریدههایی از کتاب قرارداد اجتماعی
۵٫۰
(۱)
انسان با وجودی که آزاد متولد میشود در همهجای دنیا در قید اسارت به سر میبرد.
حانحان
هروقت ملتی از روی ناچاری به زور تن داده و از مستبدین اطاعت میکند، بر او ایرادی نیست. و اگر همان ملت موقع را مقتضی دید که از زیر بار تعدی شانه خالی کند و زنجیر رقیت و بندگی را پاره کرد، اقدام او بسیار قابل ستایش و تمجید است. زیرا همان حقی که آزادی او را سلب کرده بود (حق زور) به کار برده، دوباره آزادی را به چنگ آورده است. چه اگر قائل شویم که دیگران حق داشتهاند آزادی او را بهزور سلب نمایند باید اقرار کنیم که او نیز حق دارد بهزور آزادی خویش را پس بگیرد.
حانحان
به نظر روسو تکلیف قوهایست صرفاً اخلاقی که فقط نتیجهٔ تعقل میباشد یعنی در اثر قضاوت وجدان، انسان ایمان پیدا میکند که فلان کار صحیح است و باید آن را انجام داد.
حانحان
حس میکنم قلبم اعتراض میکند و قلمم را نگاه میدارد. باید بحث این مسائل را به آدم درستی واگذار کرده که هیچوقت گناه نکرده و احتیاج به بخشش نداشته است.
حانحان
کمتر کسی به درجهای شریر است که نشود تا حدی او را اصلاح کرد و به کار نیک واداشت. تنها آنکس را میتوان کشت که نشود بدون خطر زنده نگاه داشت.
حانحان
باید دانست که هیچنوع حکومتی بهاندازهٔ حکومت دموکراسی درمعرض خطر جنگهای داخلی و انقلابهای درونی قرار ندارد. زیرا هیچ حکومتی اینطور دائماً متمایل به تغییر شکل نیست و نگاه داشتن آن بهشکل اول این اندازه کوشش، فداکاری، شجاعت لازم ندارد. مخصوصاً در این نوع حکومت است که شخص وطنپرست باید دارای نیروی اراده و ثباتقدم باشد و هرروز در دل خود این عبارت را که یکی از رجال عالیرتبه و باتقوای لهستان درمقابل مجلس شورای مملکت خود میگفت تکرار نماید: «آزادی را با مخاطرات آن به همراتب بیشتر از زندگی با آسایش دوست میدارم».
m.salehi77
اگر در دنیا ملتی از خدایگان یا فرشتگان تشکیل مییافت، حکومت دموکراسی را انتخاب مینمود، زیرا حکومتی به این خوبی و کمال برای آدمیزاد مناسب نیست.
m.salehi77
برای اینکه حکومت دموکراسی وجود داشته باشد شرایط متعدد و سختی لازم است:
اولاً مملکتی بسیار کوچک که بتوان به آسانی مردم آنجا را جمع کرد، و هریک از افراد بهسهولت و خوبی سایرین را بشناسد.
ثانیاً اخلاق و آداب و رسوم بسیار ساده، که از پیدایش تعداد زیاد مسائل مورد طرح و مباحثات و مشاجرات طولانی و پرپیچوخم مانع گردد.
ثالثاً حتیالامکان تساوی در مقام و دارایی. زیرا بدون آن، مساوات در حقوق و اختیارات چندان دوامی ندارد.
رابعاً فقدان یا اقلاً کمی تجمل. زیرا تجمل یا نتیجهٔ ثروت است یا محرک جمعآوری ثروت. تجمل، غنی و فقیر را فاسد میکند: اولی را بهواسطهٔ داشتن تجمل، و دومی را بهواسطهٔ حسرت نداشتن آن.
m.salehi77
حجم
۳۵۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
حجم
۳۵۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان