بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ آدم را زیباتر می‌کند | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرگ آدم را زیباتر می‌کند

بریده‌هایی از کتاب مرگ آدم را زیباتر می‌کند

نویسنده:آریا معصومی
ویراستار:علیرضا سمیعی
انتشارات:ماه باران
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۱ رأی
۴٫۴
(۲۱)
و شاید سیگار اختراع سرخپوستی بود که می‌خواست به معشوقه‌اش پیام کوتاه بدهد
maria
و چقدر دیوانه‌ها شبیه همدیگرند
min
و شاید سیگار اختراع سرخپوستی بود که می‌خواست به معشوقه‌اش پیام کوتاه بدهد
Mehdi
تا خواستیم دل ببندیم دل رفته‌بود تا خواستیم دل بکنیم دل بسته‌بود
-*yallda‌*-
هرکس را دوست داشته‌ام آن‌قدر دوستش داشته ام که از من بدش بیاید
Nerd
بازی مسخره‌ای‌ست زندگی فکرش را بکن یک عمر تو را فراموش نکرده‌باشم و بعد سر پیری آلزایمر بگیرم
Mehdi
پرسیدی: چگونه دوستت دارم؟ گفتم: پرنده‌ای عاشقم که برخورد گلوله‌ای به سینه‌ام تا مرگ بیشتر از چند ثانیه طول نمی‌کشد و آن چند ثانیه را به تو فکر خواهم‌کرد
Mehdi
باورش سخت است اما کافی‌ست لحظه‌ای به تنهایی ماموتی فکر کنی که در جستجوی نیمه‌ی دیگرش از سیبری به‌راه افتاد و قرن‌ها بعد فسیلش را در بیابان‌های عربستان کشف کردند
Mehdi
فردا لباسی سبز می‌پوشد
مستورع
داستان غم‌انگیزی‌ست که هرکسی چیزی را در زندگی از دست داده است اما داستان من غم‌انگیز ترست تو را نداشته‌ام و از دست داده‌ام
Mehdi
آن‌قدر که دو آدم برفی از چشم‌هایشان برف بارید و قطب‌ها پدید آمدند
Mehdi
می‌خواهم مفقودالاثر شوم تا هیچ قبری نداشته باشم که انتظار بکشد نیامدن‌هایت را
امیری حسین
سربازانی که از جنگ برنمی‌گردند نمرده‌اند! شبیه مردانی که بعد از دیدن تو دیگر کسی آن‌ها را ندید
محمود
در تمام بندها به تو فکر کرده‌ام و اگر یک‌روز باستان شناسان دست مرا از زیر خاک بیرون بیاورند هنوز حلقه‌ای بر پای زندانی بند ششم است
امیری حسین
رابطه‌ها سرد شده‌است سال‌ها در کنار هم می‌ایستیم شبیه دو مجسمه در میدان بدون این‌که پای قلبی در میان باشد
melikaw
غمگین‌تر شویم در آپارتمان‌هایی که از درخت‌ها بالاتر رفتند
امیری حسین
به تو فکر خواهم‌کرد آن‌قدر فکر خواهم‌کرد که سال‌ها بعد روزنامه‌ها تیتر بزنند از لب‌های جنازه‌ای دود بلند می‌شود مردم، متعجب عکسم را نگاه کنند تو لبخند بزنی زیر لب بگویی: دیوانه هنوز به من فکر می‌کند
-*yallda‌*-
رابطه‌ها سرد شده‌است سال‌ها در کنار هم می‌ایستیم شبیه دو مجسمه در میدان بدون این‌که پای قلبی در میان باشد
.
داستان غم‌انگیزی‌ست که هرکسی چیزی را در زندگی از دست داده است اما داستان من غم‌انگیز ترست تو را نداشته‌ام و از دست داده‌ام
-*yallda‌*-
از جنگ پوکه‌ی فشنگ‌هایی می‌ماند که نیمی از آن‌ها رفته است از زیبایی تو هزار ته مانده‌ی سیگار نگاه کن آن مرد که سیگار به‌دست می‌آید قطار کوچکی‌ست که اندوه یک رفتن را آورده است تا قطاری که روی ریل دود می کند اندوه هزار رفتن را ببرد
Arvin Afshang
پیر نمی‌شدیم اگر خورشیدی که رفته بود برنمی‌گشت اگر دختری را که سال‌ها پیش دوست داشتیم دوباره در خیابان‌ها نمی‌دیدیم
.
این‌که سینه‌ی هر مرد این‌که جهان چند خدا دارد را هیچ‌کس نمی داند اما آن زن که چشم‌هایت را آزار می‌دهد خورشید است تا آخرین نفس در روشنایش قدم بزن که این قلب کارگری‌ست که یک‌روز دیگر برای دوست داشتن به میدان شهر نمی‌رود
دانیال
کوری که سایه‌اش را نمی‌بیند تنهاست و تنهاتر است خورشید که سایه‌ای ندارد شبیه من که بارها برای دیدنت طلوع کردم و هرطرف که ایستادم چون سایه‌ای سمت دیگر افتادی
امیری حسین
داستان غم‌انگیزی‌ست که هرکسی چیزی را در زندگی از دست داده است اما داستان من غم‌انگیز ترست تو را نداشته‌ام و از دست داده‌ام
|ݐ.الف
زیبایی یک زن مردان زیادی را تنها می‌کند تنهایی به خیابان می‌رود دیوانه می‌شود
.
و شاید سیگار اختراع سرخپوستی بود که می‌خواست به معشوقه‌اش پیام کوتاه بدهد
مهدیه
با شلیک آخرین گلوله چیزی تمام نمی‌شود جنگ تا سفید شدن چشم هزاران مادر ادامه دارد
|ݐ.الف

حجم

۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۲,۰۰۰
تومان