بریدههایی از کتاب درخت وهم
۴٫۹
(۱۴۹)
... من نیز پوسیدم
و تفاوت این است
باز روییدم
زِ پوسیدن وُ پوکیدنِ خود
با تجربهتر گُل دادم
آرام
آسمان مست
زندگی مست
ساربان مست
عشق هست
_SOMEONE_
احساس در جریان
وَ
جریان در احساس
وَ من
وَ تو
_SOMEONE_
با تو نمیخندد
در کنارت نیست
با تو در فکراست
آرام است، بیکلام
بیش از نیازدر خود، بیتو
زن نمیخندد
زن با تردید
با تاخیر
با ترس
زن نمیخندد
زن با تو نیست
رهایش کن
رَوَد آنجا که خندد
_SOMEONE_
صبح بود تازه، شب
و من صبحانه را تلخ میزدم هم
نانها چرا تلخند؟
_SOMEONE_
دیشب تازه صبح بود
کار میکردم روی واکُنشِ شهر در لیوان
هر چه سخت بگیری
سختتر
رها نمیکند مرا
بگذار بروم از ماندن
چرا نمیرسَم هرچه ایستادهام؟
_SOMEONE_
قلب
این، آری این فسردهی دلتنگ
تقدیم تو باد
هنرمند هنردوست
اما بدان، نباشم
دلدادهای نیست
هنرمند هنردوست
چایِ تلخ، سردتر
یا
چایِ سرد، تلختر؟
_SOMEONE_
کمتر همبزن شیر را در شکر
چای تلخ است
سرما تلختر
_SOMEONE_
فرار ازهیاهوی هیولاهایی
که تو مردم خوانی
هنرمند هنردوست
... من نیز پوسیدم
و تفاوت این است
باز روییدم
زِ پوسیدن وُ پوکیدنِ خود
با تجربهتر گُل دادم
هنرمند هنردوست
با تو نمیخندد
در کنارت نیست
با تو در فکراست
آرام است، بیکلام
بیش از نیازدر خود، بیتو
زن نمیخندد
زن با تردید
با تاخیر
با ترس
زن نمیخندد
زن با تو نیست
رهایش کن
رَوَد آنجا که خندد
هنرمند هنردوست
سکوت میکند
شعلههایی که حرف میزدند
و اینک
هیچ نمیگوید زِ خشمهای اشک شده
اشک های خشم شده
به پایِ شعلههای سکوت شده
سکوت آمد وُ مشتاق، شده
هنرمند هنردوست
بر رَه، دنبالِ پاهات میدود
چشمانِ نافذِ من
که آیا
باز میگردد؟
هنرمند هنردوست
شب بود، من بودم
شراب وُ شورِ شیدایی
گهگاه سیلیِ سردِ خاطره
حزن با شادیست همبستر.
هنرمند هنردوست
... و دستانی که درهم شدند و آسمان و زمین پیوستند
بدینسان، من
تو شدم
هنرمند هنردوست
رویای من در ذهن توست
خیالِ من در دستِ توست
بگو چرا؟
آنچه منم آرزوی توست
آنچه تویی مالِ من است
تکیهگاه تو مالِ من وُ
آرامش من خواه تو
هنرمند هنردوست
سکوت میکند
شعلههایی که حرف میزدند
و اینک
هیچ نمیگوید زِ خشمهای اشک شده
اشک های خشم شده
به پایِ شعلههای سکوت شده
سکوت آمد وُ مشتاق، شده
_SOMEONE_
حجم
۲۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
حجم
۲۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان