جملات زیبای کتاب قصر سرخ | طاقچه
تصویر جلد کتاب قصر سرخ

بریده‌هایی از کتاب قصر سرخ

نویسنده:جان هوور
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۰ رأی
۳٫۹
(۲۰)
"گاهی‌اوقات محبت بیش از حد هم به اندازهٔ بی‌محبتی زیان‌آوره."
یك رهگذر
کسایی که دوستشون داری باعث می‌شن یه زندگی مزخرف ارزش پیدا کنه."
Sophie
همیشه این زنان که کشته می‌شن."
Sophie
مدام به این فکر می‌کنم که دیگه هیچ‌کس تو دنیا منو مثل اون دوست نداره."
Sophie
یاد گرفته بودم که بعضی از رویاها باید ناپدید شوند و رها کردن آن‌ها به معنی رها کردن خودم نبود، بلکه خلاص شدن از زندگی‌ای بود که فکر می‌کردم می‌خواهم.
Sophie
"دوستی درست لحظه‌ای متولد می‌شود که یک نفر... به شخص دیگری می‌گوید: چی؟ تو هم این‌طوری هستی؟ فکر می‌کردم فقط من یه نفر این‌طوری‌ام."
raha
"ما زن هستیم. و هیچی به جز مرگ نمی‌تونه مانع ما از انجام کاری که می‌خوایم بشه.
raha
کسایی که دوستشون داری باعث می‌شن یه زندگی مزخرف ارزش پیدا کنه."
raha
"انتقام انتقام میاره. خشمش تموم نشدنیه. خودمون تبدیل به هیولاهایی می‌شیم که سعی داریم مجازاتشون کنیم. ولی عدالت ماجرا رو تموم می‌کنه. و این همون چیزیه که من می‌خوام.
raha
"شرایط هر چقدر بحرانی‌تر باشه ما هم باید آروم‌تر باشیم."
یك رهگذر
"تا وقتی که تو رو دیدم همیشه حس می‌کردم تنهام."
Sophie
دلم نمی‌خواست دختری باشم که به خاطر ترس از افکار دیگران از انجام دادن کار درست واهمه دارد.
raha
همه باید راهی که میرن رو خودشون انتخاب کنن. و یادت باشه وقتی انتخاب کردی بهاش رو هم بپردازی. با حسرت و پشیمونی زندگی نکن."
raha
اغلب اوقات نمی‌تونیم هم کار درست رو انجام بدیم هم اطرافیان رو خوشحال و راضی کنیم."
raha
"مثل اینکه همیشه یه نفر تو خانواده هست که قسم خورده دیوونه‌مون کنه."
یك رهگذر
دروغ تنها دفاعی است که انسان‌های حقیر و دون‌پایه در برابر قدرتمندان دارند.
یك رهگذر
کسایی که آسیب‌پذیرترن، از همه باارزش‌تر هستن.
یك رهگذر
یاد گرفته بودم که بعضی از رویاها باید ناپدید شوند و رها کردن آن‌ها به معنی رها کردن خودم نبود، بلکه خلاص شدن از زندگی‌ای بود که فکر می‌کردم می‌خواهم.
یك رهگذر
"اولین باری که دیدمت فکرشم نمی‌کردم تو برام تبدیل به همچین شگفتی‌ای بشی."
یك رهگذر
به نظر می‌رسید که هیولاها هم درد می‌کشیدند. قاتل‌ها هنوز هم قلب داشتند. حتی اگر فقط محدود به یک تعداد کم و خاصی می‌شد.
raha
ما زن هستیم. و هیچی به جز مرگ نمی‌تونه مانع ما از انجام کاری که می‌خوایم بشه. همینم باعث به وجود اومدن یه سری قوانین و محدودیت‌های اجباری روی زندگی ما شده.
یك رهگذر
یادت باشه هیون. هر چقدر هم مواظب خودت باشی، همهٔ تصمیم‌های مهم زندگی یه بهایی دارن. پشیمونی به همراه دارن.
یك رهگذر
کسایی که دوستشون داری باعث می‌شن یه زندگی مزخرف ارزش پیدا کنه.
یك رهگذر
بعد از مرگ پدرم فهمیدم همهٔ چیزایی که برامون عزیزن رو می‌شه از ما گرفت. به جز یه چیز: درس‌هایی که یاد گرفتیم. چیزایی که پدرم بهم یاد داد.
یك رهگذر
اگه اطاعت نکردن به معنی حفظ جونت باشه، این کارو نمی‌کنی. ولی اگه قرار باشه به جای جون خودت به یکی دیگه صدمه بزنی مطمئنم بدون دوباره فکر کردن این کارو انجام میدی.
یك رهگذر
با خودش زمزمه کرد: "کسی که مرده تا ابد مرده باقی نمی‌مونه. اونا هیچ‌وقت نمیرن. به این اعتقاد داری؟" به خاطر او ــ و به خاطر خودم گفتم: "بله اعلی‌حضرت. اعتقاد دارم که اونا نزدیک ما می‌مونن. به نظر من روح‌ها حتی تو بدن آدم‌های زنده هم زندگی می‌کنن."
یك رهگذر
"تا وقتی که تو رو دیدم همیشه حس می‌کردم تنهام."
یك رهگذر
مادرم تنها کسی بود که منو دوست داشت. همیشه بهم می‌گفت چقدر از لحظه‌ای که بدنیا اومدم منو دوست داشت. و من مدام به این فکر می‌کنم که دیگه هیچ‌کس تو دنیا منو مثل اون دوست نداره.
یك رهگذر
این فکر به ذهنم آمد که عشق اصلاً چیزی که از آن ترسیده بودم، نبود. فکر می‌کردم عشق آتش تندی است که همه چیز را در راه خودش می‌سوزاند اما به سادگی و فوق‌العادگی بیدار شدن در یک روز جدید بود.
یك رهگذر

حجم

۳۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۳۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان