
بریدههایی از کتاب راهنمای سفر درونی
۳٫۵
(۳۹)
اگر سهم خود از ابدیت را زندگی نکنیم، هیچکس هرگز آن را زندگی نخواهد کرد.
مایکل مید
Azadehana
افسردگی چیست جز زندگیای که میخواهد خود را نشان دهد، اما «سرکوب» شده است؟ چهچیزی میخواهد در درون ما زندگی کند؟ آن چیز را پیدا کنید و به آن انرژی، ارزش و فعلیت ببخشید تا افسردگی برطرف شود.
حقی
به عقیدهٔ یونگ، سنگینترین باری که فرزندان باید به دوش بکشند، بار زندگی نزیستهٔ پدر و مادرشان است
هدیه
هریک از طرفین رابطه در درجهٔ اول مسئول فردیت خودشان هستند. درست است که آنها یکدیگر را ازطریق رابطهای که باهم دارند تشویق و حمایت میکنند، اما نمیتوانند وظیفهٔ رشد یا فردیت یکدیگر را بر عهده بگیرند و انجام بدهند.
wave
اگر کاری را که برای رشد فردیمان لازم است انجام بدهیم، درحقیقت به دیگران هم خدمت کرده و با رشدکردن ازلحاظ اخلاقی، از رشد و بالندگی آنها نیز حمایت کردهایم.
اعظم
سرنوشت ما این است که از بین تمام لحظات فانی و چیزهای ناپایدار، جهان را با تأیید یا بهتر است بگوییم با ستایش چیزهای پایدار و ماندگار معنادار کنیم.
حقی
اگر واقعاً فرزندانمان را دوست داریم، بهترین کاری که میتوانیم برایشان انجام بدهیم این است که خود، تا جایی که ممکن است، فردیت پیدا کنیم. این کار باعث میشود که آنها نیز برای رسیدن به تفرّد آزادی داشته باشند.
احسان رضاپور
روابط صمیمی خودبهخود عقدههای کهنهٔ ما را فعال میکنند؛ زیرا صمیمیت در بزرگسالی بسیار شبیه به روابط نخستین ما با والدینمان است
Asal-rm
وظیفهٔ ما این است که با افزایش ظرفیت خود، بار زندگیمان را بدون کجروی به دوش بکشیم و رنج روح را تاب بیاوریم تا در همان مسیری قرار بگیریم که روحمان میخواهد. بدون رنج آگاهانهتر، هرگز نمیتوانیم ژرفا یا معنا را پیدا کنیم، هرگز نمیتوانیم به بالندگی برسیم و زندگیمان را دگرگون کنیم.
کاربر ۴۲۹۶۷۵۰
صرفنظر از اینکه ماندن در محیط خانه چه حمایت و امنیتی ارائه میدهد، بودن در حصار مرجع قدرتی ملموس، بهدلیل نرسیدن به تفرّد، جهان را از موهبت فردی رشدیافته محروم میکند.
reyhan
زیستن زندگیای که پر از هیاهوی جهان و پافشاری عقدههای قدیمی است، به زندگی درونی بپردازد و تنهایی بالقوهٔ آن را بپذیرد. «من» باید خود را تسلیم آن چیزی کند که واقعاً بزرگتر است، گاهی ترسناک است و همیشه ما را به رشد و بالندگی فرامیخواند. «من» یا همان ایگو باید با تأییدهای درونی زندگی کند، نه با تندادن به تردیدهای زمانهاش.
اعظم
عقدههای مرکزی هستند که ما به آنها خدمت میکنیم و زندگیمان در اختیارشان است. درحقیقت، آنها هدف ما از خلق یک زندگی را مبهم میسازند.
حقی
با همهٔ کوتاهیها، کمبودها، لغزشها و ترسهایی که همگی از آنها آگاهیم، تکتک ما توانایی لازم برای تبدیلشدن به خود واقعیمان را داریم... در پایان، ما به اینجا نیامدهایم تا با دیگران همسان باشیم، با پیرامون خود بهخوبی سازگار شویم و کاری کنیم که همه ما را بپذیرند یا پدر و مادرمان به ما افتخار کنند؛ ما اینجاییم تا خودمان باشیم.
کاربر ۴۲۹۶۷۵۰
... وقتی فرزندانمان خانه را ترک میکنند، همان سندرم «آشیانهٔ خالی» معروف، باید به خودمان بگوییم: «کارت خوب بود.» خواهناخواه آنها روزی ما را ترک میکنند و اگر این کار را انجام ندهند، معنایش این است که نتوانستهاید به آنها آزادیِ عمل و اختیار بدهید و از آنها بخواهید توانایی لازم برای زندگی جداگانهٔ خود را به دست بیاورند. شاید دلتنگشان شویم، اما چسبیدن به فرزندان نشانهٔ عشق و علاقه نیست؛ بلکه نشاندهندهٔ وابستگی ما به آنهاست. دوستداشتن واقعی یعنی اینکه به آنها این قدرت و اختیار را بدهیم که بدون ما زندگی کنند، کاری که بههرحال روزی انجامش میدهند.
reyhan
حجم
۲۴۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۴۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان