هر زهری پادزهری داره.
MOBINA
«تصمیمی نگیر که بقیه عمرت را در پشیمانی بگذرونی
MOBINA
برام فرقی نمیکنه که کجا زندگی کنم. مرزها برام معنی نداره. شاید برات خندهدار باشه اما همیشه دوست دارم بگم اهل زمینم و تنها چیزی که برام مهمه چیزیه که هستم.
بهار قربانی
تصمیمی نگیر که بقیه عمرت را در پشیمانی بگذرونی
MOBINA
برام فرقی نمیکنه که کجا زندگی کنم. مرزها برام معنی نداره. شاید برات خندهدار باشه اما همیشه دوست دارم بگم اهل زمینم و تنها چیزی که برام مهمه چیزیه که هستم.
MOBINA
اما هر زهری پادزهری داره
delvin
هیچوقت غم را اینگونه نچشیده بود. همیشه ته دلش به چیزی امید داشت که به حرکت، وادارش میکرد اما این بار چیزی جز سیاهی نمیدید. واقعاً درد میکشید و برخلاف همیشه نمیتوانست دردش را از کسی مخفی کند. تحمل این درد بزرگتر و عمیقتر از توانش بود
Midrae