بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همه چیز فرو می پاشد | طاقچه
تصویر جلد کتاب همه چیز فرو می پاشد

بریده‌هایی از کتاب همه چیز فرو می پاشد

۴٫۲
(۲۵)
کسی که به بزرگان احترام می‌گذارد راه به بزرگی رسیدن خودش را هموار می‌کند.
❤ محمد حسین ❤
از کسی که زیاد داد و بی‌داد می‌کند نباید ترسید.
mh.mirvakili
باعث دل‌گرمی است که می‌بینیم این روزها نسل جوان از پدرانشان داناترند، باعث امیدواری است که می‌بینیم مردی به سنت‌ها پایبند است. یک مرد اگر خویشانش را به جشنی دعوت می‌کند نمی‌خواهد آن‌ها را از گرسنگی نجات دهد. همه‌ی آن‌ها کم یا زیاد دستشان به دهانشان می‌رسد. وقتی زیر نور مهتاب در زمین دهکده جمع می‌شویم به‌خاطر دیدن ماه که نیست. همه می‌توانند ماه را از حیاط خانه‌شان ببینند. ما دور هم جمع می‌شویم چون دیدار اقوام پُر از خوبی و برکت است.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
گفته‌ی بزرگ‌ترها درست نیست؛ که از تو حرکت از خدا برکت. این‌جا مردی بود که با وجود حرکتش برکتی از خدا ندیده بود.
❤ محمد حسین ❤
وقتی کسی به مقدسات توهین می‌کند چه می‌کنیم؟ می‌رویم دهانش را می‌بندیم؟ نه. ما دستمان را روی گوشمان می‌گیریم تا چیزی نشنویم. این عمل عاقلانه‌تر است.»
❤ محمد حسین ❤
اگر هیچ‌کس هم پیدا نشود از من تعریف کند، خودم که هستم تا از خودم تعریف کنم.
❤ محمد حسین ❤
همه کاری ممکن است اما هر کاری به مصلحت نیست.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
«من پیرم و دوست دارم مدام حرف بزنم. الان این تنها کاری است که خوب از عهده‌اش برمی‌آیم.»
❤ محمد حسین ❤
وقتی کنار رودخانه زندگی می‌کنم نمی‌توانم با تف دست و رویم را بشویم.
❤ محمد حسین ❤
آتش سوزان، خاکسترِ سرد و ناتوان به‌بار می‌آورد.
Firoozeh
کاری که به‌نظر یک عده زشت است از نظر عده‌ای دیگر خوب است.
❤ محمد حسین ❤
میوه‌ای که رسیده باشد از ظاهرش پیداست.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
یک امواوفیایی دعوت کسی را رد نمی‌کند. ممکن است از انجام آن‌چه از او می‌خواهند خودداری کند؛ اما اجازه می‌دهد از او درخواست بکنند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
بله، آتش سوزان، خاکسترِ سرد و ناتوان به‌بار می‌آورد
نادر
هیچ یک از آن‌ها نمی‌توانست دیگری را به آیین خودش دربیاورد اما از اعتقادات متفاوت یکدیگر چیزهای زیادی یاد می‌گرفتند.
❤ محمد حسین ❤
او هیچ احساسی را آشکارا بروز نمی‌داد، مگر احساس خشم. ابراز محبت را نشانه‌ی ضعف می‌دانست؛ تنها چیزی که ارزش ابراز داشت، قدرت بود.
❤ محمد حسین ❤
آن‌چه عده‌ای را نیش است عده‌ی دیگری را نوش است.
❤ محمد حسین ❤
«ما طلب ثروت نمی‌کنیم چون آن‌کس که سلامت است و بچه‌های سالم دارد، ثروتمند خواهد شد. پول بیشتر نمی‌خواهیم بلکه دعا می‌کنیم خویشاوندان بیشتری داشته باشتیم. ما از حیوانات برتریم چون قوم‌وخویش داریم. حیوان اگر پهلویش بخارد آن را به درخت می‌سابد اما انسان از فامیلش می‌خواهد که پشت او را بخاراند.»
❤ محمد حسین ❤
بچه که نمی‌تواند بهای شیر مادرش را بپردازد.
❤ محمد حسین ❤
کار به جایی رسید که مستر براون حتا مورد احترام قبیله هم قرار گرفت، چون به‌آرامی روی ایمان آن‌ها پا گذاشته
نادر
کار به جایی رسید که مستر براون حتا مورد احترام قبیله هم قرار گرفت، چون به‌آرامی روی ایمان آن‌ها پا گذاشته بود
نادر
می‌گفت دهان مرده‌ها را که می‌بیند، به‌یاد حماقت آدم‌ها می‌افتد؛ کسانی که در زندگی خوشی نمی‌کنند و لذتی نمی‌برند.
❤ محمد حسین ❤
از زمانی که انسان بدون خطا تیراندازی کردن را یاد گرفت، من هم یاد گرفتم بدون فرود آمدن پرواز کنم.
❤ محمد حسین ❤
تو دل شیر داری پسر! و کسی که دل شیر دارد عاقبت از فلاکت جان به‌در می‌برد. چون هیچ مصیبتی نمی‌تواند به غرور و جسارت او خدشه‌ای بزند. سخت‌تر و تلخ‌تر زمانی است که مردی تنها می‌ماند.»
❤ محمد حسین ❤
وقتی زیر نور مهتاب در زمین دهکده جمع می‌شویم به‌خاطر دیدن ماه که نیست. همه می‌توانند ماه را از حیاط خانه‌شان ببینند. ما دور هم جمع می‌شویم چون دیدار اقوام پُر از خوبی و برکت است.
❤ محمد حسین ❤
مرد سفید خیلی باهوش است. او با دینش بی‌سروصدا و آرام وارد شد. ما گول حماقتش را خوردیم و اجازه دادیم این‌جا بماند. حالا برادرهای ما را جذب خودش کرده. قبیله‌ی ما دیگر نمی‌تواند یکپارچه عمل کند. او بر همه‌ی چیزهایی که ما را گردهم می‌آورد چاقو گذاشته است. ما از هم پاشیده شده‌ایم.»
❤ محمد حسین ❤
کار به جایی رسید که مستر براون حتا مورد احترام قبیله هم قرار گرفت، چون به‌آرامی روی ایمان آن‌ها پا گذاشته بود.
کاربر ۲۵۰۲۸۳۱

حجم

۱۶۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۶۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
تومان