
بریدههایی از کتاب پارادوکس بازیگر
۵٫۰
(۲)
اشک بازیگر واقعی از مغز او تراوش میکند، اشکِ انسان حساس از دل او: دل و هیجانات درونیِ انسان حساس مغز او را پریشان میکند، درحالیکه مغز بازیگر گاهی دل او را دچار التهاب آنی میکند؛ او میگرید، همانطور که کشیشی بیایمان در حال ذکر مصایب حضرت مسیح میگرید؛ یا فریبکاری که مقابل زنی که دوستش ندارد زانو میزند؛ یا گدایی در خیابان یا مقابل کلیسا که وقتی کمکش نمیکنید به شما اهانت میکند.
zarre
واژهٔ پارادوکس از دو لغت یونانی تشکیل شده است: «پارا» به معنای خلاف و «دوکسا» به معنای نظر و در مجموع به معنای نظر مخالفِ عقیدهٔ رایج یا نظریهای برخلاف پندار همگانی است. پارادوکس گفتهای است که با دستگاه نظری یا باور عمومی و پذیرفتهشده در تناقض باشد.
افرا
من نظر اول خودم را دنبال میکنم و به این میاندیشم که اگر بازیگران انسانهای نیکی بودند و حرفهشان را محترم میشمردند، تئاتر چه تأثیری روی حُسنسلیقهها و اخلاقیات میگذاشت. کجاست آن نویسندهای که جرئت کند به انسانهای نیکسرشت پیشنهاد کند که در ملأعام حرفهای بیربط و مبتذل را تکرار کنند، یا از زنان دانایی همچون زنهای ما بخواهد بیشرمانه مقابل تماشاگران متعدد سخنانی را بر زبان آورند که خود در خلوت خانواده نیز از شنیدنشان سرخ خواهند شد؟ [در این صورت] دیری نمیگذشت که نمایشنامهنویسان ما به چنان مرتبهای از پاکی و ظرافت میرسیدند که حتی تصورش را هم نمیکردند؛ مرتبهای که اکنون اینهمه از آن دورند. با این توصیف شک دارید که روحیهٔ ملی از این اوضاع متأثر نشده باشد؟
zarre
در چه سنی یک شخص بازیگر بزرگی است؟ آیا در سنی که انسان سرشار از شور است، خون در رگهایش میجوشد، تکانی ساده درون و دلورودهاش را آشفته میسازد، و روحش با کوچکترین جرقه شعلهور میشود؟ به نظر من چنین نیست. طبیعت آن کسی را در کسوت بازیگر تأیید میکند که بعد از سالها کسب تجربه به حد اعلای هنرش دست یافته باشد؛ زمانی که شوروهیجانها فروکش کرده باشد، زمانی که عقل آرام گرفته و روان بر خود مسلط شده باشد.
zarre
بازیگر برجستهای که روی صحنه مقابل همبازیِ ضعیف و کممایهای قرار گیرد، برای همتراز شدن با او مجبور است از نمونهٔ آرمانیای که در ذهن خود ساخته و آماده کرده است صرفنظر کند. در نتیجه مطالعات و تمرینهای خود را کنار میگذارد: این همان چیزی است که بیاختیار هنگام تفریح یا گفتوگو پیش میآید؛ کسی که آهسته سخن میگوید، صدای مخاطب خود را نیز ضعیف میکند. مثال بهترش بازیِ هوئیست است: اگر نتوانید روی بازی همبازی خود حساب کنید، مهارت خود را نیز از دست خواهید داد.
zarre
کلرون نقل میکند که لوکِن از روی بدجنسی و عمداً بازی او را تضعیف و خراب میکرد؛ در عوض او هم برای تلافی تلاش میکرد لوکِن را در موقعیت دشواری قرار دهد تا تماشاگران او را هو کنند. پس آن دو بازیگری که قادر به حمایت و پشتیبانی از همدیگر باشند کداماند؟ این دو شخصیت یا همترازند یا موقعیتی که نویسنده برای آنها تعیین کرده اقتضا میکند که یکی تابع دیگری است؛ بدون این تعادل، یکی از آنها یا بسیار قوی خواهد بود یا بسیار ضعیف؛ و برای گریز از این ناهماهنگی، کمتر پیش میآید که بازیگر قوی همبازیِ ضعیف را تا حدِ خود بالا آورد، برعکس، او به درجهٔ بازیگر ضعیف سقوط خواهد کرد.
zarre
میدانید هدف تمرینهای متعدد چیست؟ توازن بین استعدادهای متفاوتِ بازیگران به شیوهای که در نهایت یک اثر کلی و یکنواخت به ثمر برسد. هر گاه بازیگری از سر خودپسندی به این توازن تن ندهد نتیجهٔ کار همیشه به زیان پختگی کل کار و به زیان لذتی که شما باید از تماشای نمایش ببرید تمام خواهد شد، زیرا برتری یک فرد بهندرت میتواند ضعف دیگران را جبران کند. من بارها شاهد جریحهدار شدن شخصیت بازیگری بزرگ بودهام: زمانی که تماشاگر بدون توجه به بازی ضعیف همبازیاش، از روی حماقت، بازی او را اغراقآمیز اعلام کرده است.
zarre
حجم
۱۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۱۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰۵۰%
تومان