سال ۵۰ ه ق:
چون حسین سراسیمه بر بالین برادر شتافت و او را در بستر بیماری بدید سخت گریست. حسن با چشمانی نیمه باز به صورت گریان برادر نگریست و فرمود: دیدگانت از چه رو گریان است ای اباعبدالله؟
- به خاطر آنچه که بر تو روا داشته شده گریه میکنم.
- آن کس که مرا کشت سمی به من خوراند، اما هیچ روزی مانند روز تو نیست برادر که سی هزار نفر از امت جد ما تو را محاصره میکنند و بر قتل و ریختن خون تو، در دریدن حرمت خانوادهات، به اسارت گرفتن بچهها و زنهایت، و درهم شکستن عظمت تو اجماع کنند. آنجاست که لعنت خداوند بر بنیامیه روا گردد و آسمان خون بگرید و همه بر تو گریه کنند؛ حتی درندگان بیابان و ماهیها در دل دریا.
m.salehi77