هرچقدر هم در گذشته رفتار وحشتناکی داشتهای، باید همهٔ تلاشت را برای خوببودنِ اکنونت بکنی.
sara.hp
وارد آشپزخانه شد و خواربارش عالی برای پاو بهاجی، که البته موکش اصلاً بلد نبود درستش کند). عاقبت، روبهروی تلویزیون نشست.
مبلش مینشست و پاهایش را هم بالا میگذاشت. یک فنجان چای داغ و بهاندازه شیرین، درست همانطور که نِینا درست میکرد
fahime
او امروز به فضایی آشنا نیاز دارد. نیاز دارد دوباره قدم در دنیایی بگذارد که با وجودِ تمام هراسها و پیچوتابخوردنها، بداند سرانجامش چه میشود
زهرا غفاری
«داستانها حس خیلی عجیبی دارن. مثل دیدن زندگی یه آدم دیگهست که قرار نبوده تو ازش باخبر باشی. مثل سرککشیدن توی زندگی مردمه!»
Mary gholami
گاهی کتابها فقط یه مدت کوتاه بهمون مهلت میدن و بعد با یه نگاه جدید، ما رو برمیگردونن به جای خودمون.
Mary gholami
حتی اگه فکر میکنی داستانها هیچ فایدهای برات ندارن، باید بدونی که واقعاً دنیات رو تا حدی وسیعتر میکنن،
sara.hp
میدانست ازدستدادن بهترین دوست چه احساسی دارد، ازدستدادن شریک زندگی
زهرا غفاری
و یادت باشه که میتونی توی غیرمنتظرهترین جاهای ممکن، خانواده پیدا کنی و خانواده همیشه پیدات میکنه.
melika
«اشکالی نداره که وقتی غمگینی، بگی غمگینی
Mary gholami