بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فصل شکوفه های نخل | طاقچه
تصویر جلد کتاب فصل شکوفه های نخل

بریده‌هایی از کتاب فصل شکوفه های نخل

امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
اوف به دنیای بی‌حسین...
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
بر رعایت حق، صبوری کن، اگرچه سخت و تلخ باشد
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- به خدا سوگند! برآوردن حاجت مؤمن، نزد خدا محبوب‌تر است از دو ماه روزه پیوسته و اعتکاف در ماه‌های حرام.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- حسین راست می‌گفت که شکم‌های از حرام پر شده، درنمی‌یابد و نمی‌شنود...
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- یا ابن رسول‌الله! لطفاً مرا از همه قوانین دین آگاه کنید. - حق‌گفتن، به عدل داوری‌کردن، وفای به عهد داشتن؛ این جمیع شرایع دین است.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- خداوند پنج چیز را واجب و فرض کرده است و فرض نکرد مگر آنچه را که نیکو و زیباست: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت ما اهلِ‌بیت. پس مردم به چهار مورد آن عمل کردند و پنجمینش را خفیف و سبک شمردند. به خدا سوگند، آن چهار واجب به کمال نرسد، تا کامل گردد به پنجمین آن.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
بترس و دوری کن از ستم به کسی که جز خدا، یاوری ندارد...
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- علی بن حسین! من عبدالملکم، نه قاتل پدرت! چرا نزد ما نمی‌آیی؟ علی بی‌درنگ: - آن که پدرم را کشت، دنیای او را نابود کرد؛ درحالی‌که پدرم آخرتش را به نیستی کشید. اگر تو هم می‌خواهی چنین باشی، باش!
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- هیچ دردمندی از درِ این خانه رانده نشده! دودلی نکنید.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
حکومت و امارتی که برای منافعش، نام و ظاهرش را به اسلام پیوند می‌زند ولی ترویج تعالیم اسلامی را منع می‌کند،‌ چه جای دفاع دارد که جانب‌داری‌اش می‌کنند؟!
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- یا بن الحسین! علی چون ما، چشم می‌گرداند به‌سوی ابراهیم بن طلحه، که از خنده، دندان‌های سفید و ناپیوسته‌اش نمایان می‌شود و بر سواریِ خود پیش می‌آید و نزدیک‌تر. به طعنه رو به علی: - ای پسر حسین! سرش را بالا می‌گیرد و بلندتر: - بگو ببینم، حالا چه کسی غالب است و پیروز؟ ابراهیم، فرزند طلحة بن عبیدالله، زخم جمل دارد و داغی که بر سینه‌اش نشسته از کشته‌شدن پدرش و شکست در آن، که حال این‌گونه مقابل علی، نواده علی بن ابی‌طالب ایستاده. علی آرام و بی‌اعتنا، کوتاه و بی‌درنگ: - اگر می‌خواهی بدانی چه کسی پیروز است، هنگام نماز، اذان و اقامه بگو.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
مروان چشم‌درچشم علی و رودررویش: - در میان این مردم هیچ‌کس مانند صاحب ما عثمان، از صاحب شما علی، گریزان‌تر نبود و در این قوم، هیچ‌کس چون بزرگ ما از بزرگ شما علی بن ابی‌طالب، دفاع نکرد. زیرچشمی نگاهم می‌گردد بین علی و مروان... - پس چرا شما بر روی منابر به علی ناسزا می‌گویید؟ مروان با تفرعن، عبایش را بر شانه‌هایش صاف می‌کند و با چشمانی تنگ، بلافاصله در جواب علی می‌گوید: - از آنجا که حکومت برای چون مایی، غیر از این طریق، میسر نمی‌شود و جز به این وسیله سرپا نمی‌ماند!
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
بر شما باد ادای امانت؛ سوگند به آن که محمد را به‌حق مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین بن علی، شمشیری را که با آن ایشان را به شهادت رساند به من امانت بدهد، یقیناً آن را به او بازمی‌گردانم.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
وَلا یَوم کَیَوم الحُسَین... و هیچ روزی، چون روز حسین نیست؛ سی‌هزار مرد در مقابلش ایستادند، که به‌زعم خود گمان می‌کردند از این امت‌اند و هرکدام با ریختن خون او، به‌سوی خدای عزّوجلّ تقرب می‌جستند! و هشدارها و پندهای الهی حسین در آنها بی‌اثر بود، تا آن‌که با گمراهی و ظلم و دشمنی، او را کشتند.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
به‌گمانم علی بن الحسین غلام و کنیز می‌خرد تا مُهر بردگی از آنان بردارد.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- ای مردم! شما را به خدا سوگند می‌دهم! آیا فراموش کردید که شما به پدر من نامه نوشتید ولی به او خدعه ورزیدید؟ و به یاد دارید که با او عهد و پیمان بستید و بیعتش را به گردن گرفتید، اما بعد رهایش کردید، تنهایش گذاشتید و به پیکار با او برخاستید؟ نیستی و نابودی بر شما، از آنچه برای خود از پیش فرستادید و باورها و اندیشه‌های ناروای‌تان! با چه چشمی می‌توانید به رسول‌الله بنگرید، زمانی که به شما بگوید: «عترتم را کشتید و حرمتم را شکستید، شما از امت من نیستید»؟!
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
چگونه ممکن است جمع علی و معاویه؟!
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
ما به قومی گرفتار شده‌ایم که احترام چوب‌های منبر پیامبر را دارند، ولی فرزندانش را زیر پا می‌گذارند!
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
به خدا سوگند اگر پیامبر به‌جای آن‌که وصایت و جانشینی ما را توصیه و در مورد ما سفارش کند، به جنگ و ستیز با ما فرمان می‌داد، افزون بر آنچه با ما کردند، کاری انجام نمی‌دادند...
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
- تو غلام آزادشدهٔ علی بن حسینی؛ چه کرده‌ای که از دور او، جایی دیگر نمی‌روی؟! برای جبران و رهایی از چه چیز در گذشته؟! - من چه کرده‌ام یا او؟ من متعجب و عدنان لبخندزنان: - وقتی آزادم فرمود، گریستم؛ نه از خرسندی آزادی، که از هراس رهایی. من آزادی را در خدمت ایشان می‌بینم و نجات را زیر سایه‌اش. از من نپرس که چه کرده‌ام، از او بپرس که چه کرده است...
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
حرمله هدفی را نشان گرفت و چشم تنگ کرد. سر گرداندم و با چرخش من، تیر نشست بر گلوی طفل شیرخواری که در آغوش حسین بود. حسین خون شیرخواره‌اش را گرفت و به آسمان پاشید و گفت: «هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی، أنَّهُ بِعَینِ اللهِ تعالی... چون خداوند می‌بیند، بر من این مصیبت سخت نیست»...
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
ابوحسّون لبخند می‌زند و مشفقانه چشم می‌دوزد به علی: - إنّی اُحِبُّکَ فِی الله حبّاً شدیدا... تو را در راه خدا بسیار دوست دارم یا بن رسول‌الله! علی سرش را به زیر می‌اندازد و می‌گوید: - خدایا! به تو پناه می‌برم از آن‌که مرا به‌خاطر تو دوست داشته باشند، درحالی‌که تو من را دشمن بداری. رو می‌کند به ابوحسّون: - من هم دوستت دارم، به همان انگیزه‌ای که تو دوستم داری.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
خداوند چهار چیز را در چهار چیز پنهان کرده است: خشنودی و رضایتش را در اطاعت از فرمانش؛ پس هیچ طاعتی را کوچک نشمار، که ممکن است رضای او در آن باشد و تو ندانی. خشمش را در سرپیچی و نافرمانی‌اش؛ پس کمترین گناه را هم سبک نشمار، که ممکن است غضب او در آن باشد و تو آگاه نباشی. استجابت را میان دعاها؛ پس هیچ دعایی را اندک نشمار، که ممکن است اجابت او در آن باشد و تو بی‌خبر باشی. و دوست خود را در بین بندگانش؛ پس هیچ‌کس را حقیر نشمار؛ که ممکن است ولیّ خدا باشد و تو او را نشناسی.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
دعا و بلا تا یوم‌القیامة همراه یکدیگرند. دعا، بلای حتمی و محکم‌شده را هم برمی‌گرداند. و من هیچ‌چیز را همانند تقدم و پیش‌دستی در دعا ندیدم؛ که اجابت در همه اوقات مهیا و در دسترس نیست. آن که پیش از نزول بلا، در دعاکردن پیش‌دستی کند، سپس بلایی نازل شود و دعا کند، دعایش مستجاب و آن که در دعا پیشی نگیرد و سپس بلایی نازل شود، دعایش به اجابت نرسد.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
حسین بن علی در دوران معاویه، پایبند صلحی بود که بین حسن بن علی و حاکم برقرار شد و حدود ده‌سال در آن شرایط امامت کرد. با روی کار آمدن یزید، او امام را وادار به بیعت کرد؛ حسین از مدینه خارج شد، اما یزید دست از ایشان برنداشت. امام برای حفظ اسلام، راهی را برگزید که پایه‌های امارت بنی‌امیه را لرزاند و بعد از آن، برحق‌بودن شیعه حتی بر زبان مخالفان هم جاری شد.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
تقیه، مبارزه‌ای است مکتوم که توجه دشمنان را کمتر به امام و یاران‌شان جلب می‌کند. سجّاد با این رویه، دین را حفظ کرده است، بدون کوچک‌ترین همراهی با ستمگران. دیروز با خطابه‌های علنی از کوفه تا مدینه، و امروز با تقیه.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
علی به یاد هیچ نعمتی نمی‌افتد، مگر این‌که سجده می‌کند؛ هیچ آیه‌ای از قرآن که در آن سجده است نمی‌خواند، مگر این‌که به سجده می‌افتد؛ و پس از هر بلایی که خداوند برطرف می‌کند از او؛ و بعد از هر صلاة واجبی؛ و هنگامی که موفق می‌شود به اصلاح میان دو فرد. این است که او را «سجّاد» می‌نامیم.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
و چه حربه‌ای بهتر از حربه عبادت و دعا؟ چه کسی جز علی می‌توانست در سکوت، خاموش نباشد و رسالت پدران و عمویش را حفظ کند و بپرورد؟ می‌بینی که او چگونه یاد واقعه کربلا را زنده می‌کند تا آگاهی ببخشد به مردم؟
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
پروردگارا! حقیقتاً به تو پناه می‌برم از این‌که نامم را از زمره اخیار به گروه اشرار تبدیل کنی یا جسمم را تغییر دهی یا نعمتت را از من بگیری.
کاربر ۳۹۷۶۴۳۲
مبهوت و متحیر خیره می‌شوم به لب‌های امیر... - «...به تقاص جنگ بدر، بزرگان آنان را کشتیم و برابر شدیم. بنی‌هاشم با سلطنت بازی کرد، وگرنه نه وحی نازل شد و نه خبری از آسمان آمد...». نیزه عمودشده را محکم‌تر چنگ می‌زنم و تکیه‌ام را مطمئن‌تر؛ حس می‌کنم زمین زیر پایم خالی می‌شود... - «...من از دودمان خُندُف نیستم اگر کینه‌ای که از محمد در دلم ریشه دوانیده، از فرزندان او نگیرم.» لحظاتی قصر می‌چرخد دور سرم... چه کینه‌ای؟! چه عداوتی؟!... آدم‌ها در نظرم موج برمی‌دارند... یزید مگر خود را جانشین پیامبر نمی‌داند؟!...
بهزاد

حجم

۲۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۴ صفحه

حجم

۲۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۵۴ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
۳۲,۴۰۰
۷۰%
تومان