بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قهرمان در ماموریت | طاقچه
تصویر جلد کتاب قهرمان در ماموریت

بریده‌هایی از کتاب قهرمان در ماموریت

نویسنده:دانلد میلر
امتیاز:
۳.۳از ۶ رأی
۳٫۳
(۶)
وقتی ما خود را قربانی می‌پنداریم، دیگر دست از تلاش می‌کشیم چون باور داریم که بیچاره و نومیدیم.
ziba
ما وقتی که نمی‌توانیم هدف و معنایی برای زندگی بیابیم، با خوشی و لذت خود را از مسیر منحرف می‌کنیم.
ziba
«ما چیزهایی را که نمی‌توانیم برای همیشه نگهشان داریم بیشتر دوست داریم.»
ziba
معنا چیزی است که در (جریان) حرکت می‌توان به آن دست یافت.
کاربر ۸۶۴۲۷۸۸
همه باید برویم و همهٔ آنچه واقعاً از خود به جا می‌گذاریم داستان‌هایی است که از سر گذرانده‌ایم؛ داستان‌هایی که فرزندان و نوه‌هایمان دربارهٔ ما تعریف خواهند کرد. هر داستانی باید روزی به پایان برسد.
khanom mohandes
روان‌شناسان کانون کنترل بیرونی را با اضطراب و افسردگی شدید، درآمد پایین و روابط پرمخاطره مرتبط می‌دانند. از سوی دیگر، کانون کنترل درونی با احساس قوی تعلق، افسردگی کمتر، درآمد بالا و روابط کامل‌تر نشان داده می‌شود.
khanom mohandes
وقتی دخترکم را تکان می‌دهم تا بخوابد، اولین دعایم برای او این است که آن‌قدر عاقل باشد که دوستان خوبی انتخاب کند و برای خودش یک جمع داشته باشد. از خدا می‌خواهم در همهٔ زندگی‌اش آدم‌های مهربان، خیرخواه و عاقل را نصیب او کند.
khanom mohandes
«انسان مادامی‌که خود را مخلوق شرایط بیرونی ببیند، محکوم شرایط خواهد بود. اما وقتی بفهمد قدرت آفرینندگی دارد و می‌تواند به زمین و بذر پنهان وجودش فرمان دهد تا در هر موقعیتی رشد کند، آن‌گاه به‌حق ارباب خودش خواهد شد.»
Mahsa Shamohammadi
تمام پرسه‌زدن‌های من برای پیداکردن حس‌وحال نوشتن برخاسته از ذهنیت قربانی بود. قربانی‌ها به الطاف نیروهای بیرون از خودشان زنده هستند
khanom mohandes
آنچه امروز حتی بیش از قبل حسرت آن را می‌خورم این است که وقتم را با ایفای نقش قربانی هدر دادم، درحالی‌که در دنیا قربانی‌های واقعی وجود دارند.
khanom mohandes
فکر می‌کنم میلیون‌ها نفر هستند که وقتی داستان دوران بچگی، دبیرستان یا دانشگاهشان به پایان می‌رسد، در صحنهٔ خالی نمایش ذهنشان می‌نشینند تا تیتراژ بالا بیاید و منتظر می‌مانند سرنوشت داستان دیگری برایشان روایت کند. اما وقتی به خود متکی باشیم، دیگر والدین، معلم‌ها و فرهنگمان نمی‌توانند به ما بگویند که چه بکنیم؛ خود ما باید داستانمان را بسازیم.
khanom mohandes
سال‌های تلخی گذشت و من به این فکر نکردم که می‌شد زندگی‌ام بهتر از این باشد. نمی‌پذیرفتم که زندگی‌ام به ساختار و هماهنگی نیاز دارد. نپذیرفتن این واقعیت به بهای گرانی برای من تمام شد. ظاهراً غفلت از مهار زندگی‌ام برای من به بهای یک دهه جاماندن از رشد و پیشرفت شخصی تمام شد.
khanom mohandes
قهرمان عاملیت خود را می‌پذیرد
khanom mohandes
اغلب خیال می‌کردم آدم‌ها از خداوند طلب نجات می‌کنند و اگر خدا پاسخشان را ندهد، از او خشمگین می‌شوند، ولی به‌موقع و در کمال تعجب متوجه شدم که خدا آن‌ها را نجات نمی‌داد. به‌خاطر اینکه آن‌ها نیازی به نجات‌یافتن نداشتند؛ چون آن‌ها قربانی واقعی نبودند.
khanom mohandes
نگرانی‌ام این بود که طی دَه سال گذشته متوجه مسئله‌ای شده بودم که هر وقت به دل ماجراهایی می‌زدم، احساس می‌کردم هدف و انگیزه دارم و وقتی به پایان می‌رسید (مثلاً وقتی که کتاب جدیدم چاپ می‌شد یا فرصت گفت‌وگوی مهمی دست می‌داد و بعد به اتمام می‌رسید، یا وارد رابطه‌ای می‌شدم) دوباره متوقف می‌شدم. بعداز آنکه کاری را به‌خوبی انجام می‌دادم، گویی داشتن احساس هدفمندی و انگیزه کاهش می‌یافت، و به‌سرعت هم کاهش می‌یافت و دوباره همان حس‌وحال ناراحت‌کننده و لبریز از افسردگیِ «آن وقت‌ها که نمی‌توانستم از رختخوابم بلند شوم» بعداز موفقیتی چشمگیر به سراغم می‌آمد.
khanom mohandes
چرا ما این‌قدر بی‌قرار و ناآرامیم؟ چون بستنی وسوسه‌کننده است، ولی به‌کمال‌رساننده نیست؛ چون الکل حس آرامش کاذب با خود به‌همراه می‌آورد؛ چون هوس و شهوت از عشق جداست. حق با فرانکل بود. ما وقتی که نمی‌توانیم هدف و معنایی برای زندگی بیابیم، با خوشی و لذت خود را از مسیر منحرف می‌کنیم.
khanom mohandes
معمولاً فقط به چیزی وفادار و پایبند می‌مانیم، که بدانیم قرار است از دستش بدهیم. (یاد) مرگ همه‌روزه برای ما سودمند است. حقیقتاً مرگ ساعتی درحال تیک‌تاک را به ذهن متبادر می‌کند که ارزش‌های ما را مشخص و تعیین می‌کند و احساس اضطرار به وجود می‌آورد.
khanom mohandes
قهرمان باید قدرتمند و دانا باشد و تنها راه کسب خردمندی و قدرت شکست‌ها و پیروزی‌های مکرر است. ذهنیت قربانی ما را وسوسه می‌کند که به‌جای درس‌گرفتن از شکست‌ها در برابر آن‌ها فروبریزیم. اما قهرمان‌ها از شکست‌ها درس می‌گیرند و این باعث رشد آن‌ها و سرانجام باعث ظهورشان در نقش راهنما می‌شود.
khanom mohandes
افراد شرور و راهنما هر دو قوی هستند. در واقع افراد شرور اغلب قوی‌ترین شخصیتِ داستان هستند، تا اینکه سرانجام امید آن می‌رود که خود دچار شکست شوند. این یکی از دلایلی است که افراد به‌سمت اشخاص شرور گرایش پیدا می‌کنند. این توصیف موسولینی و هیتلر است. معمولاً برخی افراد شرور را به‌خاطر همین قدرتمندی با قهرمان‌ها اشتباه می‌گیرند.
khanom mohandes
اما قدرت راهنما از نوعی دیگر است. زمام قدرت راهنما به‌دست نوع‌دوستی‌اش است. افتخارهای او در گذشته‌اش نهفته است و حالا او سعی می‌کند به دیگران در کسب افتخار کمک کند و ازآنجاکه خودش وارد مبارزه شده می‌داند که جهان عرصهٔ جنگ و نبرد است و می‌خواهد نور بر ظلمت پیروز گردد. جهان برای راهنماها بزرگ‌تر از جهان خودشان و داستان شخصی آن‌هاست. آن‌ها مراقب همه‌چیز هستند.
khanom mohandes
علاوه‌بر این، آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید قهرمانان قوی و قدرتمند نیستند. معمولاً آن‌ها مایل به عمل‌گرایی نیستند و، در عین حال که به کمک نیاز دارند، پر از احساس کمبود اعتمادبه‌نفس هستند و اغلب ناکارآمدی‌شان برآمده از همان نقطه‌ای است که در آن ضعف دارند.
khanom mohandes
قربانی‌های واقعی اگر رهایی یابند، می‌توانند به‌راحتی قهرمان شوند
khanom mohandes
نازی‌ها بعداً او را از تیلی که فرزند اولشان را باردار بود جدا کردند. تیلی در اردوگاه به‌همراه فرزند به‌دنیانیامده‌اش به قتل رسید. بلافاصله فرانکل متوجه شد که پدر و مادرش هم کشته شده‌اند. او روحیه‌اش را باخت و چیزی نمانده بود خودکشی کند.
khanom mohandes
اگر ویکتور فرانکل، با آن شرح حال، خود را قربانی نمی‌دانست، پس من هم دیگر بهانه‌ای نداشتم، چنان‌که هیچ‌کدام از ما هم عذری نداریم. هریک از ما می‌توانیم طرح داستان خود را بازآفرینی کنیم و ساختار زندگی خود را چنان از نو بنا نهیم که عمیقاً به احساس هدفمندی و معنا دست یابیم.
khanom mohandes
نباید این‌طور جوابش را می‌دادم، اما گفتم: «اگر خودِ زندگی پوچ و بی‌هدف نبود چی؟ اگر این زندگی تو باشه که پوچ و بی‌معناست چی؟» بعداز آن رفاقتمان ادامه پیدا نکرد. اما هنوز فکر می‌کنم این دیدگاه درست است.
khanom mohandes
معنا چیزی است که در (جریان) حرکت می‌توان به آن دست یافت.
khanom mohandes
وقتی هدف و انگیزه‌ای دارم، احساس می‌کنم زندگی‌ام داستانی است که هم برای من جذابیت دارد و هم برای دنیا مفید است.
khanom mohandes
آیا تا به‌حال پیش آمده که با یکی از دوستان قدیمی ملاقات کرده باشید و پس‌از گفت‌وگویی متوجه شده باشید او اصلاً تغییر نکرده است؟ منظورم این است که مثلاً همان جوک‌های سابق را تعریف می‌کند و همان ماجراهای قدیم را زنده می‌کند و با همان مشکلات و معضلات سابق دست‌وپنجه نرم می‌کند. علت عجیب‌بودن برخورد با فردی که هیچ فرقی نکرده این است که انسان اساساً برای تغییر آفریده شده است و وقتی که این اتفاق نمی‌افتد، به نظر می‌رسد یک جای کار می‌لنگد.
khanom mohandes
شب‌ها وقتی بچه‌مان گریه می‌کند و ما خسته‌ایم و به‌زور از جا بلند می‌شویم، از خودمان می‌پرسیم آیا آزادی ما سلب شده است؟ آری! ما دیگر آزاد نیستیم اما هدف و انگیزه‌ای به دست آورده‌ایم که ارزشش را دارد.
khanom mohandes
چطور ممکن بود این همه تغییر درون سه موجود، آن هم در یک لحظه اتفاق بیفتد.
khanom mohandes

حجم

۴۳۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۴۳۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان