درنتیجه، وقتی فشار برتریجویی وجود ندارد، مردم میتوانند علایق و استعدادهایشان را با روشهایی جدید دنبال کنند. بهعلاوه، اضطراب کم میشود، رنجش و حسادت اجتماعی که نتیجهٔ پاداش افراطی است از میان میرود و از فرسودگی بافت اجتماعی که نتیجهٔ نابرابری است کاسته میشود. چنین جهانی این ظرفیت را نیز دارد که در آن متخصصها از احترام بیشتری برخوردار شوند، چون متخصص را به چشم فردی میبینند که سختکوشانه برای نفع عمومی دانش اندوخته است، نه صرفاً عضوی از طبقهٔ نخبگان که از دانش و اوضاعواحوال روز جامعه بیخبر است. گذشته از این، درست است که در چنین جهانی شاید دیگر نتوانیم بهترین رهبر یا بهترین فلوتنواز را پیدا کنیم، اما میتوانیم تضمین کنیم که دیگر در معرض وسوسهٔ انتخاب بدترینها نیز نخواهیم بود.
کاربر ۳۹۶۰۰۰۰
وقتی هدفمان فقط برتریجویی است، آنقدر که باید پیشرفت نمیکنیم، چون توان و ظرفیت حیاتی اکثریت را سرکوب میکنیم و زمان و اشتیاقمان را در رقابت هدر میدهیم تا ثابت کنیم ما نیز جزئی از اقلیت برتریم. تقریباً همیشه تعداد افراد بااستعداد و شایسته از تعداد موقعیتهای شغلی موجود بسیار بیشتر است.
Mahbubeh 1993
طی چند سال گذشته به این باور رسیدهام که میل به تکیه زدن بر رأس هرم، برای خودمان، روابطمان، جوامعمان و سیارهمان و حتی برای کسانی که موفق میشوند خودشان را به آن بالا برسانند، میلی شدیداً مضر است.
Reza Sheykhlar
او از فرصت برابر سخن میگوید که به معنای امکان بالا رفتن از نردبان اجتماع نیست، بلکه منظورش امکان براندازی کامل نردبان است
Mahbubeh 1993
جان کلام این است که برخلاف برترینگی که بازیای است یکسر برد و یکسر باخت، بسندگی همهمان را برنده میکند. مهم نیست چند کشور یا آدم بااستعداد در این رقابت شرکت میکنند، همیشه افراد کمی برنده میشوند.
Mahbubeh 1993