بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در باب امیدواری | طاقچه
تصویر جلد کتاب در باب امیدواری

بریده‌هایی از کتاب در باب امیدواری

۳٫۷
(۱۰)
رنج در تاروپود هستی انسان تنیده شده است. ما نه از روی تصادف، بلکه به‌ضرورت رنج می‌بریم.
aryan
دیگران بی‌شک به ما آسیب رسانده‌اند، اما مشکل عمیق‌تر این است که ما نمی‌دانیم چگونه آن‌قدری به خودمان احترام بگذاریم که آن‌ها را از انجام این کار باز داریم. آن‌ها فکر می‌کردند که از هم می‌پاشیم، از پا می‌افتیم و می‌میریم و برای این باورشان دلیل خوبی داشتند: چون این کاری است که پیش از این بارها کرده‌ایم.
Amin
ما در یک سیارهٔ کسل‌کننده زندگی نمی‌کنیم، صرفاً اجازه داده‌ایم غم و اندوه ظرفیت شادی را در ما از بین ببرد. وقتی افسردگی به ما فشار می‌آورد باید بکوشیم به خود یادآور شویم دنیا پر است از زرافه و آنچه زرافه‌ها نماد آن هستند: ابتکار و جذابیت نو، فرصت‌های جدید برای علاقه‌مند شدن و دلایل تازه برای ادامه دادن.
Amin
ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم بدانیم چه چیزی در راه است. بنابراین، یک دلیل اصلی برای ادامه دادن این است که چه‌بسا در آینده و در طول مسیر، به دلایل غیرمنتظرهٔ بیشتری برای امیدوار بودن بربخوریم. باید یقین ناامیدکننده در مورد آینده را از خود دور کنیم؛ چه‌بسا خودِ آیندهٔ ما به پشت سر، به خودِ کنونی‌مان می‌نگرد و از ما می‌خواهد با ایمان به سفرمان ادامه دهیم. در این لحظه نمی‌توانیم از سال‌های آینده خبر داشته باشیم و همین دلیل کافی است تا به خودمان فرصتی سخاوتمندانه برای فهمیدن بدهیم.
Amin
ما گناهی مرتکب نشده‌ایم جز به دنیا آمدن، و همین کافی است که مستحق جزایی وافر و ستمگرانه باشیم.
boratav
«چه نیازی هست برای قسمت‌هایی از زندگی زار بزنیم؟ کلیت زندگی اشک انسان را درمی‌آورد.»
aryan
دلیلی برای تلخ‌کامی وجود ندارد: هرگز قول سفری آسان و بی‌دغدغه به ما داده نشده بود.
aryan
تمام افتخارات و دستاوردهایی که در زمان حیات آن‌قدر پراهمیت به نظر می‌رسند، درنهایت اهمیت خود را از دست می‌دهند.
aryan
این فکر به شکل عجیبی آرامش‌بخش است: تمام افتخارات و دستاوردهایی که در زمان حیات آن‌قدر پراهمیت به نظر می‌رسند درنهایت معنای خود را از دست می‌دهند. سرنوشتِ همه سپرده شدن به فراموشی است و در برابر این سرنوشت همه با هم برابرند. مهم نیست چه کسی رئیس و سالار بوده و چه کسی فقیر و بی‌چیز.
aryan
زمانی واقعاً شروع به آزاد بودن خواهیم کرد که جرأت کنیم عامدانه ناآگاهی را انتخاب کنیم؛ زمانی که دیگر لازم نباشد تمام خوانندگانی را که همه به آن‌ها علاقه دارند بشناسیم، زمانی که احساس نکنیم مجبوریم کتاب‌هایی را که جایزه برده‌اند بخوانیم، وقتی از کنار تعطیلات، لباس‌ها، غذاها، رژیم‌ها و برنامه‌های ورزشی، رسوایی‌های سیاسی و ایده‌های مورد پذیرش همگان بی‌تفاوت عبور کنیم، وقتی بتوانیم به‌جای معاشرت با افرادی که علاقه‌ای به آن‌ها نداریم در خانه بمانیم و زمانی که نام یک سلبریتی به گوشمان می‌خورد، واقعاً از خودمان بپرسیم او دیگر کیست.
aryan
دنیا نوعی دادگاه حقوقی با هیئت منصفه نیست.
aryan
«امروز بد است و فردا بدتر می‌شود تا درنهایت بدترین اتفاق به‌وقوع بپیوندد.»
aryan
احساسات شدید ما نیز شبیه این ستارهٔ دنباله‌دار هستند: ناگهان شعله می‌کشند و به نظر می‌رسد باید حاوی معنای خاص و مهمی باشند اما در مقیاس وسیع کیهان، آن‌ها لکه‌هایی بس کوچک‌اند که لحظاتی بسیار کوتاه پدیدار می‌شوند. آن‌ها معانی عظیمی را که ما تصور می‌کنیم ندارند و به‌زودی ناپدید خواهند شد.
aryan
همه‌مان رنج خواهیم برد، ناعادلانه و نامتناسب، و این هر والد پرعاطفه‌ای را مضطرب و وحشت‌زده می‌کند. ما گناهی مرتکب نشده‌ایم جز به دنیا آمدن، و همین کافی است که مستحق جزایی وافر و ستمگرانه باشیم.
Amin
نباید به خودمان سخت بگیریم یا در حق خودمان بی‌انصافی کنیم. ما شخصاً جهان را خلق نکرده‌ایم و شخصاً نیز مسئول سرنوشت آن نیستیم.
Amin
یکی از دلایل احتمالی اینکه تنهاتر از آن چیزی هستیم که باید، این است که هنوز امید داریم روزی کسی پیدا خواهد شد که کاملاً درکمان کند. با چنین امید جاه‌طلبانه‌ای در ذهن، داوطلبان ناامیدکننده را یکی پس از دیگری رد می‌کنیم، مرتب از اینکه درست به حرفمان گوش نمی‌دهند دلخور می‌شویم، با کسانی که کسل‌کننده و عمداً نادان جلوه می‌کنند جر و بحث می‌کنیم، به مهمانی‌ها و شام‌های خسته‌کننده می‌رویم و تمام این مدت، آرزوی کسی را در سر می‌پرورانیم که خیلی خوب قادر به تصور کردنش هستیم اما هرگز ملاقاتش نمی‌کنیم.
Amin
آنچه باید برای محافظت از خود در برابر رنج در جست‌وجویش باشیم درک کامل و بی‌عیب‌ونقص نیست، محبت است.
Amin
ما به اندازهٔ کافی به دنبال نیمهٔ گم‌شده‌مان گشته‌ایم و در این راه به افراد بسیاری آسیب رسانده‌ایم. شاید زمانش رسیده باشد به دنبال گزینه‌ای محتمل‌تر بگردیم: کسی که دوست داشته باشیم در مورد شامی که می‌خواهیم بخوریم با او گپ بزنیم، کسی که می‌داند زمانی که غمگین هستیم دقیقاً چه باید بگوید و همیشه برای یکی‌دو دور بازی دوز آماده است.
Amin
مشکلات فعلی‌مان برای ما کاملاً عظیم به نظر می‌رسند زیرا صف اول را در آگاهی ما اشغال کرده‌اند، اما این را نیز می‌دانیم افراد دیگری هستند که در شرایطی بدتر از ما به سر می‌برند. این بدان معنا نیست که ما سزاوار دلسوزی نیستیم، فقط اینکه به آن اندازه که احساس می‌کنیم شکننده نیستیم.
aryan
تضاد تکان‌دهنده‌ای وجود داشت بین فردی که این جنگجو روزگاری بود و آنچه از او باقی مانده بود. جایگاه، دارایی‌ها و قدرتش کاملاً فراموش شده بود. خدایانی که او روزی می‌پرستید ابتدا با مسیحیت و سپس با نوعی لامذهبیِ بی‌تفاوت جایگزین شدند. اما این سرنوشتْ تنها خاص او نیست؛ اتفاقی است که در طول زمان برای همه‌مان رخ خواهد داد. همهٔ بزرگان و مردمان فوق‌العادهٔ امروز زمانی فراموش خواهند شد؛ مزارهایشان از یادها خواهد رفت، فرهنگی که شهرت و تسلط و دیگر پاداش‌هایشان را مدیون آن بودند ناپدید خواهد شد و باستان‌شناسان برای کشف هویت آن‌ها حسابی به زحمت خواهند افتاد.
aryan
از اینکه او را مضحک بخوانند ابایی نداشت، چراکه مفهوم خاص خود را از جدیت و وقار تعریف کرده بود.
aryan
شاید متوجه نباشیم تا چه اندازه زندگی درونی خود را با ایده‌هایی عاریه‌ای پر کرده‌ایم که درواقع به‌شدت با خود واقعی ما بیگانه‌اند.
aryan
زندگی در هر دوره‌ای به‌خودی‌خود دشوار است، اما شاید دست‌کم مجبور نباشیم روح خود را به قالب آن دوران دربیاوریم.
aryan
بخش بزرگی از احساس یأس و بدبختی ما از این گمان اشتباه و دردآور ناشی می‌شود که اساساً زندگی می‌تواند برای کسانی که سخت تلاش می‌کنند سفری خوشایند باشد و برای آن‌ها که قلبی نجیب و بااراده دارند رضایت و شادی به ارمغان خواهد آورد. اما حقیقت فرسنگ‌ها از این دیدگاه احساسی فاصله دارد. رنج در تاروپود هستی انسان تنیده شده است. ما نه از روی تصادف، بلکه به‌ضرورت رنج می‌بریم
Amin
توانایی خیره شدن در چشم سیاهی و غم و پذیرفتن نقشی که در زندگی‌هایمان بازی می‌کنند، پاداش و احساس رضایت شدید و بسیار خاص خودش را به همراه دارد. دیگر نباید از رنجی که می‌بریم حیرت کنیم. بدبختی نباید غافلگیرمان کند. دیگر لازم نیست فکر کنیم نگون‌بختی‌هایمان نشان از چیزی منحصربه‌فرد و شوک‌آور در مورد ما دارند. در عوض، وقتی بفهمیم تنها ما نیستیم که مایلیم از زندگی دست بشوییم، می‌توانیم شوق به زندگی را از نو کشف کنیم.
Amin
آنچه ما «نبوغ» می‌نامیم درواقع اراده‌ای است کمیاب برای ضبط کردن ایده‌هایی که اغلب به‌سختی بتوان گیرشان انداخت، اگرچه مواد خام اولیهٔ این ایده‌ها در همهٔ ذهن‌ها وجود دارد. تقریباً شکی نیست که تا زمان مرگمان، تنها بخش کوچکی از آنچه هستیم را کشف می‌کنیم.
Amin
صحنهٔ تفریح بافنده‌ها به حقیقتی وحشتناک دربارهٔ رنج دیگران اشاره دارد: اینکه ما از آن لذت می‌بریم. دیدنش خیالمان را راحت می‌کند و روزمان را می‌سازد. ما نیاز داریم شکست خوردن دیگران را ببینیم، به‌شدت امیدواریم این اتفاق روی دهد و لحظهٔ به‌وقوع پیوستن آن برایمان سرمستی‌آور است. با دارودسته‌مان از راه می‌رسیم، با انگشت شما را به هم نشان می‌دهیم و می‌خندیم
Amin
به نظر می‌رسد تنها چیزی که برای پر کردن ذهن با ذخایر انتقام و خشم لازم است، باریکه‌ای مداوم و پیوسته از تحقیر است که در هر زندگی‌ای نیز یافت می‌شود. همهٔ ما آن‌قدر انسان‌های ناراضی‌ای شده‌ایم که از سقوط دیگران دلمان خنک شود و رضایت فوق‌العاده‌ای بهمان دست دهد.
Amin
نباید آن‌قدر ترسو و متعارف می‌بودیم. باید خواسته‌هایمان را شفاف‌تر بیان می‌کردیم و منتظر نمی‌نشستیم تا کسی از این بی‌عملی و ابهام نجاتمان دهد.
Amin
همهٔ ما با وسواس در آرزوی بازگشت به عقب و هشدار دادن دربارهٔ خطرها به خودِ جوان‌ترمان هستیم. همه‌مان قربانیان حیاتی ذاتاً طاقت‌فرسا هستیم که مجبورمان می‌کند کورکورانه به جلو بشتابیم و فقط زمانی شروع به درک مسائل می‌کنیم که خیلی دیر شده است.
Amin

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
تومان