بریدههایی از کتاب تولد در کالیفرنیا
۴٫۲
(۲۶)
گاهی اطرافیانم میپرسند که چطور با وجود تمام این مشغلهها خسته نمیشوم! و جواب من فقط در یک جمله خلاصه میشود:
من به عشق اهلبیت زندهام. آدم عاشق خسته نمیشه.
parimah
دامهای شیطان را میدیدم که سر راهم پهن شده تا از این مسیر دورم کند. اما به لطف خدا هر اتفاقی که میافتاد بیشتر به راهی که انتخاب کرده بودم مطمئن میشدم. شاید قبلا به محض مواجهه با کوچکترین اشتباه و برخورد نادرست از سمت یک آدم مذهبی، راهم را کج میکردم و حتی نسبت به دین بد بین میشدم؛ اما آنروزها متوجه شده بودم که اصل دین چیزیست جز رفتار درست و یا غلط آدمها. از یکجایی به بعد دشمن من فقط شیطان بود. حتی اگر کسی با رفتارش باعث رنجشم میشد آزمونی میدانستمش که باید سربلند از آن بیرون بیایم. این بخشندگی و دوری از کینهورزی باعث شده بود که خدا هم بیشتر از قبل هوایم را داشته باشد.
Neda F
از حسینیه که به خانه برمیگشتم به یاد داستان موسی (ع) افتادم. وقتی موسی و همراهانش از دست فرعونیان فرار کردند، به دریا رسیدند. خدا به واسطهٔ معجزهای راه را برایشان باز کرد. حالا من هم معجزات را در زندگی خودم و اطرافیانم میدیدم. نه اینکه ما آدمهای خاصی باشیم؛ نه. اما خدا هنوز همان خدا بود. با همان بزرگی و مهربانیاش. فقط کافی بود از بدیها فرار کنیم و به سمت خوبیها حرکت کنیم. آنوقت خودش معجزهوار راه را برایمان باز میکرد.
کاربر ۱۵۱۹۷۳۹
زنان و دختران آمریکایی به دو دسته تقسیم میشدند: یکعده آنهایی که بیش از حد به ظاهرشان توجه میکردند؛ لباسهای مارک میپوشیدند، آرایش میکردند و مثل هنرپیشهها به خیابان میآمدند. عدهای دیگر هم از آن طرف بوم افتاده بودند. دختری که در سولانا کلید خانه را از او تحویل گرفتیم، از دستهٔ دوم بود. دختری حدوداً بیستساله که حتی موهای صورتش را هم اصلاح نکرده بود. اندامی نسبتاً چاق داشت و با لباس راحتی برای رساندن کلید به خیابان آمده بود! از دیدن او با آن شکل و قیافه تعجب کرده بودم. دلیل این تعجب تصویری بود که رسانهها در ذهنم شکل داده بودند؛ تصویری که تنها مربوط به دستهٔ اول از زنان آمریکایی بود و هرگز جامعیت نداشت.
کاربر ۱۵۱۹۷۳۹
ابراهیم هادی، شهیدی که در عین گمنامی نامش جاودانه شده بود.
ابوتراب
کتاب مکیال المکارم را توی جلساتتون بخونید.
هیچوقت فرصت نشده بود این کتاب را بخوانم؛ یا بهتر بگویم حتی با نامش هم آشنا نبودم. بعدتر فهمیدم که هر شیعه بعد از قرآن، نهجالبلاغه و صحیفهٔ سجادیه باید امام زمانش را بشناسد.
ZH
قرار نیست اتفاقای خوب همیشه توی جاهای خاص بیفته ستودهجان. شاید قرار بوده حج تو اینجا توی آمریکا باشه.
باب الجواد
وارد رواق حرم که شدم به آینهکاریهای اطرافم نگاه کردم. صدها تکه شده بودم و انگار هیچ بودم در برابر عظمت مکانی که توی آن ایستاده بودم. احساس میکردم آن آیینههای کوچک میخواهند پیغامی به من بدهد. و آن پیغام دوری از منیّت و غرور بود. حالا خوب میدانستم که ارزش انسانها نه به جنسیت آنها بستگی دارد و نه به ظاهرشان. بلکه چیزی که انسانها را عزیز و بزرگ میکند درجهٔ ایمان و تقوای آنهاست.
کاربر ۱۹۵۴۳۰۷
حجم
۱۳۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۳۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۳۲,۴۰۰
۹,۷۲۰۷۰%
تومان