بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مردی که می خندد | طاقچه
تصویر جلد کتاب مردی که می خندد

بریده‌هایی از کتاب مردی که می خندد

۴٫۱
(۷۴)
وقتی ‌‌جنبه‌های تاریک روح بشر را در نظر گیرند گاهی مواقع بشر بدتر از شیطان است
نیتا
آیا هر خنده‌ای نشانه شادکامی است؟
Saeid
ملت خون و ‌‌پول خود را می‌دهد تا او را رهبری کنند
Saeid
دوستان از تعریف و تمجید خیلی زود خسته ‌‌می‌شوند، ولی دشمنان از دشنام دادن هرگز خسته نمی‌شوند.
محب
کسی که پس از طوفان شدید لبخند آنی دریا را ندیده است نمی‌تواند به تسکین خاطر وی ‌‌پی ببرد. چیزی جز طوفان سهمگین به سرعت آرام نمی‌گیرد دل انسان نیز غالباً چنین حالتی ‌‌دارد.
محدثه
با قبول احسان سند ‌‌بردگی خود را امضاء می‌کنید.
Saeid
از جانب لال‌ها سخن گفتن زیباست، ولی سخن گفتن با کرها غم‌انگیز است. این ‌‌قسمت دوم سرگذشت او بود.
نیتا
تاج بر سر کسی گذاشته می‌شود که شایسته‌تر باشد.
Saeid
آیا بر زمین احسانی بالاتر از ایجاد فراموشی در تیره‌بختان سراغ دارید؟
Saeid
شما می‌گوئید ملت می‌خواهد خودش خودش را ‌‌رهبری کند؟ چه اشتباهی! وجود راهنما ضروری‌است. ملت نادان و کور است. آیا کور احتیاج به ‌‌سگ راهنما ندارد؟ مردم را به جای سگ، شیری که همان زمامدار است رهبری می‌کند. چه ‌‌شیر عالیقدری! می‌پرسید چرا مردم جاهل‌اند؟ برای آن که باید جاهل باشند. جهالت نگهبان ‌‌تقوی است. هر قدر افق دید محدودتر باشد میل و شهوت کمتر است و جاهل در تاریکی ‌مفیدی به سر می‌برد. جایی را نمی‌بیند و از میل افراطی در امان است. عصمت و تقوی ناشی از ‌‌جهالت است. هر کس کتاب بخواند فکر می‌کند، و تفکر، تعقل را به دنبال دارد. عدم تعقل ‌‌وظیفه و در عین حال مایه خوشبختی است. این حقایق قابل انکار نیست.
نیتا
چقدر نومیدی و شادی در جوار هم‌اند
نیتا
اگر خواهان قدرت هستید لاغر و ‌‌رنجور بمانید. چون مار خفته‌ای که چنبره زده است به صورت صفر و بی‌نهایت در آئید.
نیتا
تذکر این موضوع وحشت‌آور است که قضاوت انسان درباره خود عادلانه نیست. قضاوت ‌‌نسبی و عدالت مطلق است. درباره تفاوت قاضی و عادل بیندیشید. شریران وجدان خود را با قدرت بیان قانع می‌کنند. آن‌ها در راه غلط تمرین می‌کنند. مغالطه ‌‌کار همواره دغلباز است. دغلبازی به تفاهم لطمه می‌زند. منطق نرم و ظریف و شکننده‌ای به ‌‌شریران خدمت می‌کند. و با این منطق، حقیقت در ظلمت و تاریکی ناپدید می‌شود.
samira
سرنوشت ما چون پارچه‌ای است که اهریمن آن را بافته و یزدان گلدوزی کرده است.
نیتا
تاریخ چیست؟ ندای گذشته در آینده و انعکاس آینده بر روی گذشته.
نیتا
زیادی وجدان مرد را علیل می‌سازد
Saeid
آری، بهشت ثروتمندان بر روی جهنم فقرا بنا شده است.
Saeid
الاغی با ‌‌نقشه راهنما، صد بار بیش از رمال ارزش دارد.
Mahsa Bi
وقتی احساس کرد که بیگناه است رضا به قضا داد. لب به شکایت نگشود، شخصی که خود ‌‌قابل ملامت نیست کسی را ملامت نمی‌کند.
محب
ملت خون و ‌‌پول خود را می‌دهد تا او را رهبری کنند. شما می‌گوئید ملت می‌خواهد خودش خودش را ‌‌رهبری کند؟ چه اشتباهی! وجود راهنما ضروری‌است. ملت نادان و کور است. آیا کور احتیاج به ‌‌سگ راهنما ندارد؟
Saeid
قبل از ازدواج زن ملکه و مرد برده است ولی پس از آن زن به صورت کنیز و مرد به صورت ‌‌صاحب کنیز در می‌آید.
Mahsa Bi
نیروهای کور طبیعت، ضعفا و بی‌گناهان را بیشتر از دیگران مورد خشم و ستیزه قرار ‌‌می‌دهند. ظلمت حس تشخیص ندارد، پدیده‌ها بر خلاف آنچه تصور می‌کنند رحم و شفقت ‌‌نمی‌فهمند.
samira
نعش کیسه‌ای ‌‌است که مرگ آن را وارونه کرده و محتویاتش را بیرون می‌ریزد
نیتا
تلاش نفرت باری او را چون خوره می‌خورد. خونی را که در بدن داشت سرکشیده و پوست ‌‌او را خورده و گوشت‌هایش را ربوده بودند. هر رهگذری چیزی از آن به یغما برده و یا چیزی به آن داده بود.
نیتا
ود دقیق رؤیاها خالی از مشکلات نیست. عیب کلمات این است که محدودتر از ‌‌تخیلات‌اند. افکار به یکدیگر منتهی می‌شوند ولی کلمات چنین خاصیتی ندارند، گوشه مبهمی ‌‌از روح هماره از دسترس کلمات خارج است. بیان دارای حد و مرز و افکار فاقد آن است.
نیتا
لجاجت زیبنده مردان نیست
Saeid
چرا این آداب و سنن حفظ نشود؟ ریا لازمه بی‌شرمی است.
hanin
این یکی نابیناست. آیا او فرد مستثنی است؟ البته خیر. همه ما نابینائیم. خسیس نابیناست، ‌زیرا طلا را می‌بیند، ولی از دیدن ثروت عاجز است. ولخرج نابیناست، اول کار را می‌بیند ولی از ‌‌دیدن پایان کار عاجز است. زن عشوه‌گر نابیناست، زیرا زشتی‌های خود را نمی‌بیند. دانشمند ‌‌نابیناست، زیرا از دیدن جهل خود عاجز است. مرد شرافتمند نابیناست، زیرا کلاه بردار را ‌‌نمی‌بیند. کلاه‌بردار نابیناست، زیرا خدا را نمی‌بیند. خدا نابیناست، زیرا روزی که جهان را ‌‌می‌آفرید شیطان را در میان آن ندید. من نابینا هستم، صحبت می‌کنم ولی نمی‌بینم که گوش‌هاش ‌‌شما کر است.
love.is.books
ایمان غیرمنطقی، چون پلکانی است که درون غار ‌‌تاریکی نهاده شده است. چند پله‌ای که پائین رفتند اسیر ظلمات می‌شوند.
MahShid Pourhosein
او ‌‌دقیقا آن چیزی بود که دیگر نیست. لفظ بقایا ساخته زبان بشر است. نیستی و پابرجا ماندن، درون مغاک و فارغ از آن بودن، ‌‌رجعت پس از مرگ چون اجسامی که بر روی آب می‌آیند.
🌙IAmir∞

حجم

۵۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

حجم

۵۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان