بریدههایی از کتاب کلیدهای رفتار با کودک چهارساله
۴٫۰
(۱۴)
این یک عقیده کاملاً پذیرفتهشده است که آنچه کودکان نیاز دارند «والدینی به اندازه کافی خوب» است - والدینی که حضور دارند و قابل اعتماد و بیشتر اوقات دوستداشتنی هستند - نه والدینی کامل!
f.a.syd
میتوانید به روشهای زیر قدرت تحمل او را در برابر نارضایتیها بالا ببرید. وقتی قبل از شام شیرینی میخواهد و پاسخ شما به این تقاضا منفی است، برای او توجیه قانعکنندهای داشته باشید («دیگر میلی به شام نخواهی داشت») و انتخاب دیگری را به او پیشنهاد کنید («تا قبل از غذا میتوانی یک هویج بخوری») و از طریق گفتوگو راهحلی پیدا کنید («بعد از شام میتوانی شیرینی بخوری»). همچنین، همواره او را مورد حمایت خود قرار دهید. به او بگویید: «میدانم انتظار کشیدن برایت سخت است» و بردباری به خرج دهید. او در این وادی تازهوارد است.
mahshid
در انتخاب کلمات خود دقت کنید. وقتی برای صدمین بار پیژامهاش را کفِ حمام میاندازد، از بهکار بردن چنین عبارتهای رایجی خودداری کنید: «چه خبرته؟» یا «چند بار بهت گفتم این کار را نکن؟» یا «دیوانه شدهای؟» این عبارتها ضربههای بسیار سنگینی به عزت نفس فرزند شما وارد میکنند، زیرا برایش این مفهوم را دربر دارند که او اشکالی دارد.
مامانِ کتابخون
بهترین روش در مورد کودکان برای کنار آمدن با احساساتشان، این است که اجازه دهیم نسبت به عواطف خود با هوشیاری برخورد کنند، آنها را (با حمایت شما) تجربه نمایند و به روشهای مثبت احساسات خود را بروز دهند. کودکتان خواهد آموخت که احساساتش به کسی آسیب نمیرساند و او حتی میتواند شدیدترین احساس خود را کنترل کند.
بسیاری از والدین نگرانند که اگر کودکشان (به خصوص اگر پسر باشد) گریه کند، به اندازه کافی مقاوم نیست تا از عهده زندگی برآید. اما چنین عقیدهای درست نیست. پسرها فقط زمانی به اندازه دخترها استوار خواهند بود که بتوانند به احساسات خود توجه کنند، نهاینکه از آنها اجتناب نمایند.
مامانِ کتابخون
نوسانات روحی او در این سن بسیار زیاد است. یک لحظه به شما علاقه نشان میدهد و اگر او را ناراحت کنید، لحظهای دیگر فریاد میزند: «از تو متنفرم!»
مهدی
وقتی به کودکتان مهارت تازهای یاد میدهید - مثلاً کار با کامپیوتر - حوصله به خرج دهید (و به این ترتیب او نیز نسبت به خود حوصله پیدا میکند) . همیشه به او دستورالعملهای کوتاه و واضحی بدهید («حالا فلش را روی پاسخ صحیح قرار بده»). حتما تلاشهای او را مورد ستایش قرار دهید («خیلی خوب پیش میروی») و از ایراد گرفتن یا عصبانی شدن خودداری کنید. در غیر این صورت، احساس بیکفایتی میکند، مضطرب میشود و حتی ممکن است یادگیری کامپیوتر را کنار بگذارد.
مامانِ کتابخون
در چهارسالگی، او از همان علاقه ذاتی برای یادگیری برخوردار است. او عاشق نقشهها، چالشها و راهحلهای تازه است. شما، به عنوان والدین، یکبار دیگر از منظر چشم او لذت شناخت دنیا را تجربه خواهید کرد و شاهد پیشرفت ذهنی او خواهید بود.
ammarv93
در صورت وجود هریک از نشانههای زیر، فرزندتان را نزد یک آسیبشناس زبان و گفتار ببرید تا از نظر گفتاری و شنوایی مورد ارزیابی قرار گیرد: بسیاری از لغات را اشتباه تلفظ میکند، برای بیان منظور خود با مشکلات زیادی روبهرو است (حرفهای بیشتر کودکان چهارساله باید حتی برای افرادی غیر از اعضای خانواده قابل درک باشد) ، به نظر میرسد حرفهای دیگران را درک نمیکند، اغلب یا برای یک دوره دو تا سه ماهه دچار لکنت زبان میشود یا زمانی که سعی میکند منظور خود را بیان کند، حرکات غیرارادی از خود نشان میدهد (مثلاً عضلات صورتش میپرد) . به یاد داشته باشید که تأخیر در صحبت کردن به این معنی نیست که کودکتان باهوش نیست یا از ارزش وجودی او یا شما چیزی کم میشود.
گرچه ممکن است پذیرش اینکه مشکلی در میان است برایتان سخت باشد (شما عاشق فرزندتان هستید و میخواهید او هیچ مشکلی نداشته باشد)
ammarv93
انرژی زیاد کودک شما و نیاز دائمی او به فعالیتهای فیزیکی ممکن است چالشهای خاصی را در برنامه روزانه شما ایجاد کند. این نکته اهمیت دارد که فرزندتان متقاعد شود نیاز او به جنبوجوش را میپذیرید (به این ترتیب حس خوبی که نسبت به فعالیتهای فیزیکی پیدا کرده، در او پایدار میماند) . به اندازه کافی به او امکان فعالیت بدهید و در عین حال محدودیتهای لازم را قائل شوید تا از سلامت او اطمینان حاصل کنید.
ammarv93
وقتی در نحوه پاسخ دادن مردد هستید، در گفتن این جملهها تردید نکنید: «باید در اینباره فکر کنم» ، «واقعا نمیدانم» یا «اجازه بده وقتی به خانه رسیدیم در اینباره بیشتر صحبت کنیم.»
کاربر ۴۸۵۴۷۵۵
بهتحرکواداشتن کودک برای انجام کارهای روزانه یکی از مشکلترین وظایف شما به عنوان والد است. در حالی که به دلیل محدودیت زمان، نیازها و مسئولیتهای خود تحت فشار عصبی قرار دارید، فرزند چهارساله شما دائما برای پنج دقیقه وقتِ بیشتر، چانه میزند. برای پوشیدن جورابهایش وقت تلف میکند و معمولاً با خواستههای شما مخالفت میکند. («نمیتوانم این کار را بعدا انجام دهم؟»)
چرا؟ روند رشد کودک خردسال شما هنوز به مرحلهای نرسیده است که بتواند خود را با برنامهای فشرده هماهنگ کند. او نسبت به محدودیت زمان بیتوجه است، نمیتواند به سرعت کارهایش را انجام دهد، با جدیت میکوشد که از استقلال خود دفاع کند و به جای هر کار دیگری ترجیح میدهد بازی کند.
Marziye
آنها نمیتوانند با عجله کارهایشان را انجام دهند. آنها بهکندی لباس میپوشند، غذا میخورند و راه میروند. مهارتهای حرکتی در آنها به سادگی سرعت نخواهند گرفت. (با اینهمه، به نظر میرسد وقتی به هنگام خواب از دست شما فرار میکنند، سرعت حرکتشان بیشتر میشود!)
کودکان در زمان حال زندگی میکنند. وقتی از خواب بیدار میشوند، مثل شما نگران نیستند که لحظهای بعد باید چه بکنند. کودک در این سن، نسبت به زندگی خودمحور است (یعنی بر اساس خواستههای خود زندگی میکند) . او دوست دارد در آرامش باشد و در تمام طول روز با اسباببازیهایش بازی کند (به همین دلیل در چهارسالگی برای او واقعا ساده نیست که خواسته شما را در انجام بهموقع کارها برآورده سازد) .
Marziye
احساسات خود را بیان کنید («من نگران هستم چون باید قبل از بسته شدن بانک، به آنجا برسم» یا «دارم عصبانی میشوم چون همکاری نمیکنی»). این کار همچنین میتواند از میزان فشار وارده بر شما کم کند. تکرار قوانین به دور از احساسات (به عنوان مثال: «ما انگشت چرب خود را به شیشه نمیمالیم») میتواند کمک کند که اوضاع را تحت کنترل خود داشته باشید. اگر شروع کنید به شاخ و برگ دادن موضوع که «چطور جرأت کردی این کار را بکنی؟» در واقع شعلههای خشم را تشدید میکنید.
وقتی روز سختی را گذراندهاید، سعی کنید دوش آب گرم بگیرید یا استراحت کنید (این کار فشار عصبی و عصبانیت را کاهش میدهد) . کودک خود را به کاری سرگرم کنید (مثلاً تماشای تلویزیون) تا بتوانید دوباره تجدید قوا کنید. تا جایی که میتوانید از کمک دیگران بهره بگیرید. نیازی نیست همه کارها را خودتان انجام دهید.
Marziye
چهارسالهها میتوانند بسیار جنجالبرانگیز، ریاستطلب و نافرمان باشند زیرا میکوشند تا استقلال خود را نشان دهند. اغلب والدین این جمله را از آنها میشنوند: «شما نباید به من دستور بدهید.» به علاوه، بسیار پرتوقع خواهند شد. ممکن است بارها در برابر شما که اصرار دارید لباسی را به او بپوشانید مقاومت کند یا اصولاً از پوشیدن هر چیزی که برایش انتخاب کردهاید خودداری ورزد. احتمالاً او در انتخاب مدل مو، نوع غذا و اینکه از کدام سمت خیابان راه برود، سلیقههای خاص خودش را دارد.
نوسانات روحی او در این سن بسیار زیاد است. یک لحظه به شما علاقه نشان میدهد و اگر او را ناراحت کنید، لحظهای دیگر فریاد میزند: «از تو متنفرم!»
F Baratian
هر چند وقتیکبار کودکتان را تحسین کنید. به او بگویید: «چه فکر خوبی» (یعنی باهوش هستی) ، «من روش تو را در تقسیم شیرینی کشمشی با برادرت تحسین میکنم» (یعنی آدم خوبی هستی) ، «مرتب کردن رختخوابت کار خیلی مهمی بود» (یعنی فرد شایستهای هستی) یا «با تو به من خیلی خوش گذشت» (یعنی دوستداشتنی هستی.) او عزت نفس خود را در این عبارتهای مثبت بازخواهد یافت؛ خودش را دوست خواهد داشت و هرجا که میرود احساس آسایش و اعتماد خواهد کرد.
H.H.
وقتی روز سختی را گذراندهاید، سعی کنید دوش آب گرم بگیرید یا استراحت کنید (این کار فشار عصبی و عصبانیت را کاهش میدهد) . کودک خود را به کاری سرگرم کنید (مثلاً تماشای تلویزیون) تا بتوانید دوباره تجدید قوا کنید. تا جایی که میتوانید از کمک دیگران بهره بگیرید. نیازی نیست همه کارها را خودتان انجام دهید. به عنوان مثال، همسرتان را بیشتر درگیر کارها کنید یا از یک پرستار بچه کمک بگیرید.
H.H.
اگر فرزندتان آنقدر عصبانی است که نمیتواند حرف بزند، میتوانید به او پیشنهاد کنید که به بالش مشت بزند، پایش را به زمین بکوبد، یا یک تصویر خشن بکشد. سپس وقتی که آرام شد سعی کنید با او حرف بزنید. اگر او نمیخواهد مستقیما درباره مشکل خود با شما صحبت کند، سعی کنید از عروسکها استفاده کنید. به عنوان مثال، میتوانید بچهخرگوش شوید و به بچهببر بگویید: «من خیلی عصبانی هستم چون همیشه به برادرم توجه میشود. آیا برادرت تو را هم اینقدر عصبانی میکند؟»
H.H.
مهمتر از همه آنکه، کودک خود را مجبور به خوردن نکنید و اصرار نداشته باشید که «غذایت را تا به آخر بخور.» غذا خوردن را به کاری لذتبخش یا سزاوار پاداش تبدیل کنید. در این دوره از زندگی، به او کمک میکنید که نوعی ارتباط مثبت با غذا برقرار کند که تا آخر عمر با او همراه است. شما میخواهید وقتی که او گرسنه است غذا بخورد و زمانی که سیر شد دست از غذا خوردن بردارد. پس غذا خوردن را به تجربهای لذتبخش تبدیل کنید و یاد بگیرید که انواع غذاهایی را که دوست دارد برای او تهیه کنید.
صبور باشید! به مرور زمان، اشتهای او به غذا خوردن بیشتر میشود.
Marziye
چشمانتان، حرفهایتان و رفتارتان نسبت به کودکتان باعث میشود که تصویری از خودش در ذهن او شکل بگیرد. برای آنکه او احساس کند ارزش دارد و زندگی شاد و موفقی را پیش رو داشته باشد، باید متقاعد شود که برایتان ارزشمند و دوستداشتنی است. به همین دلیل، اهمیت بسیاری دارد که با او آگاهانه، محترمانه و دوستانه رفتار کنید.
Marziye
وقتی که کودکتان برای اولینبار از شما میپرسد: «آیا شما هم میمیرید؟» شاید خیلی ناراحت شوید. پاسخ دادن به این سؤال برای همه والدین مشکل است. بیشتر والدین در این باره نگران میشوند که اگر نباشند چه کسی از فرزندشان مراقبت میکند، اما مطمئنا نمیخواهند فرزندشان از این موضوع نگران شود. گرچه شما به هیچ وجه نمیتوانید ضامن اتفاقهای آینده باشید اما میتوانید به کودک پاسخی بدهید که به شدت به آن نیاز دارد. میتوانید بگویید: «این قضیه تا مدتهای بسیار طولانی اتفاق نمیافتد. شاید تا آن موقع خیلی بزرگ شده باشی. نیازی نیست حالا درباره آن نگران باشی؛ این اتفاق خیلی دور است.» وقتی او میپرسد: «آیا من هم میمیرم؟» میتوانید بگویید: «همه مردم روزی میمیرند، اما معمولاً وقتی که خیلی خیلی پیر میشوند.»
F Baratian
خیلی به خودتان سخت نگیرید، سعی کنید از پرورش کودک خود لذت ببرید. این یک عقیده کاملاً پذیرفتهشده است که آنچه کودکان نیاز دارند «والدینی به اندازه کافی خوب» است - والدینی که حضور دارند و قابل اعتماد و بیشتر اوقات دوستداشتنی هستند - نه والدینی کامل!
H.H.
در انتخاب کلمات خود دقت کنید. وقتی برای صدمین بار پیژامهاش را کفِ حمام میاندازد، از بهکار بردن چنین عبارتهای رایجی خودداری کنید: «چه خبرته؟» یا «چند بار بهت گفتم این کار را نکن؟» یا «دیوانه شدهای؟» این عبارتها ضربههای بسیار سنگینی به عزت نفس فرزند شما وارد میکنند، زیرا برایش این مفهوم را دربر دارند که او اشکالی دارد.
Marziye
حجم
۲۲۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
حجم
۲۲۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۲۴۳ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان