جملات زیبای کتاب موش: بازی در دو پرده و یک تابلو | طاقچه
تصویر جلد کتاب موش: بازی در دو پرده و یک تابلو

بریده‌هایی از کتاب موش: بازی در دو پرده و یک تابلو

نویسنده:بهمن فرسی
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۱از ۷ رأی
۳٫۱
(۷)
اگه چیزایی هست که هنوز خیال می‌کنیم اونا رو نخواهیم فروخت دلیلش اینه که هنوز پیشنهادی با ارقام مناسب به‌ دستمون نرسیده.
Mostafa F
برای پایینی‌ها همیشه این امکان هست که بالایی‌ها رو دست بندازن. چون این تنها کاری‌س که می‌تونن.
ملکوت
استقامت و احساس نقص، این قانون تکامله.
Ellie
اون عملاً آدم نزدیکی نیست، ولی باز هم می‌خواد دورتر بره، خب از کجا دورتر؟ از چه کسی دورتر؟ من خیال می‌کنم این مرد اسیر بی‌قرارترین خودخواهی‌ها بوده، تجردی که داشته سیرش نمی‌کرده، بنابراین بازم می‌خواسته دورتر بشه، از... (با بیانی قاطع) خودش!
Ellie
پدر سرپوش رشد خصال انسانی فرزند است و در عوض، کردارهای ناهنجاری از قبیل تقلید و اتکا‌طلبی را در وی بارور می‌سازد.
Ellie
مجبورم داستان اون خیاطی رو برای شما بگم که چند تا شلوار کهنه و پاره و یه شلوار نو و سالم ‌داشت و مشکلش این بود که آیا شلوار سالم ‌رو بدره و شلوارهای پاره رو وصله کنه یا به مجموع شلوارهاش بی‌اعتنا بمونه و به انتظار مشتری شلوار پاره بنشینه؟ نه این و نه اون. اگه شلوار سالم رو بدرید البته شلوارهای پاره به وصله‌یی می‌رسند و فعلاً از شما راضی می‌شن، ولی متقابلاً این تصور براشون پیش می‌آد که اگه شلوار سالمی هم باشد، بعید نیست یه روزی به‌خاطر چند‌تا شلوار پاره دریده بشن. توجه می‌کنید که بروز این فکر به‌مراتب خطرناک‌تر از اونه که نقداً شلوارها پاره بمونن، ولی به‌تدریج، به‌طور جدی و با آرامش و متانت برای پاره‌هاشون وصله‌یی تهیه بشه.
Sarah S
همیشه نسبت به اطلاعات خودتون بدبین باشید و اونا رو ناقص بدونید.
Sarah S
بدترین بلاها اینه که مردم یه کشور از ماجراهای خصوصی یه حکومت مطلع باشن. نطفۀ همۀ شورش‌ها در همین لحظه بسته می‌شه.
Sarah S
آیین و منطق و قرارداد رو همیشه گروه برگزیدۀ انسان وضع و تدوین می‌کنه، و ناچار و هم به جهت طولانی کردن برتری خودش ادعا می‌کنه که این چیزها زاییدۀ جامعۀ انسانه.
Shirin
مدیر مسکن وقت: می‌خواید اونجا چه کار بکنید؟ موش: زندگی! (با خنده) شاید هم کیمیا و نجوم مطالعه کنم! مدیر نفوس وقت: فقط زندگی؟ موش: فقط زندگی! مدیر نفوس وقت: تعهد می‌کنین؟ موش: (پس از سکوتی کوتاه) نه! برای این‌که تدریجاً می‌میرم. اصولاً ما نمی‌تونیم زندگی رو تعهد کنیم برای این‌که دائماً مشغول مرگیم.
Shirin
یا شما خیلی مسلح به جنگ من اومدین، یا ما با هم خیلی نزدیکیم.
Shirin
شما بیشتر از من با خودتون خلوت کرده‌اید. و فکر کرده‌اید، فکر! دربارۀ همه‌چیز! و در این راه به‌طرز سرسام‌آوری پیش‌رفته‌اید: تا حد وسواس! تا حد تزلزل فکری! تا حد تبدیل به دشمن تفکر! راه فکر جز این نیست: پایانی نداره! شما می‌تونید ادعا کنید که به آخرش رسیده‌اید؟ حتی می‌تونید تعیین کنید در کدوم تنگه کدام گذرگاه اون هستید؟ پس هنوز می‌توان دید، می‌توان در سیر و گذر بود، می‌توان دریافت، می‌توان به نتایجی که هیچکدام قطعیت ندارند رسید. ولی این‌کارِ جست‌وجوی «مطلق و بی‌نهایت» محدود به کسانی‌ست که مثل شما فراوان فرصت خلوت کردن با خودشون رو دارند. انسان در معنای کلی کلمه، فقط به «نسبی و محدود» دست پیدا می‌کنه همشهری محترم! و به همین هم قناعت می‌کنه. فکر بیش از اندازه داره عنصر خیالباف و ناپایداری از شما به‌وجود می‌آره، چیزی که به‌هیچوجه نسبت به آن نمی‌تونید علاقمند باشید.
Shirin
مساوی! مختار! آزاد! اینها زشت‌ترین فریب روزگارن. با هیچ مغزی با هیچ بازویی یه دنیای اینطوری نمی‌شه ساخت. و اگه ساختید دیگه عنصر زنده و متفکر اون دنیا اسمش انسان نیست. افسار نابودشدنی نیست آقای محترم! هر دسته‌یی فقط افسارهای دستۀ قبل از خودش ‌رو نابود می‌کنه تا بتونه افسار خودشو به پوزۀ بشریت سوار کنه.
Shirin

حجم

۸۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۸۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان