بریدههایی از کتاب آزادسازی و عملکرد اقتصادی
۴٫۴
(۵)
اما، واقعیت این است که حاکمیت مستقیم مردم، حداقل در جوامع میلیونی امروزی، ناممکن است و چنین حاکمیتی در عمل تبدیل به حکومت یک عده معدود و در بهترین حالت، نمایندگان منتخب مردم میشود. به سخن دیگر، حاکمیت معنایی جز قدرت سیاسی ندارد و قدرت عبارت است از فرماندهی؛ اما همه با هم نمیتوانند فرمان برانند، بنابراین، حاکمیت مردمی توهمی بیش نیست. (ژوونل، ۴۱۸) آنچه در واقعیت اتفاق میافتد این است که همیشه یک عده معدود به نام مردم، حکومت میکنند. مسئله اصلی تحقق بخشیدن به آرمان ناممکن برقراری حاکمیت مردمی «واقعی» نیست، بلکه محدود کردن قدرت حاکمه و نظارت بر آن از طریق نهادهای دموکراتیک است.
laissez faire
استراتژیهای ناظر بر خودگردانی (استقلال) ، که سیاستهای جایگزینی واردات در حوزه صنعتی کردن وجه بارز آن بود، نتایج مورد انتظار را به بار نیاورد. اقتصادهای دستوری که با تکیه بر ایدئولوژیهای جهانسومی، وعده توسعه بومی و عادلانه را داده بودند به جای افزایش تولید ثروت باعث اتلاف منابع شدند و به جای بسط عدالت بر گسترش بیسابقه فساد دامن زدند.
Mozhan122
برخی از سیاستهای ناظر بر مدیریت تقاضا، در واقع، تاثیر منفی بر طرف عرضه اقتصاد و انگیزههای سرمایهگذاری میگذارد. بازتوزیع درآمد و ثروت از طریق مالیاتهای تصاعدی، حمایت قانونی از حداقل دستمزد و بیمههای تامین اجتماعی اجباری ازجمله موارد بازدارنده برای سرمایهگذاریهای جدید است.
Pouya Yarahmadi
هر عامل مخل رقابت در بازار مانع از آن میشود که کار اطلاعرسانی به درستی و دقت صورت گیرد. بازارهای انحصاری و سیاستهای کنترل قیمتها که اغلب ریشه در نهادهای دولتی دارند مهمترین عوامل اختلال در سیستم اطلاعرسانی قیمتها هستند. قیمتهای انحصاری و کنترل شده، انعکاسدهنده کمیابی واقعی منابع در رابطه با خواستههای مصرفکنندگان نیستند. ازاین رو، مکانیسم قیمتها در چنین بازارهایی نمیتواند بهینگی تخصیص منابع کمیاب را محقق سازد. انحصار و اختلال در قیمتها اغلب به بهانه مصلحتهای عمومی مانند حمایت از تولید ملی، برقراری عدالت اجتماعی، مبارزه با تورم و نظایر آن شکل میگیرد و همیشه نتایج معکوس به دست میدهد.
ایران آزاد
رکود تورمی دهه ۱۹۷۰ میلادی در کشورهای پیشرفته صنعتی، نشانه به بنبست رسیدن دولتهای رفاهی کینزی تلقی شد که با انواع مداخلات در بازارها و افزایش هزینههای عمومی موجب ناکارآمدی مکانیسم بازار شده بودند. نسخه اولیه نظریه کینزی اساسا تقاضامحور بود و راه رسیدن به تعادل اشتغال کامل را در گرو مدیریت صحیح تقاضای کل در جامعه میدانست.
Pouya Yarahmadi
قوام نکرومه رئیسجمهور کشور غنا از مفهوم نئوکُلنیالیسم یا استعمار نو استفاده کرد و مدعی شد که استقلال سیاسی به خودی خود کافی نیست، چراکه استعمارگران از طریق روابط اقتصادی مطامع خود را برآورده میسازند. او در کتابی تحت عنوان «استعمار نو، آخرین مرحله امپریالیسم» (۱۹۶۵) مینویسد: «نتیجه استعمار نو استفاده از سرمایه خارجی برای استثمار و نه توسعه بخشهای کمتر توسعهیافته دنیاست.»
Pouya Yarahmadi
دولت با تعیین حداقل دستمزد، در واقع، آزادی قرارداد میان شهروندان را محدود میکند: آنچه دیده میشود عبارت است از حمایت از قشرهای ضعیف و تامین حداقل معیشت مناسب؛ آنچه دیده نمیشود بیکار ماندن عدهای از کارگران است که احتمالا با دستمزدهای پایین حاضر به کارکردن بودند و میتوانستند به تولیدِ ثروت در جامعه کمک کرده و با کسب درآمدی هرچند اندک، از شرمندگی خانواده و اطرافیان درآیند.
Pouya Yarahmadi
در آن روزگار اگر انتظاری از دولت بود و اگر دولت میلی به مداخله در امور اقتصادی داشت، محدود بود به اولا جلوگیری از احتکار در مقاطع خاص و بحرانی و ثانیا جیرهبندیهای موقتی در روزگار بلایای فراگیر مانند جنگ و زلزله و شیوع بیماریهای فراگیر. در روزگار جدید، پا به پای افزایش رفاه، حضور دولت در اقتصاد پررنگتر شد. این حضور در آغاز، کارساز بود. زیرا ورود دولت در قالب کار ویژه نخست آن یعنی ایجاد نظم و امنیت و تسهیل فضای روانی کسب و کار بود و این نقش، بر فضای کسب و کار تاثیر مثبت گذاشت. اما به تدریج که دولت از این قالب خارج شد و رخت ناجی و برپاکننده سعادت پوشید جریان وارونه شد و اقتصاد را به کام دیوانسالاری اتلافگر فرو برد. این وضع در دوران پهلوی دوم که گرایشهای مداخلهجویانهاش بیشتر بود تشدید شد و اقتصاد را در قالب متصلبی فرو برد که اکنون علاج آن، صعب مینماید.
ایران آزاد
مالیه تورمی میراث شوم شیوه حکومتداری پرونی بود که تقریبا همه دولتهای آرژانتین، چه نظامی و چه غیرنظامی، از آن پیروی میکردند. افزایش هزینههای دولت با آهنگی بیش از درآمدهای مالیاتی، سنت عوامپسندانه پرونی بود که در کوتاهمدت همه را راضی میکرد، اما در درازمدت موجب تورم میشد و اثر مثبت اولیه را خنثی میکرد. سیاست چاپ پول برای تامین هزینههای دولت یا مالیه تورمی دور باطلی است که در نهایت به سقوط ارزش پول ملی میانجامد و باعث بیثباتی شدید اقتصاد ملی و نارضایتی اجتماعی و سیاسی میشود. حذف صفر یا تغییر واحد پول ملی چارهساز نبود و تا زمانی که دولت تحت فشار احزاب تودهگرا و سندیکاها نمیتوانست انضباط مالی بر دستگاههای عریض و طویل خود برقرار سازد، غول تورم سر بر میآورد و سامان جامعه را به هم میریخت.
ایران آزاد
تجربه سوسیالیسم در شوروی مصداقی از افراط در قیمتگذاری دستوری بود. نمونههای کمتر افراطی در بسیاری از کشورهای جهانسومی به عناوین مختلف در سالهای پس از جنگ دوم جهانی با ایدئولوژیهای ناسیونالیستی و ضداستعماری یا ضدامپریالیستی شکل گرفت که عمدتا با بنبست ناکارآمدی روبهرو شدند و این ناکارآمدی اغلب تابعی از شدت بسته بودن اقتصاد در رابطه با بازار جهانی و میزان دوری آن از مکانیسم قیمتهای بازار بود.
ایران آزاد
خصوصیات سیاستهایی را که معجزه کره جنوبی و دیگر اقتصادهای شرق آسیا را ممکن ساخت شاید بشود به شرح زیر خلاصه کرد: راهبرد تجاری برونگرا برای پیوند نیرومند با بازارهای جهانی و اتخاذ تکنولوژیهای پیشرفته، آزادسازی تجاری و ترغیب صادرات به جای حمایت بیقید و شرط از صنایع داخلی، ایجاد محیط باثبات و قابلپیشبینی برای سرمایهگذاری و تجارت از طریق انضباط مالی در سطح اقتصاد کلان، سرمایهگذاری گسترده در جهت آموزش نیروی انسانی و بالاخره ایجاد تحولات ساختاری اقتصادی در جهت توسعه صنایع پیشرفته از طریق بازارهای رقابتی عوامل تولید. (لیپزیگر، ۷۰-۶۹)
ایران آزاد
مسئله این است که در مواردی سیاستهای بازتوزیعی، بهرغم اصلاح فقر نسبی یعنی کاستن از شکاف درآمدی، ممکن است در درازمدت، به بدتر شدن وضعیت فقیرترین گروههای درآمدی منتهی شود و برعکس، در مواردی هم بیشتر شدن نابرابری به بهبود وضع فقیرترینها بینجامد. بر فرض اگر با کاستن از فشار مالیاتهای تصاعدی بتوان انگیزه سرمایهگذاری را بیشتر کرده و در نتیجه مشاغل و درآمد بیشتری برای فقیرترین اقشار جامعه فراهم آورد، «عدالت اجتماعی یا اقتصادی» با کنار نهادن سیاستهای بازتوزیعی حاصل خواهد شد.
ایران آزاد
تا دهه ۱۹۴۰ میلادی اقتصاد آرژانتین، برخلاف دیگر کشورهای آمریکای لاتین، از ثبات قیمتها برخوردار بود. همه این عوامل موجب شده بود که در پایان جنگجهانی دوم، آرژانتین به عنوان کشوری توسعهیافته تلقی شود. اما، با قدرت گرفتن دولت پوپولیستی «خوان پِرون» و اتخاذ سیاست صنعتی کردن از طریق جایگزینی واردات، اقتصاد این کشور وارد مرحله افول و بیثباتی شدیدی شد. صادرات کشاورزی از دهه ۱۹۵۰ میلادی رو به کاهش گذاشت و شرایط مبادله تجاری بهشدت به زیان بخش کشاورزی تغییر داده شد تا فرآیند صنعتی شدن تسهیل گردد. افزایش هزینههای دولتی برای تامین مالی سرمایهگذاری در بخش صنعت به کسری بودجه شدید دولت و در نتیجه بروز تورم و بیثباتی اقتصاد کلان انجامید. (کروگر، ۱۵۸-۱۵۹)
کاربر ۴۶۰۵۲۵۵
حجم
۶۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۶۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان