بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سوخته | طاقچه
تصویر جلد کتاب سوخته

بریده‌هایی از کتاب سوخته

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۶۷ رأی
۴٫۶
(۶۷)
یا سلام به عظمت آسمان‌ها به بیکران دریاها به وسعت صحراها سلام بر قلب نازنین هستی مهدی موعود هر روز و هر ساعت و هر لحظه... هزار هزار
صدیقه
چیست معراج فلک، این نیستی عاشقان را مذهب و دین نیستی
صدیقه
نور نور نور نور
صدیقه
سلام به عظمت آسمان‌ها به بیکران دریاها به وسعت صحراها سلام بر قلب نازنین هستی مهدی موعود هر روز و هر ساعت و هر لحظه... هزار هزار
مادربزرگ💝
هر آن و هر لحظه خدا منتظر لبیک من و توست!
.
«اگر روی‌گردانان از من می‌دانستند که من چگونه به آنان مشتاقم و در انتظار توبه و بازگشت آنانم هر آینه از شوق جان می‌سپردند و بندهای بدنشان از هم گسیخته می‌شد.»
.
ای داوود، هرکس که شب فقط به خاطر من نماز گزارد آن‌گاه که مردم در خواب‌اند، پس به فرشتگانم دستور می‌دهم تا برای او استغفار کنند و بهشت من مشتاق او شود
.
می‌فرمود: «خداوند تمام اسرار عرفان را در نماز جمع کرده است.»
گنجینه
الدنیا حرامٌ علی أهلِ الأخرة و الأخرةُ حرامٌ علی أهلِ الدنیا و الدنیا و الأخرةُ حرامٌ علی أهلِ الله» «دنیا بر اهل آخرت و آخرت بر اهل دنیا و هر دو بر آنان که اهل خدایند، حرام است
منمشتعلعشقعلیمچکنم
به عظمت آسمان‌ها به بیکران دریاها به وسعت صحراها سلام بر قلب نازنین هستی مهدی موعود هر روز و هر ساعت و هر لحظه... هزار هزار
.
دیدی چقدر مشکل است! این راه عشق است، یعنی باید همه‌چیز را فدا کنی، خودت را هم باید فدا کنی تا برسی! آدم تا از خودش نگذرد محال است برسد. تا وقتی انسان خودپرست است محال است خداپرست شود و این عشق است که راه را هموار می‌کند.
.
عاقلان نقطۀ پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند
.
اگر نچشیدنی بود، چرا عده‌ای چشیدند و من نچشم؟! اگر ندیدنی بود، چرا عده‌ای دیدند و من نبینم؟! و اگر نرسیدنی بود، چرا عده‌ای رسیدند و من نرسم؟!
.
«بزرگی می‌گفت: ”در نجف مشغول زیارت بودم، یک طلبه‌ای آمد و گفت: آقای میرزای شیرازی دیشب فوت کرد، برای تشییع جنازه تشریف بیاورید. همین‌طور که داشتم زیارت می‌کردم، احساس کردم یک شعفی در وجودم حاصل شد. نشستم و به خود گفتم: ”این چه مرضی بود در جانت؟ یک روحانی بزرگ فوت کرده و در تو شعف حاصل شده بیچاره؟ “ نفسم را خوب کاوش کردم و دیدم حسابش این است که بعد از ایشان کس دیگری نیست که جانشین بشود جز من. “ بعد چمدانش را جمع کرده، از شهر فرار می‌کند.»
گنجینه
به نیمه‌شب که همه مست خواب خوش باشند من و خیال تو و ناله‌های دردآلود
Dexter
حاج احمد انصاری می‌گوید: «دوست داشتم مقامات معنوی پدرم را در آن دنیا ببینم که یک شب در عالم رؤیا دیدم بهشتی است با انهار جاریه و انواع نعمت‌ها و لذت‌ها با همان اوصافی که در قرآن است و پدرم در وسط آن روی سجاده مشغول به نماز است، پرسیدم اینجا کجاست؟! جواب شنیدم: اینجا بهشت است و پدرت هم از زمانی که آمده، مشغول نماز است و به این نعمات نیم‌نگاهی هم نینداخته است.»
گنجینه
«می‌فرمودند اگر کسی در این اجتماع پرهیاهو که عوامل سستی آن زیاد است، وارد شود و بتواند خود را حفظ کند، مرتکب خطا نشود و تکالیفش را درست انجام بدهد، زودتر به نتیجه می‌رسد تا کسی که بخواهد انزوا اختیار کند و گوشه‌نشینی و درویشی پیش بگیرد.»
گنجینه
سیدی از اقطاب دراویش نزد او می‌آید و می‌خواهد علم کیمیا و طی‌الارض را که تا آن زمان به کسی یاد نداده بود، به وی یاد بدهد ایشان می‌گویند: «ما نیاز به این چیزها نداریم، ما بالاتر از آن را داریم.» و آن‌گاه در مقابل شگفتی و پرسش آن درویش که می‌پرسد: «مگر بالاتر از این‌ها هم هست؟» می‌فرمایند: «بله، ما علم توحید را داریم.»
گنجینه
یک‌بار یک نفر آمد پیش ایشان، خیلی متجدّد و با تیپ اروپایی و با ماشین آخرین سیستم. یک‌دفعه همه خودشان را عقب کشیدند و رویشان را برگرداندند. آقا آمدند جلو، ‌ بغلشان کردند و بوسیدند و بعد فرمودند: ‌ محبت امیرالمؤمنین (ع) در دلش بود. گاهی هم یک آدم به ظاهر خیلی مقدسی پیششان می‌آمد و آقا محل نمی‌گذاشتند یا از اتاق دَر می‌رفتند.
.
ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیر‌ها؟ زان ‌سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
.
ما هم دلمان برای خدا تنگ است
hadi
کسی که در محضر خداست و خدا را در تمام اعمال خود ناظر و شاهد می‌بیند، تمام اعضا و جوارحش در همان مسیر قرار می‌گیرد و هرگز دست از پا خطا نمی‌کند،
.
مگر نه این است که گناه سدّ راه آسمانی شدن است؟! پس چرا دل نمی‌کنی، ای طالب نور! از سیاهی دل کندن این‌همه تصمیم گرفتن و شکستن ندارد!
.
به نفس و شیطان بگویید، ممکن است این شخصی که مبتلاست به معصیت دارای ملکه‌ای باشد یا اعمال دیگری داشته باشد که خدای‌تعالی او را به رحمت خود مستغرق کند و نور آن خُلق و ملکه او را هدایت کند و منجر شود کار او به حسن عاقبت و شاید به واسطة همین بدبینی تو، کارت منجر به بدی عاقبت شود.
.
مرحوم قاضی نظرشان این بود که: «کسی که طالب سیر و سلوک شد اگر برای پیدا کردن استاد نصف عمر خود را در جست و جو بگذراند ارزش دارد و آن‌که به استاد رسیده نصف راه را طی کرده است.»
گنجینه
مرحوم آیت‌الله انصاری شعر زیر را زیاد برای رفقا به عنوان نصح و اندرز قرائت می‌کردند: فصل گلم تمام به آه و فغان گذشت چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت بدنامی حیات دو روزی نبود بیش آن هم کلیم با تو بگویم چسان گذشت یک روز صرف دادن دل شد به این و آن روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
ya rab ya rab ya rab ya rab
«معبودا، ذکر خود را در نهان و آشکار و شب و روز و ظاهر و باطن و در هر حال خوش و ناخوش به ما الهام کن و ما را به ذکر پنهان مأنوس کن و به کار نیکو وادار.»
Dexter
ما هم تشنه‌ایم، تشنۀ بارانی که ببارد و برویاند. ما هم دلمان برای خدا تنگ است،
.
مگر نه این است که گناه خدافروشی است؟!
.
«خداوند تمام اسرار عرفان را در نماز جمع کرده است.»
Dexter

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان