بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ارواح ملیت ندارند | طاقچه
تصویر جلد کتاب ارواح ملیت ندارند

بریده‌هایی از کتاب ارواح ملیت ندارند

نویسنده:یوکو تاوادا
انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۲.۹از ۱۷ رأی
۲٫۹
(۱۷)
در زبان مادری، واژه‌ها به آدم می‌چسبند، طوری که به‌ندرت می‌توان شور و شوق بازیگوشانه‌شان را درک کرد. در زبان مادری، افکار چنان به واژه‌ها متصل‌اند که نه فکر می‌تواند رها و آزاد پرواز کند و نه واژه. اما در زبان‌های خارجی، آدم چیزی شبیه منگنه‌کش در اختیار دارد: می‌تواند همهٔ چیزهایی را که به هم متصل‌اند و دودستی یکدیگر را چسبیده‌اند، از هم جدا کند.
Fatima
در توکیو مردم نه در خانه کتاب می‌خوانند و نه در کتابخانه، بلکه در قطار شهری مطالعه می‌کنند. آن‌جا آدم همیشه وقت دارد، چون کسی او را نمی‌شناسد. کتاب‌خوان‌های داخل قطار شهری عادت‌های عجیبی دارند. کتاب را خیلی نزدیک صورت‌شان می‌گیرند. آدم کم‌وبیش حس می‌کند هدف از وجود کتاب پنهان کردن چهرهٔ آن‌هاست. انگار کتاب‌ها نقاب‌هایی‌اند که نام و عنوانی دیگر به چهرهٔ خوانندگان‌شان می‌بخشند.
هانا
تعداد زیادی گردشگر و کارگر هم از کشورهای دیگرند و با الفبای دیگری زندگی می‌کنند. تصویر شهر در چشم آن‌ها معماگونه و مبهم می‌نماید. وقتی به هامبورگ آمدم، تمام حروف الفبای آلمانی را بلد بودم اما پیش می‌آمد مدتی طولانی به هر حرف خیره شوم، بدون آن‌که معنای کلمه را درک کنم.
Fatima
در توکیو اگر سی سال از ساخت خانه‌ای بگذرد به آن می‌گویند «قدیمی». بسیاری از خانه‌ها پیش از رسیدن به بیست‌سالگی تخریب می‌شوند. در ژاپن، معماری از ناپایدارترین فرم‌های هنری است. شاید به همین دلیل برایم این‌قدر دشوار بود که باور کنم آن خانه‌های نیمه‌چوبی قدیمی واقعاً هنوز وجود دارند.
Fatima
خوش ندارم تمام افراد را به صورت دیداری درک کنم، چه برسد که بخواهم دربارهٔ هر بدنی عقیده‌ای داشته باشم، چون در این صورت فرایند معکوس هم رخ خواهد داد: بدن من چیزی می‌شود که باید مدام بر اساس نگاه دیگران از نو شکل بگیرد.
هانا
انتقاد هرگز برای من فرم خلاقانه‌ای برای اظهارنظر دربارهٔ خودم و چیزهای غریبه نبوده است. اما برای اروپا انتقاد نکردن از خود و دیگرانْ غیرمنصفانه، ریاکارانه و یا کم‌وبیش غیراخلاقی است. هرگز دربارهٔ شخص، رخداد و یا نهادی حرف نمی‌زند، مگر این‌که لابه‌لای حرف‌هایش از او انتقاد هم بکند.
هانا
در عوض آنچه توجهم را به‌شدت جلب کرد این بود که گویی بدن اروپایی همواره در جست‌وجوی نگاه است. نه فقط صورت، بلکه انگشت‌ها یا حتی کمر او هم طالب نگاه هستند. شاید به همین دلیل هم همه باید همواره به بدن افراد دیگر نگاهی بیندازند. ماجرا به همین ختم نمی‌شود:‌ انگار چشم‌ها هم ملزم‌اند به این بدن واکنشی نشان دهند. هرچند پذیرفتنی است که آدم واکنشی منفی نشان دهد اما واکنش نشان ندادن پذیرفته نیست. غالباً در اتوبوس یا قطار شهری مجبور می‌شدم چشمانم را ببندم، چون این تکلیف برایم زیادی سنگین بود. کم پیش نمی‌آمد که در خیابان تذکری پرخاشگرانه بشنوم که چرا مردی را از نگاهم محروم کرده‌ام
هانا
این نیاز به دیده شدن بر ترسی مبتنی است؛ ترس این‌که چیزی که دیده نشود ممکن است هر لحظه ناپدید گردد.
هانا
اروپا استاد نقد است و این از خصیصه‌های اوست. اگر نقد نکند، ناپدید می‌شود. از هیچ‌چیز هم به اندازهٔ نبودن نمی‌ترسد.
هانا
در شعری نوشتم اروپا وجود ندارد، به‌هیچ‌وجه منظورم این نبود که گم شده. بلکه می‌خواستم بگویم اروپا از آغاز در قالب شخصیتی مفقود ساخته شده.
هانا
من می‌خواهم اروپا را نه دیداری بلکه با زبانم در دهان درک کنم. وقتی زبانم طعم اروپا را بچشد و «سخن اروپا بگوید»، احتمالاً خواهم توانست از مرز میان مشاهده‌گر و ابژه عبور کنم
هانا
کتاب شبیه تخت‌خواب است چون آدم در آن رؤیا می‌بیند.
هانا
چندان به فیلم‌ها علاقه نداشتم، بلکه عکس‌ها بودند که توجهم را جلب می‌کردند. فیلم‌ها هرگز فرصت کافی برای ورود به تصاویر قاب در اختیارم قرار نمی‌دادند.
هانا
به گفتهٔ باختین، ابهام خصلت و ویژگی همهٔ زبان‌هاست و از تک‌تک واژه‌های هر زبان می‌جوشد. کلمه‌ها خام و دستِ اول از لغت‌نامه به زبان و قلم آدم‌ها راه نمی‌یابند و همواره ردی از مقاصد و مفاهیم مورد نظر کاربران قبلی بر تن‌شان می‌ماند.
mohammad shiavi
در زبان مادری، افکار چنان به واژه‌ها متصل‌اند که نه فکر می‌تواند رها و آزاد پرواز کند و نه واژه. اما در زبان‌های خارجی، آدم چیزی شبیه منگنه‌کش در اختیار دارد: می‌تواند همهٔ چیزهایی را که به هم متصل‌اند و دودستی یکدیگر را چسبیده‌اند، از هم جدا کند.
Azadeh Garazhian
آدم نمی‌تواند بعد از مرگ همان آدم سابق باشد، نمی‌تواند قبل و بعد از تولد هم یک جور باشد. پس هر بچه‌ای که به دنیا می‌آید، تقلبی است. هر بچه‌ای هنگام تولد گم می‌شود و بچهٔ دیگری به دنیا می‌آید که همان «من» است/هستم. رحم مادر
حنا از گرین گیبلز
در زبان مادری، افکار چنان به واژه‌ها متصل‌اند که نه فکر می‌تواند رها و آزاد پرواز کند و نه واژه. اما در زبان‌های خارجی آدم چیزی شبیه منگنه‌کش در اختیار دارد: می‌تواند همهٔ چیزهایی را که به هم متصل‌اند و دودستی یکدیگر را چسبیده‌اند، از هم جدا کند.
Bud
به معنایی استعاری می‌توان گفت برای تاوادا نوشتن به هر زبانی تلاشی نامتناهی برای ترجمه از زبانی است که وجود خارجی ندارد، زبان اشیا، ارواح و رؤیاها. اصلی در کار نیست. ترجمه صرفاً در این مبادلات در مرزهای زبان رخ می‌دهد.
Bud

حجم

۱۶۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۶۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان