بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطرات خون‌آشام عاشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاطرات خون‌آشام عاشق

بریده‌هایی از کتاب خاطرات خون‌آشام عاشق

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶۵ رأی
۴٫۲
(۶۵)
این خاطرات که با خون دل نوشته شده هر کس آن را بخواند یا روز می‌میرد یا شب.
𝘙𝘖𝘡𝘈
خدا پدر آن کسی را بیامرزد که درس انشا را جزء دروس مدرسه قرار داد. فکر می‌کنم شروع نویسندگی اکثر نویسندگان از همین زنگ‌های مظلوم انشا باشد و من توی این درس همیشه نمره‌هایم ‌خوب بود.
"Shfar"
من قلب مهربانی دارم که. درست است که خون‌آشام هستم اما نمی‌توانم بی‌عدالتی را تحمل کنم که.
سیّد جواد
به خوابم آمدی ای نازنینم به من گفتی تو را در خواب دیدم ز خوابت می‌روم تا که دوباره تو را در خواب و در رویا ببینم
سیّد جواد
انتقام کار احمقانه‌ای است.
"Shfar"
نمی‌دونی تو که عاشق نبودی چه سخته مرگ گل برای گلدون...
anne...
ماه را دوست دارم، همانگونه که خورشید را و همانگونه که شب تاریک را و همانگونه که صبح سپید را و همانگونه که بابام را و همان‌گونه که انتقام را
سیّد جواد
آه ای لواشک‌ها طعم ترش غم را به من ندهید من شادی می‌خواهم و طعم شیرین نگاه یار آه، ای لواشک‌ها من که مُردم از این شک‌ها
سیّد جواد
انتقام کار احمقانه‌ای است.
𝒀𝒂𝒔
آه ای لواشک‌ها طعم ترش غم را به من ندهید من شادی می‌خواهم و طعم شیرین نگاه یار آه، ای لواشک‌ها من که مُردم از این شک‌ها
"Shfar"
«الو... خجالت بکش... گوسفند... گراز... قورباغه... حیف که اینجا مکان عمومیه و زن و بچه نشسته وگرنه می‌شُستمت و می‌انداختمت رو بند تا خشک شی. آخه آدم هم این قده پر رو؟... نه بابا... خاک بر سرت کنند... تو کی هستی که واسه من خط و نشون می‌کشی. کاری نکن کاری کنم صدای بز بدی...»
سیّد جواد
به خونی که نوشیدیم سوگند دنیا ارزش ندارد، برگرد به راهی که رفته‌ای سوگند دلم برایت شده است تنگ
سیّد جواد
یک خانم چاق و مُپل دیدم که توی یک دستش کیک‌خامه‌ای بود و توی دست دیگرش یک ران مرغ که. درحالی که یک گاز به این می‌زد و یک نیش به آن، ایستاده بود روی وزنه‌ی آدم‌کِشی (با آدم‌کُشی اشتباه نشود) . وای‌ی‌ی‌ی! فکر کنم صدوهشتادتایی وزن داشت که. بعدش زد زیر گریه و بلند گفت که: «فرشید! من چرا لاغر نمی‌شم؟»
"Shfar"
ما خون‌آشام‌ها قانونی‌داریم که می‌گوید: «تنهایی خیلی سخته، سخت‌تر مکیدن خون لاک‌پشت آبی در اعماق اقیانوس.»
"Shfar"
به خونی که نوشیدیم سوگند دنیا ارزش ندارد، برگرد به راهی که رفته‌ای سوگند دلم برایت شده است تنگ
ی.ح
عجب رسمیه رسم زمونه
"Shfar"
یک مشت مگس ولگرد آنجا پلاس بودند و داشتند کثافت‌کاری می‌کردند که. اه اه اه... هیچ از این مگس‌های الکی‌پلاس خوشم نمی‌آید که. اگر آدم‌ها اشرف مخلوقات باشند، این‌ها اشرف‌مخوفات هستند
بلاتریکس لسترنج
کتابخانه؟ خیلی عجیب بود. بهش نمی‌آمد اهل کتابخانه‌روی باشد که. تو مرام من نیست آدم‌های فرهنگی را به نیش بکشم. حتی اگر ناموسم را کشته باشند
بلاتریکس لسترنج
بخش اعظم فروش من دانش‌آموزیه. دخترا می‌میرن واسه لواشک...»
ی.ح
انتقام کار احمقانه‌ای است.
ی.ح
هشدار! این خاطرات که خیلی شخصی و بی‌نهایت خصوصی است، خواهشمند است آن را نخوانید. این خاطرات که با خون دل نوشته شده هر کس آن را بخواند یا روز می‌میرد یا شب. پس خواهش‌ می‌کنم که... خواهش می‌کنم که... خواهش می‌کنم که... نخوانید! در انتها آرزو می‌کنم هر کس این خاطرات را بخواند که، خرمگس نیشش بزند که.
........
اما این یکی هم حواسش نبود که. داشت هویج‌های کثیفی را که چند روز توی آب خیسانده بود، مثلاً آبکشی می‌کرد که. به نامزدم گفتم: «انگار این‌جا صاحاب ماحاب نداره که. هیشکی ما را به پشه هم حساب نمی‌کنه. چه‌طوره که خودمان از خودمان پذیرایی کنیم که؟» او هم لبخندی زد که معنی‌اش این بود که: «هر کی به فکر خویشه... پشه به فکر نیشه...» بعد به اتفاق نامزدم دوتایی رفتیم سر آب‌میوه‌ها. ـ عُق! عق عقانه! رنگشان توی ذوق می‌زد که. سبز و نارنجی و سفید بودند که. اما یکی‌ از لیوان‌ها سرخ بود که. نامزدم گفت: «این خودشه. من از این می‌خوام.»
........
هر کی به فکر خویشه... پشه به فکر نیشه...»
بنت الزهرا
ما خون‌آشام‌ها قانونی داریم که می‌گوید: «اگر نمی‌توانی انتقام بگیری، برو اسمت را عوض کن و اگر می‌توانی انتقام بگیری نرو اسمت را عوض کن.»
Book worm
آخرش یه روز از انتقام انتقام می‌گیرم
قاتل کتاب
ما پشه‌ها قانونی داریم که می‌گه. «نیش، نوش، کوش!» . یعنی وقتی که نیش زدی، نوش کردی، گازش بگیر و برو.
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
دخترا می‌میرن واسه لواشک...»
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
هشدار! این خاطرات که خیلی شخصی و بی‌نهایت خصوصی است، خواهشمند است آن را نخوانید. این خاطرات که با خون دل نوشته شده هر کس آن را بخواند یا روز می‌میرد یا شب. پس خواهش‌ می‌کنم که... خواهش می‌کنم که... خواهش می‌کنم که... نخوانید! در انتها آرزو می‌کنم هر کس این خاطرات را بخواند که، خرمگس نیشش بزند که.
Arefeh
غروب بود که با صدای وزوز یک خرمگس چینی بیدار شدم که. از خرمگس‌ها بدم می‌آید که. بخصوص که حالا چینی‌هایشان هم همه‌جا را پر کرده‌اند که. واسه‌اش خط‌و نشون کشیدم و از اتاق انداختمش بیرون.
mohibook
دیشب که دلم واسه نامزدم تنگ شده بود، یک شعر رمانتیک برایش سرودم که احساس وابستگی‌ام را به او نشان بدهم که. می‌خواهم سنگ قبرش را عوض کنم که این شعر تازه را بدهم با آب طلای سرخ روی سنگ قبرش بنویسند که: ای که رفتی از بر ما وای بر ما وای بر ما! من چه سازم فصل پاییز با غم و اندوه و سرما! وای سرما! وای سرما! اما نصفه‌های شب جیگوری با لنگه‌کفش آمد توی خوابم و آن را کوبید توی ملاجم و با نیشخند گفت: «ای بچه‌ خوخول. هنوز انتقام منو نگرفتی؟ هنوز...»
Reyhane

حجم

۷۴۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۷۴۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان