یهودیانی که با قطار میرسیدند، به دو گروه تقسیم میشدند: مناسبها، آنهایی که آنقدر سرحال بودند که حتی برای مدت کوتاهی کار کنند، و نامناسبها که فوراً نابود میشدند. به خاطر سن و سال پایین، سن و سال بالا، رنجوری، آثار منفی سفر یا عوارض بیماری قبلی، تقریباً تعداد کمی از یهودیانی که از کشورهای مختلف به آشویتس میرسیدند، زندانیان سالم و کارآمد به حساب میآمدند؛ یک بار هِس به آیشمن گزارش داد که متوسط کسانی که زنده میمانند، بین بیستوپنج تا سی درصد است.
Maryam
«اردوگاهها بیشتر تهدیدی دائمی علیه آیندهٔ بشری بودند تا اقدامی محض در جهت کشتارجمعی. یک مرکز کشتار فقط جنازه تولید میکند. یک جامعهٔ سلطهگر مردههای متحرک میسازد...»
Maryam
لحظات نادری در زندگی هست که عواطف شدید مدفونشدهای که آدم نسبت به کس دیگری داشته ــ کینهای سرکوبشده یا عشقی وحشیانه ــ با وضوح و بیواسطه به سطح آگاهی میرسد. این مسئله گاهی مثل یک دگرگونی عظیم جسمانی است که هرگز از یاد نمیرود
Maryam