فکر میکردم عشق چاره همه چیز است. و عشق چاره همه چیز بود به شرطی که شعلههای آن روشن مانده باشد.
Amir
تو رفته بودی و گوشهای از قلبم نگران تو بود و برای تو جان میداد.»
Meleegirl
و فکر میکردم عشق چاره همه چیز است. و عشق چاره همه چیز بود به شرطی که شعلههای آن روشن مانده باشد.
Meleegirl
فواد خیلی وقتها به تو فکر میکنم و به قاهره. و در رنج غرق میشوم. در رنج و دلتنگی. اما من انتخاب کردهام با پاهایم زندگی کنم. حتی اگر تو بخواهی انتخابکننده ابدی قلب باشی ولی من میخواهم به پاهایم اقتدا کنم.
Meleegirl
حتی بوی تو هم از همه جا رخت بربسته و مرا تنها گذاشته است. ماجده یک ماه پیش آن شال سبزرنگت را بدون آنکه بفهمم، شست و بویت را از من گرفت.
خانم مارپل