جملات زیبای کتاب رها از بند | طاقچه
تصویر جلد کتاب رها از بند

بریده‌هایی از کتاب رها از بند

۳٫۹
(۲۴)
زندگی، دلیل واقعی مشکل نیست، بلکه هیاهویی که ذهن در بارهٔ زندگی ایجاد می‌کند، مشکل‌ساز اصلی‌ست.
کاربر ۶۱۷۴۲۳۵
صدای ذهنی به همان دلیلی حرف می‌زند که کتری سوتدار، سوت می‌کشد؛ یعنی یک انباشتگی انرژی در درون وجود دارد که نیاز به رها شدن دارد. اگر بی‌طرفانه تماشا کنید، خواهید دید که هر گاه انرژی‌های عصبی، هراسان یا آرزوبنیان در درون انباشته می‌شوند، صدا به شدت فعال می‌شود. درک این نکته هنگامی که از کسی خشمگین هستید و دلتان می‌خواهد او را سرزنش کنید، ساده‌تر است. فقط تماشا کنید صدای درونی چند بار پیش از آن که حتی آن شخص را ببینید، او را سرزنش می‌کند. وقتی انرژی در درون انباشته می‌شود، بهتر است کاری در این باره انجام دهید. صدا حرف می‌زند، زیرا شما حال خوبی در درون ندارید و حرف زدن، انرژی را آزاد می‌کند.
amin azadi
شما فقط روی یک توپ خاکی ایستاده‌اید و دور یکی از ستاره‌ها در چرخش هستید. از این دیدگاه، آیا به راستی برایتان اهمیتی دارد که مردم چه فکری در بارهٔ لباس یا اتومبیل شما می‌کنند؟ آیا اگر نام کسی را فراموش کردید، واقعاً باید خجالت بکشید؟
atefe esmayili
تلاش شما برای به دست آوردن تجربه‌های خاص از زندگی‌ست که موجب می‌شود شما تجربهٔ واقعی زندگی را از دست بدهید. زندگی چیزی نیست که آن را به دست بیاورید، بلکه آن است که تجربه می‌کنید.
کاربر ۸۶۶۶۴۸۰
سرانجام خواهید دید که زندگی، دلیل واقعی مشکل نیست، بلکه هیاهویی که ذهن در بارهٔ زندگی ایجاد می‌کند، مشکل‌ساز اصلی‌ست.
ملیکا
شما جهان بیرون نیستید. شما کسی هستید که در درون است و به جهان بیرون می‌نگرد.
ملیکا
شما جهان را درون ذهنتان بازمی‌آفرینید، زیرا می‌توانید ذهن خود را کنترل کنید، در حالی که نمی‌توانید جهان را در کنترل خود درآورید
maryam
همین که بخش ناآرام را آشکارا دیدید، آن گاه بپرسید «چه کسی این را می‌بیند؟ چه کسی متوجه این آشفتگی درونی می‌شود؟» پرسیدن این سؤال، راه حل هر مسأله‌ای‌ست. همین واقعیت که شما می‌توانید آشفتگی را ببینید، به این معناست که شما آن آشفتگی نیستید. فرایند دیدن هر موضوع، مستلزم رابطهٔ فاعل - مفعول است. فاعل «شاهد» نام دارد، زیرا او کسی‌ست که رخداد را می‌بیند. مفعول آن چیزی‌ست که شما می‌بینید و در این شرایط، آشفتگی درونی‌ست. حفظ هوشیاری بی‌طرفانه نسبت به مسألهٔ درونی، همیشه بهتر از آن است که خودتان را به شرایط بیرونی ببازید.
شکوه
با این حال، به یاد داشته باشید که این زندگی متعلق به شما نیست. شما باید زندگی‌ای را که برایتان رخ می‌دهد، تجربه کنید، نه آن زندگی که آرزو دارید رخ می‌داد. حتی یک لحظه از زندگی را با تلاش برای رخ دادن وضعیت‌های دیگر به هدر ندهید. قدر لحظاتی را که به شما داده می‌شود، بدانید. آیا نمی‌فهمید که در هر دقیقه یک گام به مرگ نزدیک‌تر می‌شوید؟ شیوهٔ زندگی کردن چنین است. چنان زندگی کنید که گویی در آستانهٔ مرگ هستید، زیرا هستید.
کاربر ۸۹۸۱۵۹۵
واقعیت برای بسیاری از ما بیش از اندازه واقعی‌ست و به همین دلیل، آن را توسط ذهن دستکاری می‌کنیم.
ملیکا
آن وجود درونی که متوجه است شما همیشه با خودتان در بارهٔ خودتان حرف می‌زنید، همواره ساکت است.
ملیکا
مشاهدهٔ این که ما با ارادۀ‌مان چه کارهایی می‌کنیم، شگفت‌انگیز است. در واقع، ما ارادهٔ خود را در مخالفت با جریان زندگی به کار می‌بریم. اگر رویدادی برخلاف میل ما پیش بیاید، با آن مخالفت می‌کنیم، اما مخالفت کردن با آن چه هم‌اکنون پیش آمده است، چه سودی دارد؟ اگر بهترین دوست شما از کنارتان برود، قابل درک است که از این پیشامد خوشتان نیاید. با این حال، مخالفت درونی شما با این رویداد طی سال‌های بعد، این واقعیت را که او در واقع از آنجا رفته است، تغییر نمی‌دهد و بر واقعیت شرایط تأثیری ندارد.
کاربر ۸۹۸۱۵۹۵
مقصود تکامل معنوی، برداشتن موانعی‌ست که موجب ترس می‌شوند. گزینهٔ دیگر شما این است که از موانعتان محافظت کنید تا مجبور نباشید احساس ترس کنید. اما به این منظور، باید بکوشید همه چیز را کنترل کنید تا از مسایل درونی خود دور بمانید. درک این نکته که ما چگونه تصمیم گرفتیم دوری گزیدن از مسایل درونی‌مان را کاری هوشمندانه بدانیم، دشوار است، اما همهٔ انسان‌ها این کار را می‌کنند. همه می‌گویند «هر کاری بتوانم، انجام می‌دهم تا داشته‌هایم را نگه دارم. اگر حرفی بزنید که مرا بیازارد، از خودم دفاع خواهم کرد. سر شما فریاد می‌کشم و وادارتان می‌کنم حرفتان را پس بگیرید. اگر درون من ناآرامی ایجاد کنید، پشیمان می‌شوید».
شکوه
برداشت شما از وجودتان به این که آگاهی‌تان را بر چه متمرکز کرده‌اید، بستگی دارد.
شکوه
اشخاصی که به کمک آن عصا راه می‌روند، اغلب به این سو و آن سو ضربه می‌زنند. آن‌ها در تلاش برای یافتن جایی که باید راه بروند نیستند، بلکه می‌کوشند جایی را که نباید راه بروند، پیدا کنند. آن‌ها سرحدها را می‌یابند. اگر نمی‌توانید راهتان را ببینید، تنها کاری که می‌توانید انجام دهید، حس کردن لبه‌هاست. اگر لبه‌ها را حس کنید، اما آنجا نروید، در راه می‌مانید. به این ترتیب، در دائو زندگی می‌کنید.
کاربر ۸۹۸۱۵۹۵
اگر حاضر باشید به جای جنگیدن با زندگی، هدیهٔ زندگی را تجربه کنید، به اعماق وجودتان می‌روید.
minabhl
لحظه‌ای که از درد نترسید، خواهید توانست بدون ترس با همهٔ وضعیت‌های زندگی رو به رو شوید.
minabhl
ما دیوارهایمان را با خاطرات تجربه‌های گذشته و رؤیاهایمان برای آینده، تزیین می‌کنیم.
minabhl
برای جذب شدن در آرامشی متعالی فقط یک لحظه لازم است. به راستی وقت بیش‌تری پیش از مرگ نیاز ندارید. آن چه نیاز دارید، عمیق‌تر شدن تجربه‌هایتان در طی مدتی‌ست که به شما داده می‌شود.
شیرین
شخص خردمند درمی‌یابد که مرگ پیوسته چیزی به او می‌دهد. مرگ به زندگی شما معنا می‌دهد. شما هستید که زندگی‌تان را دور می‌اندازید. شما هر لحظهٔ زندگی‌تان را به هدر می‌دهید. سوار اتومبیل می‌شوید، از اینجا به آنجا رانندگی می‌کنید و چیزی نمی‌بینید. حتی در آنجا هم نیستید. مشغول فکر کردن به این هستید که بعد از آن، چه کنید. شما یک ماه یا حتی یک سال جلوتر از خودتان هستید. زندگی نمی‌کنید، در ذهنتان هستید. پس این شمایید که زندگی‌تان را از بین می‌برید، نه مرگ. مرگ در واقع به شما کمک می‌کند زندگی‌تان را پس بگیرید، چرا که وادارتان می‌سازد به هر لحظه توجه کنید
شیرین
هیچ نکته‌ای برای رشد حقیقی مهم‌تر از این نیست که درک کنید شما صدای ذهن نیستید. شما شنوندهٔ آن صدا هستید.
ملیکا
این جهان درون، فضایی جایگزین است که در کنترل شماست. در حالی که جهان بیرون، بر اساس قوانین خودش حرکت می‌کند.
ملیکا
شما افکارتان نیستید؛ فقط نسبت به افکارتان هوشیار هستید.
ملیکا
انرژی درمانگر است و به همین دلیل، عشق نیز درمانگر است.
ملیکا
وقتی نمی‌توانید بگذارید رویدادهای زندگی از میان شما گذر کنند، آن‌ها در درونتان می‌مانند و به مسأله تبدیل می‌شوند.
ملیکا
. تنها چیزی که یک وجود آگاه و متمرکز را از شخصی نه چندان آگاه متمایز می‌کند، نقطهٔ تمرکز هوشیاری اوست. در آگاهی تفاوتی نیست. کل آگاهی یکسان است. همان گونه که کل نور خورشید یکسان است، کل هوشیاری هم یکسان است. آگاهی نه خالص است و نه ناخالص. آگاهی هیچ ویژگی‌ای ندارد. آگاهی فقط هست؛ هوشیار به این که هوشیار است. تفاوت آنجاست که وقتی آگاهی شما در مرکز قرار ندارد، به طور کامل بر موضوعات متمرکز می‌شود.
کاربر ۲۲۰۴۰۸۳
اگر زندگی کاری کند که موجب ناراحتی درونتان شود، به جای کنار کشیدن، بگذارید همچون باد از شما بگذرد.
atefe esmayili
زندگی کردن به معنای تجربهٔ همین لحظه‌ای‌ست که از میان شما گذر می‌کند و سپس تجربهٔ لحظهٔ بعد و بعدتر.
کاربر ۸۶۶۶۴۸۰
افزون بر این، به این نکته بیندیشید که مخالفت در برابر آن چه شاید پیش بیاید، چه اندازه انرژی به هدر می‌دهد. از آنجا که بسیاری از رویدادهایی که فکر می‌کنید شاید پیش بیایند، هرگز پیش نمی‌آیند، فقط انرژی‌تان را دور می‌ریزید.
کاربر ۸۹۸۱۵۹۵
از آنجا که بسیاری از رویدادهایی که فکر می‌کنید شاید پیش بیایند، هرگز پیش نمی‌آیند، فقط انرژی‌تان را دور می‌ریزید.
کاربر ۸۹۸۱۵۹۵

حجم

۲۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۲ صفحه

حجم

۲۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان