جملات زیبای کتاب ایوانف | طاقچه
تصویر جلد کتاب ایوانف

بریده‌هایی از کتاب ایوانف

نویسنده:آنتون چخوف
انتشارات:نشر قطره
امتیاز
۴.۱از ۹ رأی
۴٫۱
(۹)
ساشا: خیلی چیزها هست که مردها حالی‌شان نیست. هر دختری بیشتر طرف مردی که شکست خورده کشیده می‌شود تا کسی که موفق است، چون چیزی که او دلش می‌خواهد عشق پرشور است... می‌فهمی؟ عشق پرشور. مرد سرش گرم کارش است و به همین خاطر عشق برایش یک امر ثانوی و فرعی است. گپ زدن با زنش، پرسه زدن باهاش توی باغ، وقت را باهاش خوش گذراندن، سر قبرش یک خرده گریه کردن ـ والسلام. ولی در نظر ماها عشق حیات است. من تو را دوست دارم، و این به آن معنی است که در این فکرم که چطور دلتنگی‌ات را درمان کنم، چطور تا آن سر دنیا دنبالت بیایم... اگر بروی سر کوه، دنبالت می‌آیم؛ اگر توی پرتگاه بیفتی، همراهتم...
کتاب دوست
تنها تقصیر ایوانف ضعف است، طوری که دلش نمی‌آید بورکین را بیرون کند. دیگر اینکه بیش از حد به مردم اعتماد می‌کند! دار و ندارش را دزدیدند و چاپیدند، هرکس عشقش می‌کشید می‌توانست با استفاده از بلندنظری‌اش جیب خودش را پر کند.
معصومه
دکترها درست مثل وکلااند؛ تنها تفاوتشان این است که وکلا فقط آدم را می‌چاپند، درحالی‌که دکترها آدم را هم می‌چاپند و هم می‌کشند.
eln_pr
زندگی همین است... به یک گل می‌ماند که شاد و خندان توی چمن شکفته می‌شود: یک بز سرمی‌رسد، می‌بلعدش، و همه‌چیز تمام می‌شود...
eln_pr

حجم

۱۲۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۲۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۵۰%
تومان