
بریدههایی از کتاب به یک قاتل شرافتمند جهت همکاری نیازمندیم!
۴٫۲
(۱۷)
چرا دیگران تنها به کسی لگد میزنند که از قبل لگد خورده و روی زمین افتاده؟ اما حالا فهمیدم که آنها فقط میخواهند لگد بزنند، کسی که لگد میخورد چندان مهم نیست. با هر لگد زدن آنها خود را قویتر احساس میکنند، ضعفها و لگدهایی که خوردند را فراموش میکنند. برای همین هم آدم لگدخورده را هدف قرار میدهند چون میدانند نمیتواند بلند شود و انتقام بگیرد.
fatemeh abedini
اگه بخوای کشته نشی باید همرنگ بقیه بشی. خلاف موج که حرکت کنی موج لهت میکنه. اما... شاید... شاید کسی باشه که له نشه. کسی که جهت موج رو عوض کنه.
fatemeh abedini
وقتی همه قاضی باشند، کسی از جرمش فرار نمیکند.
fatemeh abedini
بدا به حال بیگذشتگانی که آیندهشان هم از امید تهی بود.
fatemeh abedini
درختی که خشک شده رو نباید با تبر قطع کرد، باید سوزوندش که هوا رو گرم کنه. فرق عدالت و انتقام در همینه! عدالت درخت خشک رو با تبر میشکنه، انتقام درخت تَر رو با آتیش میسوزونه.
fatemeh abedini
وقتی طوفان بیاد، بادهاش به همه میخوره. پولدار، فقیر، خوب، بد، زیبا، زشت، گناهکار، بیگناه. خاصیت طوفان همینه. چشمهاش بستهست. منصفه. عادله. به همه میوزه. مقاومت جلوش اشتباهه. باید همراهش بشی.
fatemeh abedini
تو معتادی به زندگی چون معتادی به لذت بردن چون معتادی به نیاز داشتن. اگه بینیاز باشی به هیچکدوم از اینها دیگه معتاد نیستی، میشی خدا!
fatemeh abedini
وقتی همه قاضی باشند، کسی از جرمش فرار نمیکند.
illuminati
شروع کردم به تحقیق روی پروندهٔ قاتلهای سریالی و میدونی نقطهٔ مشترک بین همهشون چی بود؟ تقریباً همهٔ اون قاتلها ظاهراً آدمهای عادیای بودن. کار داشتن، خونه داشتن، حتی زن و بچه داشتن. چون این آدمها باید توی اجتماع باشن. باید بین مردم بچرخن و طعمهٔ بعدیشون رو پیدا کنن. یه حرف رو از من داشته باش، هرچی قتل پیچیدهتر شد، دنبال فرد عادیتری باش، چون این فرد تونسته بقیه رو قانع کنه که قاتل نیست.»
illuminati
بدا به حال بیگذشتگانی که آیندهشان هم از امید تهی بود.
illuminati
از قدیم برایم سؤال بود چرا دیگران تنها به کسی لگد میزنند که از قبل لگد خورده و روی زمین افتاده؟ اما حالا فهمیدم که آنها فقط میخواهند لگد بزنند، کسی که لگد میخورد چندان مهم نیست. با هر لگد زدن آنها خود را قویتر احساس میکنند، ضعفها و لگدهایی که خوردند را فراموش میکنند. برای همین هم آدم لگدخورده را هدف قرار میدهند چون میدانند نمیتواند بلند شود و انتقام بگیرد.
illuminati
اما الآن میفهمم. دنیا به تو همهچیز را نشان میدهد. هدف، عشق، خوشبختی. حتی میگذارد گوشهای از آن را هم بچشی، بعد همهچیز را از تو میگیرد. هر چه بیشتر دستوپا بزنی دورتر میشوی. آنقدر برای باز پس گرفتنشان میدوی، آنقدر میدوی و میدوی تا پاهای خستهات خالی کنند و با صورت زمین بخوری. وقتی دیگر نایی برای بلند شدن نداری، همهٔ چیزهایی که میخواستی و دور بودند، یکدفعه جلو میآیند. دستت را دراز میکنی و در این خیالی که الآن میگیرمش؛ اما تا بلند میشوی دوباره از تو فاصله میگیرند.
illuminati
حجم
۴۵۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
حجم
۴۵۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان