بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انتقام جادو (جلد دوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب انتقام جادو (جلد دوم)

بریده‌هایی از کتاب انتقام جادو (جلد دوم)

نویسنده:جیمز رایلی
امتیاز:
۵.۰از ۴ رأی
۵٫۰
(۴)
«پس هنوز هم نمی‌فهمم مشکل چیه. سعی داشتی از آدم‌هایی که برات مهمن محافظت کنی، پس ننشین اینجا و نگو کار اشتباهی کردی. هوای رفقات رو داشتی، اون‌ها هم فقط عصبانی‌ان، چون می‌خواستن هوای تو رو داشته باشن. ولی کارت درست بوده. ازشون محافظت کردی، حتی وقتی به بهای عصبانیتشون بوده. این کار جیگر می‌خواد.» فورت اخم کرد. «آره گمونم.
کتاب خور
و در آخر، از شما ممنونم، شما خواننده‌هایم و خیلی‌خیلی بابت اتفاقی که در کتاب بعدی خواهد افتاد متأسفم. امیدوارم به هیچ شخصیتی آن‌قدرها وابسته نشده باشید!
za za
یه چیزهایی گفتن راجع به نجات دنیا و به تخت نشوندن دوبارهٔ پادشاهان حقیقی. ادعاشون اینه که گنبد رو ساختن که ما توی کارشون دخالتی نکنیم، اما اگه کاری که ازمون می‌خوان رو انجام بدیم، اوپنهایمر و بقیهٔ گروگان‌هاشون رو آزاد می‌کنن.
za za
چشم‌های فورت گرد شدند. بریتانیا؟ نکند... با بلندترین صدایی که می‌توانست فکر کرد سیرا؟ جوابی نشنید.
za za
«رفقا هم همین‌طورن. ما مقابل دنیا هستیم، بچه‌جون. دنیا هم با کسی شوخی نداره. آدم از کسانی که براش مهمن به هر قیمتی که شده محافظت می‌کنه.»
کتاب خور

حجم

۲۳۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۳۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان