وقتی ناراحتیم، خیلی راحت میتونیم همهچی رو از زاویهٔ دید منفی ببینیم. انسانها اصلاً بلد نیستن انگیزههای افراد دیگه رو درست متوجه شن، حتی وقتی اون افراد رو خیلی خوب میشناسن. آدمها توی مغزشون کلی ماجراهای غلط میبافن.
ZAHRA
دختر. اگه هر دفعه که حال نداشتم، مجبور باشم مراقب رفتارم باهات باشم که بهت برنخوره، نمیتونیم توی این خونه دووم بیاریم.
ZAHRA
«شش ثانیه دم، سه ثانیه نگه دار، هفت ثانیه بازدم.»
بیتا احمدی
زنانی در این سن، نوعی بیان خلاصه دارند. هیچکدام از آن رفتارهای تهاجمی که در دهههای بیست و سی عمرشان برای پیشبرد منافع داشتند و نه حتی ذرهای حس رقابتجویی را ندارند. تا اواخر دههٔ چهل و پنجاهشان همگی بازماندگانی از مرگ، طلاق، بیماری، تروما و بالاخره از یک چیزی هستند.
ZAHRA
به یاد معلم فلسفهای میافتد که در کلاس پرسیده بود: «چند تا از تصمیمایی که توی روز میگیرین، واسه اینه که میخواین کاری رو انجام بدین و چند تاش واسه پرهیز از عواقب انجامندادنشه؟»
میس سین
زنها مشکلات و تعریفوتمجید را مثل پول رایج با هم معامله میکنند. اول همدلانه به رازهایت لبخند میزنند و بعد مثل سلاحی علیه خودت استفادهشان میکنند.
عطيه سادات
به انواعواقسام روشهایی فکر میکند که از او انتظار میرفت برای نگهداشتن رابطهٔ زناشویی به ایدئالی پایبند باشد که بینهایتِ بینهایت پرزحمت است: خوشهیکلماندن، ساختن محیط آرامی در خانه، جذاببودن، هر روز موی مرتب داشتن، پوشیدن کفشهایی که باعث پادرد شوند، و حالا، فقط بهخاطر زنبودن و انجام تمام کارهایی که از او انتظار میرفت، مدل جوانتر و احتمالاً خوشگلتری او را از رده خارج کرده بود. و بعد، البته یا باید به تمام این بیانصافیها بخندید یا این ریسک را بپذیرید که عجوزهٔ عبوس لقب بگیرید.
fateme