دلون، با هر معیار سنتشکنی، یکی از امروزیترین شخصیتهای سینمایی بود که شناختیم. آمده بود گذشتهها را پشتسر بگذارد. موهای کوتاه مرتب، صورت اصلاحشده و کتوشلوار آراستهاش جلوههای ظاهری بودند. به سنتها ریشخند میزد. او درک سینمایی ما را از آدمهای تکافتاده از محیط یا بیگانه با خویش تغییر داد و در دل سینمای روشنفکرانه و تجاری اروپا جایی برایش پیدا کرد.
mohsen
زیباییِ مفرط سد راهش نشد. هرگز طعم عقدهٔ ناشی از زشت بودن و نادیده گرفتن را نچشید. چه میخواست، یا نمیخواست، از بازیگران زن مقابلش، مثلاً ناتالی دلونِ موطلایی که روزگاری همسرش بود، زیباتر مینمود. پالین کیل روزگاری او را با هِدی لامار مقایسه کرد!
mohsen
چرا باید حرف زد؟ نباید جملهای را به زبان آورد. باید در سکوت زندگی کرد. هر چه بیشتر حرف بزنید کلمات معنایشان را بیشتر از دست میدهند.
amirkarimifar