جملات زیبای کتاب دردسرساز | طاقچه
تصویر جلد کتاب دردسرساز

بریده‌هایی از کتاب دردسرساز

نویسنده:بن میکائلسن
انتشارات:نشر کتاب چ
امتیاز
۱.۰از ۱ رأی
۱٫۰
(۱)
اِدوین نگاهش کرد و پرسید: «چی یاد گرفتی؟» کُل گفت: «بخشیدن را! وقتی عصبانی می‌شوم، در واقع اختیار احساساتم را دست دیگران می‌دهم. با این حساب دیگران همه‌کارهٔ احساساتم می‌شوند. بخشیدن باعث می‌شود که دوباره اختیار احساساتم دست خودم بیفتد.»
شکوفه
«من یاد گرفتم ببخشم، نه‌فقط دیگران را، بلکه خودم را هم.»
شکوفه
«برای شفا دادن. دادرسی باید شفا بدهد، نه این‌که تنبیه کند. اگر تو گربهٔ مرا می‌کُشی، نیاز داری که نسبت به حیوانات حساس‌تر شوی. من و تو نیاز داریم که با هم دوست شویم و من نیاز دارم برای خلاص شدن از شرِ خشم و عصبانیتم تو را ببخشم. «دایرهٔ دادرسی» یعنی همین!
شکوفه
من و تو نیاز داریم که با هم دوست شویم و من نیاز دارم برای خلاص شدن از شرِ خشم و عصبانیتم تو را ببخشم. «دایرهٔ دادرسی» یعنی همین! تمام افراد جامعه، هر کسی که شفای آدم‌ها برایش مهم است، در شفا دادن نقش دارد. البته شفا پیدا کردن خیلی سخت‌تر از تحمل تنبیهات معمولی است. کسی که می‌خواهد شفا پیدا کند، باید مسئولیت رفتارش را به عهده بگیرد.»
شکوفه
«کار این برنامه معاف کردن از زندان نیست. ببین، اگر تو با عصبانیت به زندان بروی، عصبانی باقی می‌مانی، ولی اگر بدون خشم و نفرت بروی، همان‌جور هم برمی‌گردی. این برنامه بهت یاد می‌دهد که چه‌طور کاری را انجام بدهی، نه این‌که چه کاری انجام بدهی. حتی زندان رفتن هم، اگر با قلب صاف و بی‌کینه باشد، می‌تواند مثبت باشد. در ضمن، این را هم بگویم که اگر محکوم بارِ اولش باشد، معمولاً به خاطر این برنامه دورهٔ زندانش کم می‌شود.»
شکوفه
کُل نخندید. پرسید: «شماها برای چی کمکم می‌کنید؟» رُزی به ساعتش نگاه کرد و گفت: «بدون شک به خاطر حقوق گرفتن یا زود بیدار شدن نیست.» سپس شانه‌اش را بالا انداخت و ادامه داد: «اگر آدم نتواند با کمک کردن به دیگران دنیا را جای بهتری کند، پس برای چی زنده است؟» کُل سرش را بلند کرد و از گاروی پرسید: «تو چرا کمکم می‌کنی؟» «برای این‌که ما با هم دوستیم.» کُل مخالفت کرد و گفت: «نه! تو موقعی که توی مینیاپولیس شروع کردی به کمک کردنم، اصلاً مرا نمی‌شناختی.» گاروی پیش از جواب دادن، چند لحظه با دقت کُل را برانداز کرد. بعد گفت: «آره، حق با توست. به خاطر خودم کمکت کردم.»
شکوفه
مطمئن بود که هیچ‌کس هیچ‌وقت صبح با قصد عصبانی شدن بیدار نمی‌شود. یعنی اگر عصبانی می‌شود، حتماً چیزی بیرون از وجودش او را کنترل می‌کند. از ایدهٔ تحت کنترل کسی یا چیزی بودن خوشش نمی‌آمد.
شکوفه
«چون رقصِ خشم بهم یاد داد تا وقتی برای بهبود پیتر کمک نکنم، خودم خوب نمی‌شوم. پیتر کسی است که من بهش صدمه زدم.»
شکوفه
«دایرهٔ دادرسی»، به عنوان نوعی روش بهبود رفتار، قرن‌هاست که در فرهنگ‌های بومی متداول است. تنها در سال‌های اخیر، این امکان پیش آمده که بعضی از سیستم‌های قضایی مدرن امریکا هم این روش را تجربه کنند.
شکوفه

حجم

۱۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۸۰,۰۰۰
تومان