بریدههایی از کتاب امپراتوری زبانی
۴٫۷
(۳)
در کشورهای نوردیک (= اسکاندیناوی و فنلاند) ، تغییری از ایافال/EFL (انگلیسی، به عنوان زبانی خارجی) به ایاسال/ESL (انگلیسی بهعنوان زبان دوم) در شرف وقوع است و این هم برای آموزش مدرسه و هم جامعه معنای کلیتر دارد: موفقیت یا عدم موفقیت در انگلیسی مدرسه ممکن است در آینده آموزشی و حرفهای فرد، تأثیرگذار باشد. این بدان معنا است که زبان انگلیسی عمل طبقهبندی اجتماعی را در کشور دارد؛ در واقع متون درسی نوشته شده به زبان انگلیسی در همۀ برنامههای مقاطع گوناگون دانشگاه مورد استفاده قرار میگیرد. بدین معنا که انگلیسی پیشنیازی برای مهارتهای آموزشی بالاتر است؛
khorasani
در کمتر از چهار سده، انگلیسی از زبانی فرعی در سال ۱۶۰۰ میلادی، تبدیل به زبانی پیشتاز در عرصۀ ارتباطات بینالمللی در دنیای امروز گردید. این توسعه قابل ملاحظه در نهایت حاصل موفقیتهای بریتانیا در سدههای هفده و هیجده و نوزده در تصرف، استعمار و تجارت است؛ اما شتاب عظیم آن نتیجۀ ظهور ایالاتمتحده در پی جنگ جهانی دوم بهعنوان قدرت نظامی برتر و رهبر تکنولوژیکی در دنیا است. این فرایند تا حدود زیادی با صرف مبالغ هنگفتی از سرمایه بنیادها و مؤسسات دولتی و خصوصی- شاید بیشترین مقدار صرف شده در تاریخ برای حمایت از تبلیغ یک زبان- در بازۀ زمانی ۱۹۵۰- ۱۹۷۰ تقویت شد (ترویک /Troik، ۱۹۷۷: ۲) .
khorasani
تعرض زبانی انگلیسی آنچنان فراگیر است که برخی دولتها که هم نمایندۀ جوامع زبانی کوچک هستند؛ برای مثال اسلوونی (پاترنست/ Paternost: ۱۹۸۵) و هم جوامع بزرگی مثل فرانسه (کالوت: ۱۹۸۷) ، اقداماتی را به عمل آوردهاند، تا این روند را متوقف سازند و زبانهای خود را تقویت نمایند. بهویژه در حوزۀ واژگان جدید برای مفاهیم فنی، این اقدامها تا حدودی میتوانند موفق باشند؛ این دولتها از این نگران هستند که مبادا ارزشهای اساسی زبانی و فرهنگی در معرض خطر قرار گیرند.
khorasani
در امر آموزش زبان، رابطۀ بین زبان انگلیسی و قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی بهندرت مورد توجه قرار میگیرد. آموزش زبان معمولاً بر آنچه که در کلاس میگذرد و موضوعهای سازمانی و روشهای آموزش تمرکز دارد. در گروههای حرفهای آموزش انگلیسی، به انگلیسی بهعنوان یک یاریدهندۀ بیچونوچرا نگاه میکنند، همانطور که به سیاستهای زبانی و روشهای آموزشیای که از آمریکا و انگلیس گرفته میشود، چنین مینگرند.
khorasani
از دیدگاه اراﺋﻪدهندۀ بریتانیایی، این است که «بهطور طبیعی، وقتی مردم انگلیسی را یاد میگیرند، به هر منظور و با هر روشی، درواقع چیزی از کیفیت فرهنگ، آدابورسوم ما، طرز تفکر و ارتباطات ما را فرامیگیرند» (همان) . بنابراین مساعدت به توسعه این زبان در چند سطح عمل میکند و قابل تفکیک از زمینۀ اجتماعی آن نیست، چه در سطح خُرد، مربوط به تحقق پروژه و چه در سطح کلان، مربوط به روابط اراﺋﻪدهنده و دریافتکنندۀ مساعدت و طبیعت ارتباطاتی که آنها را با هم متحد میکند و اهداف و برنامههای آشکار و نهان طرفین درگیر.
khorasani
مطالعۀ نظامهای آموزشی در کشورهای آسیایی و آفریقایی ما را به این نتیجه میرساند که اگر این ساختارها بدون تغییر باقی بمانند، اقتصاد این کشورها زمینگیر خواهد شد و تنها نتیجۀ سیاسی آموزش، «ادامه یافتن دور تسلسل نخبگانِ/ macabre circulation اَنگلی، خواهد بود» (هنف/ Hanf و همکاران: ۱۹۷۵) . بنابراین بسیار بهجا خواهد بودکه این مساعدت در قالب ارتقای بینالمللی زبان انگلیسی مورد بررسی و موشکافی قرار گیرد و به کارکردهای ساختاریای که این زبان در سطح ملی و بینالمللی دارد، ارتباط داده شود.
khorasani
هیز/ Hayes (۱۹۸۳) در باب سرفصل دروس و کتابهای درسی بدون استفاده و تلویحاً غیرقابلاستفادهای مینویسد که توسط «کارشناسهای» خارجی نوشته شدهاند.
khorasani
بچههای ناواهو/ Navajo: یکی از قبایل سرخپوست آمریکا را با زبان خارجی تعلیم میدهند: به آنها مفاهیم، سبک زندگی و الگوهای انسانیای میآموزندکه خارجی و بیگانه است. پشتپردۀ این نوع آموزش، الگوسازی برای بچۀ ناواهو (از طریق گفتار، رفتار و اندیشه) پنهان است تا مانند اعضای گروه غالب فرهنگ رایج انگلو- ساکسون داشته باشند.
khorasani
به ظاهر، پنداشت اصلی، مبتنی بر این است که مردم گروههای قومی و نژادی، انسان نیستند؛ مگر اینکه به انگلیسی صحبت کنند و بر طبق ارزشهای جامعۀ سرمایهداری عمل نمایند واین بر پایههای رقابت و منفعتطلبی استوار است. بچهها در این مدرسهها با چنین حسهایی رشد میکنند: ۱) تلقی آشفتهای از ارزشها (باورها) ، نگرشها و رفتاری که در خانه یاد میگیرند، ۲) از دست دادن هویت خویش و پرهیز از خودی خود-ناواهویی بودنشان، ۳) درماندگی در فعالیتهای آموزشی کلاس درس و ۴) از دست دادن پیشرفت و توسعۀ زبان ناواهویی خود و از بین رفتن آگاهی عمیق آنها به خود که برگرفته از فرهنگ نوجوانی خودشان است (فایفر، ۱۹۷۵: ۱۳۳) .
khorasani
بخش عظیمی از گفتمان دانشگاهی در داخل حوزۀ اسکاندیناوی، در همایشها و مجلهها، به زبان انگلیسی انجام میپذیرد. این بدان معنا است که انگلیسی بهطور محلی مهارت حرفهای لازم، بهشمار میآید. مؤسسات اصلی اسکاندیناوی، بهطور فزایندهای انگلیسی را بهعنوان زبانی درون سازمانی بهکار میبندند (هوکوست: ۱۹۸۴) .
khorasani
تعداد زیادی از برنامههای کشورهای انگلیسیزبان اصلی در تلویزیون، با صدای اصلی نمایش داده میشوند. مصرفکنندگان لازم است تا دستورالعملها و توصیفات محصولات را به انگلیسی بخوانند۵. روزنامهها بهطور منظم کلمات وام گرفته شده از انگلیسی را بهکار میبرند؛ ولو اینکه تعدادشان زیاد نیست، اما یکپارچگیشان در زبانهای اسکاندیناویایی و روشهایی که کلمات عاریتی بهکار برده میشوند، این احساس را به ذهن متبادر میکند که زبان انگلیسی، زبان جذابی است (کریستال: ۱۹۸۸) . بهطور مسلم، مناطقی در اسکاندیناوی وجود دارند که انگلیسی درآنها درحال لازمالاجرا شدن و به طورکلی درحال افزایش است. از یک جهت محسوس، انگلیسی میتواند بهعنوان زبان دوم و نه یک زبان خارجی در کشورهای شمال اروپا تلقی شود.
khorasani
حجم
۶۱۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۹۴ صفحه
حجم
۶۱۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۹۴ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان