بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همسر شوهرم | طاقچه
تصویر جلد کتاب همسر شوهرم

بریده‌هایی از کتاب همسر شوهرم

نویسنده:جین کوری
انتشارات:نشر البرز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۴از ۹ رأی
۲٫۴
(۹)
بعضیا هستند که به هیچ نحوی حاضر به تسلیم شدن نیستند. مگه نه؟»
n re
«هر آدمی احساس‌هاشو به شکلی ابراز می‌کنه. کی می‌گه هرکسی بلندتر شیون و زاری بکنه، اون از همه غمگین‌تره؟»
n re
چطور می‌توانیم خود را این‌قدر راحت گول بزنیم؟
n re
در ذهنم، زندگی‌ام را مرور می‌کنم. هرآنچه تا کنون دربارهٔ مرگ می‌گفتند، حقیقت داشت. همهٔ آنچه پیش از این به شما گذشته، همانند فیلمی در نظر مجسم می‌شود و آن را مرور می‌کنید.
n re
«عزیزم، مصلحت خداوند همیشه اون چیزی نیست که ما انتظارشو داریم.»
n re
هنگامی که شما به‌طور مداوم خود را برای اشتباه‌های احتمالی آماده می‌کنید، خیلی مبهوت کننده است وقتی همه چیز خوب پیش می‌رود و مشکلی به‌وجود نمی‌آید.
n re
زندان به راستی دنیایی ناشناخته است. جایی که در آن از کسانی نگهداری می‌شود که هریک به نوعی مرتکب خطایی در زندگی شده‌اند.
n re
ما همه به رویاهایمان نیاز داریم. میل به زیبایی و برازندگی آرزوی همهٔ ماست.
n re
مجرمان می‌توانند، در برخی وقت‌ها، به گونه‌ای چشمگیر لطافت داشته باشند. مراقب باش که این تو را گول نزند.
n re
دفاع از خود دفاع نیست، چون هیچ کس شما رو باور نمی‌کنه.»
n re
همین هم که بتوانم ترس‌هایم را با یکی دیگر، غیر از خودم، درمیان بگذارم، کمکی بسیار بزرگ بود.
n re
«منم مثل تو، کاری کردم که نباید می‌کردم. من... من چارلی جدیدم رو تیکه تیکه کردم.» «کی؟» «جامدادی کاترپیلارم رو.» «چرا؟» «چون یه چیز بهتر می‌خواستم.»
n re
همیشه همه چیز آن جور که شما انتظار دارید پیش نمی‌رود.
n re
«هرروزت را آن‌گونه بزی، گویی آخرین روز زندگیت است.»
n re
اینکه آدم همراه داشته باشد، به طرز شگفت انگیزی خوب است.
n re
چرا احساس می‌کردم باید خوبی‌هایش را به‌خاطر بیاورم تا بدی‌هایش را؟
n re
صادقانه باور کنید. اگر از میان پنجره‌های بیمارستان به بیرون نگاه کنید، افرادی را می‌بینید که در رفت و آمدند، آمبولانس هایی که از راه می رسند، بیمارانی که برروی صندلی چرخدار نشسته‌اند، عده‌ای که همراهی‌شان می‌کنند، سرهایی که خم شده و مشغول دعا کردن هستند و عده‌ای هم که با آسودگی می‌خندند. و می‌فهمید که این دنیایی واقعی است. دنیایی که در آن زندگی‌های زیادی ذخیره شده است، به‌جای آن دنیای دیگری که آدم های بد می‌کوشند زندگی را از آن دور کنند. سپس، هنگامی که شما دوباره به آن بیرون، به آن دنیای واقعی قدم می‌گذاری، زمانی است که شک و تردیدها به سراغتان می‌آیند. زمانی که شروع به فکر کردن می‌کنی.
n re
اما این هم یکی دیگر از پیامدها و مشکل‌های دروغ است. همان‌طور که در ابتدا گفتم، از کوچک آغاز می‌شود و به‌دنبالش تصاعدی رشد می‌کند. همین‌طور پشت هم. دروغ پشت دروغ
n re
مرزهای میان درست و نادرست چقدر نامشخص‌اند.
n re
«شما باید راه خودتو بری، چون در هر حال آن اتفاقی که قرار باشه بیفته، می‌افته.»
n re
قانون همیشه حقیقت محض نیست. برخی به‌واسطهٔ آن از بند رها می‌شوند. برخی دیگر به‌واسطهٔ آن به‌خاطر جرمی که مرتکب نشده، به زندان می‌افتند.
n re
همهٔ ما بیش و کم، این قابلیت رفتن در جلد شیطانی را داریم
n re
آدما هرکدوم برای خود شون موجودات منحصر به‌فردی هستند. اونا هرکدوم شخصیت‌های منحصر به خودشونو دارن
n re
حرفی که زده می‌شود، جای بازگشتی ندارد
n re
سال‌ها خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رود می‌گذرند.
n re
چیزهایی وجود دارد که هیچ یک از ما نمی‌خواهیم بقیهٔ دنیا از آن باخبرشوند.
n re
تو باید از نوشروع کنی. گذشته رو در همون جا رها کن.
n re
«چیزی که برای شما عجیب به‌نظر می‌رسه، برای من عجیب نیست. و همین‌طور برعکس. عادت‌ها و رفتارمن برای خودِ من کاملاً طبیعی و عادیه. اونا قوانین خودم هستند. به من امنیت خاطر می دن. اگه کسی بخواد بخشی از زندگی من بشه، باید اونو بپذیره.»
n re
این خاصیت همهٔ ماست که هرچه پیش می‌ریم، چیزای بهتری می‌خوایم، کارلا. اما اگه به چیزایی که داریم راضی وخشنود باشیم، دنیا به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل می‌شه.
n re
خوشحالم که در کریسمس نمی میرم. خیلی سخت می‌شود که در چنین روزی دیگران را درگیر کرد. هنگامی که بقیهٔ دنیا شادی می‌کنند، نباید اتفاق‌های بدی بیفتد. سختی آن برای سوگواران دوچندان می‌شود. و هرساله خاطره‌های کریسمس برای آنان خراب می‌شود. آیا اصلاً زمان خوبی برای مرگ وجود دارد؟ به یقین من گمان نمی‌کنم چنین روزی بد شود.
n re

حجم

۴۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

حجم

۴۴۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰
۵۰%
تومان