«برای نگهداشتن یه رابطه باید خیلی مصمم بود.»
n re
- بعضی داستانها پایان خوشی نداره.
- مهمترین چیز اینه که دستکم پایان داره. مگه نه؟
n re
احتمالاً نیاز به مهم جلوهکردن، آخرین چیزی است که دست از سر ما برمیدارد.
n re
«آدم عجول اشتباه میکنه.
n re
یک ثانیه بعد وقتی اشکها جاری شد، گفت:
«متأسفم.»
لنارت گفت:
«دلیلی برای عذرخواهی وجود نداره. منم گریه کردم، گاهی.»
n re
«همگی ما در پیشگاه قضاوت خداوند قرار خواهیم گرفت.»
n re
«چه کسی در میان انسانها از افکار یک انسان خبر دارد، بهجز روح خود آن انسان درون خودش؟»
n re
درنهایت وقتی سِنت بهاندازهٔ کافی بالا میرود، همهٔ زندگی به مکان آرامی برمیگردد که در آن احساس توی خانهبودن داری، همراه با کسانی که دوستشان داری.
n re
گفتم، اگه پلیس بخواد باهات حرف بزنه، جیمشدن فکر خوبی نیست. فقط باعث میشه بهت ظنین بشن.
n re
«و گاهیاوقات واقعاً احساس بدی داشتم، تااینکه متوجه شدم انتقامگرفتن از دیگران آدم رو خوشحال نمیکنه. باید پیش رفت. دیدن مسیر پیش رو کار دشواریه؛ اما فکر میکنم آدم مجبوره این کار رو بکنه.»
n re