بریدههایی از کتاب کتاب آرامش
۳٫۴
(۱۳)
بخشیدن دیگران تمرین بسیار خوبی است برای بخشیدن خودتان، وقتی زمانش برسد
parastou
گرگ
گریه هورمونهای استرس را آزاد میکند. ناسزا گفتن توان تحمل درد را افزایش میدهد. عصبانیت میتواند به ما انگیزهٔ عمل بدهد.
از احساس خود آگاه باشید.
سکوت و لبخند تنها راه برای واکنش به درد نیست.
گاهی خوب است مانند گرگ زوزه بکشید.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ا همیشه بزرگتر از دردی هستیم که حس میکنیم؛ همیشه. درد حاصلجمع نیست. وقتی میگویید «من درد دارم» هم «درد» هست و هم «من»، ولی «من» همیشه بزرگتر از درد است؛ چراکه «من» بدون درد نیز همچنان وجود دارد، درحالیکه درد فقطوفقط محصول همان «من» است و «من» به زندگی ادامه میدهد و پیش میرود تا حسهای دیگر را هم تجربه کند.
parastou
من لحظات دردناکی را تجربه کردهام؛ آنقدر دردناک که میخواستم همهچیز به پایان برسد. ولی وقتی دورتر ایستادم و نگاه کردم، آن دردها فقط سایههایی بودند که به روشنیها جلوه میدادند.
عمران رئیسی
برای آنکه بر مشکلی غلبه کنید، باید اول آن را ببینید. کسی نمیتواند از کوهی بالا برود که وانمود میکند وجود ندارد.
عمران رئیسی
آشنایی و عادت نوعی ترس به وجود میآورد؛ ترس از تغییر. این ترس باعث میشود روزی ببینیم که خود را درگیر مشاغلی کردهایم که علاقهای به آنها نداریم یا خود را درگیر روابط ناسالم با افرادی کردهایم که نگرشهای غیرسودمند مشابهی دارند. ما به این حسِ آشنا میگوییم «منطقهٔ امن»، ولی اغلب برعکس است و بهتر است نامش را منطقهٔ ناامن، منطقهٔ سکون یا منطقهٔ ناامیدی بگذاریم
من زنده ام و غزل فکر میکنم
زندگی به واقع به گرهگشایی ختم نمیشود. حتی مرگ هم گرهگشا نیست. حتی اگر به زندگی پس از مرگ اعتقادی نداشته باشیم، باید اعتراف کنیم که دنیای پس از ما به شیوهای نافهمیدنی ادامه مییابد. حتی مشخص نیست دیگران ما را به خاطر خواهند داشت یا نه و چگونه.
زندگی فقط پایان باز دارد و این مصیبت نیست، بلکه موهبت است. به قول پماچودرون، متفکر بودایی، «ما از گرهگشایی رنج میبریم». به نظر من این تفکر بسیار آرامشبخش است: اینکه بپذیریم در دنیایی که پایان همهچیز باز است، پایان بسته ممکن نیست.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
قدرت
قدرتمندترین لحظهٔ زندگی زمانی است که تصمیم میگیرید دیگر نترسید.
101
«اگر انرژی درست به کار گرفته و هدایت شود، هر کاری میتواند انجام دهد».
عمران رئیسی
تنهایی به معنای نداشتن همراه نیست. زمانی احساس تنهایی میکنیم که گم شده باشیم؛ اما گاهی این گم شدن درست در میان جمع اتفاق میافتد. شدیدترین احساس تنهایی زمانی است که با کسانی باشید که از جنس شما نیستند. درمان تنهایی وجود افراد بیشتر نیست. درمان تنهایی این است که خود را بشناسیم.
عمران رئیسی
وقتی شادمانیمان را به اتفاقهای بیرونی گره میزنیم، در اصل از کنترل خود دست میکشیم و سعادت خود را به دست نیروهایی خارج از کنترل خودمان میسپاریم، حال این نیروها هرچه میخواهند باشند درآمد، روابط، ازدواج، لامبورگینی، برنده شدن در قرعهکشی و محبوبیت در شبکههای اجتماعی «فقط به خاطر داشته باشید: هرچه چیزهایی که خارج از کنترل ما هستند، ارزش بیشتری برای ما داشته باشند، میزان کنترل ما کمتر میشود»
من زنده ام و غزل فکر میکنم
رسانههای اجتماعی شبیه نمایشگاهی است از زندگیهایی که شما تجربه نمیکنید، از رژیمهای غذاییای که شما از آنها پیروی نمیکنید، از مهمانیهایی که شما در آنها حضور ندارید، از سفرهایی که شما نمیروید و از لذتی که شما نمیبرید. پس فرصتی به خودتان بدهید و به جای فضای مجازی، صفحهٔ ذهن خودتان را بالاوپایین کنید. آنقدر در صفحه پایین بروید تا برسید به دلایل اینکه چرا باید برای کسی که هستید، سپاسگزار باشید. تنها چیزی که باید نگرانش باشید، از دست دادن خودتان است.
عمران رئیسی
راحتترین و سریعترین راه برای من از طریق تنفس آهسته است. وقتی خودم را وادار میکنم تا آهسته نفس بکشم، انگار صداهای آزاردهنده در ذهنم ناگهان خاموش میشوند. صداهایی که مکرراً پخش میشوند، مثل ویدئوهای پرسروصدای یوتیوب. اینکه به فلان ایمیل جواب ندادهام یا در فلان جلسهٔ آنلاین خرابکاری کردهام، بلافاصله به نظرم طبیعی میآید و میتوانم احساس کنم که آرام شدهام.
انگار تنفس آگاهانه راهی است به درون عزت نفس شما. راهی برای اینکه بگویید به خودت استراحت بده. راهی برای پذیرش خود خودتان و پذیرش خود زندگی. تنها چیزی که نیاز دارید، یک جفت ریه است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
پخت غذایی واقعی با مواد اولیهٔ واقعی، بودن کنار عزیزانم، بلند شدن از روی کاناپه و انجام فعالیت بدنی، کاشت سبزیجات، شنا در دریا، تماشای آسمان یا دویدن در هوای تازه به جای دویدن روی تردمیل.
البته من سرگرمیهای لذتبخش زندگی مدرن را دوست دارم. خوشحالم که پادکست، فیلم و تماس ویدئویی در دنیای ما وجود دارد. اما زمانی که آسیبپذیری عمیقی را تجربه میکنم، زمانی که از پوستهام خارج میشوم، میبینم که کوتاهترین مسیر به گذشته انگار هیچوقت کاراییاش را از دست نمیدهد؛ مسیری طبیعی که به اتصال مجدد ما به دنیای طبیعی و خود طبیعیمان منتهی میشود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
معجزهٔ عجیبِ اینجا بودن
خودتوانمندسازی ایدهای غربی است و برای دستیابی به آن لازم است پیشرفت کنید، میلیاردر درون خود را کشف کنید، خوشاندام شوید، کار کنید و ارتقا پیدا کنید. میگوید بودن در زمان حال کافی نیست. این ایده صرفاً خودبیزاری است در لباس متظاهرانهٔ رستگاری.
ما به پذیرش خود نیاز داریم؛ به مهربانی با خود. جسم و روح فعلی ما و زندگی ما چیزهایی نیستند که ناچار باشیم از آنها فرار کنیم. باید به خاطر داشته باشیم همین اینجا بودن ما معجزهای عجیب است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
تصور نکنید کسی که تلاش میکند با کلماتش به شما دلداری دهد، خودش بی هیچ دردسری لابهلای همان کلمات ساده و دلگرمکنندهای که گاه شما را آرام میکنند، زندگی میکند... البته اگر غیر از این بود، هیچوقت نمیتوانست چنین کلماتی را پیدا کند.
عمران رئیسی
ما همه جزء چیزها هستیم و با تمام چیزها در ارتباطیم: انسان با انسان؛ لحظه با لحظه؛ درد با لذت؛ ناامیدی با امید.
عمران رئیسی
وقتی چیزهایی را از شما میگیرند، ارزش چیزهایی که میمانند بیشتر میشود. نهتنها آن چیزها بیشتر به چشم میآیند، بلکه تأثیر حضورشان هم بیشتر میشود. آنچه در سطح از دست میدهیم در عمق به دست میآوریم.
عمران رئیسی
اصالت
دیگران مهم هستند؛ اما دلیلی ندارد برای دوست پیدا کردن، به فرد دیگری تبدیل شوید. برای پیدا کردن کسانی که دوستتان داشته باشند، اولین کاری که لازم است انجام دهید، این است که خودتان باشید.
عمران رئیسی
ساکسیفراژ یا سنگشکن بنفش سرسختترین گیاه جهان است. این گیاه گلهایی به ظاهر ظریف با گلبرگهای بنفش دارد که به نظر میرسد با وزش باد ممکن است از جا کنده شوند؛ درحالیکه اینطور نیست و این گیاه حتی در برابر وضعیت آبوهوایی قطب شمال هم مقاوم است. گلهای این گیاه به شکل خوشهای در نزدیکی زمین کنار هم قرار میگیرند و از یکدیگر در برابر اوضاع سخت روی کرهٔ زمین محافظت میکنند.
عمران رئیسی
اگر انتظار داریم آینده عاری از رنج و نگرانی باشد تا امروز بتوانیم خوشحال باشیم، هیچوقت نمیتوانیم خوشحال باشیم. درست مثل این است که قبل از انداختن قایق به آب، انتظار داشته باشیم دریا سراسر آرام باشد.
عمران رئیسی
مشکل شما این است که چگونه قرار است این زندگی یکتا و ارزشمند را که به شما هدیه شده، صرف کنید. آیا میخواهید آن را صرف تلاش برای خوب به نظر رسیدن کنید تا بقیه خیال کنند بر اوضاع مسلط هستید یا میخواهید زندگی را بچشید، از آن لذت ببرید و دریابید در حقیقت چه کسی هستید؟
بخشی از سخنرانی آن لاموت در جشن فارغالتحصیلی دانشگاه برکلی
عمران رئیسی
«اگر فکر میکنید سلامتی شما بستگی به این دارد که دیگران به اشتباهاتشان اعتراف کنند، یادتان باشد در قبرتان ایستادهاید و بیهوده انتظار میکشید». با نگه داشتن کینه در دلتان، هیچکس را غیر از خودتان مجازات نمیکنید. دیگران دیگراناند. شما شمایید.
عمران رئیسی
شما کنترلی روی نظر دیگران دربارهٔ خودتان ندارید، پس نگران نباشید. اگر آنها میخواهند از شمای خیالی درون ذهنشان متنفر باشند، بگذارید باشند. به هر دری نزنید تا افرادی را که تلاشی برای درک شما نمیکنند، وادار به درک خودتان کنید. فنجان خود را پر از مثبتاندیشی نگه دارید. پیش به سوی مهربانی.
عمران رئیسی
«زندگی خیلی سریع میگذرد. اگر گاهی نایستی و نگاهی به اطرافت نیندازی، ممکن است بخشی از آن را نبینی و از دستش بدهی.»
عمران رئیسی
تصور نکنید کسی که تلاش میکند با کلماتش به شما دلداری دهد، خودش بی هیچ دردسری لابهلای همان کلمات ساده و دلگرمکنندهای که گاه شما را آرام میکنند، زندگی میکند... البته اگر غیر از این بود، هیچوقت نمیتوانست چنین کلماتی را پیدا کند.
احسان رضاپور
حجم
۱۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۱۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
تومان