در Alibaba.com گروهی رؤیایی از مدیران تشکیل دادیم که همگی فارغالتحصیل برترین دانشگاهها بودند یا سابقهٔ کار در شرکتهای برتر چندملیتی و شرکتهای مشاورهای داشتند. رزومه آنها خیلی چشمگیر بود؛ ولی آن افراد در کنار یکدیگر نمیتوانستند درست کار کنند. منیت آنها سر راهشان قرار میگرفت و این مسئله خیلی زود باعث شد که شرکت از مسیر خود خارج شود و بهشکل خطرناکی تا مرز ورشکستگی پیش برود. وقتی عذر این گروه رؤیایی را خواستیم، مدیریت باز به دست مؤسسهای اصلی افتاد. با وجود اینکه هیچکس در آن گروه ستاره نبود؛ ولی خیلی خوب باهم کار میکردند و در کنار یکدیگر به چیزهایی دست یافتند که هیچکس نمیتوانست با نگاهکردن به رزومه آنها حتی تصورش را بکند.
وحید
یک شرکت نوپا شبیه به یک مسابقه دو امدادی است: شما چوب را برای مدتی حمل میکنید و بعد آن را به نفر بعد میدهید تا آن را جلوتر ببرد. احتیاجی نیست کاری را که تیم تا اینجا به انجام رسانده کماهمیت جلوه دهید. اینکه برگردید و نگاه کنید به اینکه چه مسافتی را رفتهاید و بدانید که چوب را مدتی شما حمل کردهاید، بسیار لذتبخش و مفرح است.
وحید