بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ساختن | طاقچه
تصویر جلد کتاب ساختن

بریده‌هایی از کتاب ساختن

نویسنده:تونی فیدل
امتیاز:
۳.۰از ۳۳ رأی
۳٫۰
(۳۳)
«تنها شکست در سن بیست تا سی‌سالگی شما بی‌فعالیتی است. جز این هرچه کردید آزمون و خطاست.»
فرشته
من از اولین شکستِ غول‌آسایم چیزهایی آموختم که از اولین موفقیتم نیاموختم.
علی غ
وقتی اوایل کارتان است و شما هم جوانید، بدترین اتفاق ممکن این است که دست به خطر بزرگی بزنید و برگردید پیش والدینتان. این چیزی نیست که آدم به‌خاطرش شرمنده شود، بهترین نوع برخورد دنیا با شما این است که یک‌مرتبه خودتان را پرت کنید بیرون و با صورت به جهان بخورید. دنیا می‌خواهد به شما یاد بدهد چطور همه‌چیز را سریع بیاموزید و متوجه شوید قدم بعدی‌تان چه باید باشد.
علی غ
مشتری باید ببیند که محصول شما امروز معضل واقعی او را حل می‌کند، نه مشکلی را که در آینده‌ای نزدیک ممکن است دچارش شود.
mahdiddfv
درمان و یوگا هر دو یک هدف داشتند: یافتن تعادل، تغییر شکل برخوردم با جهان، فهم بهتر خودم و عواطفم و این‌که دیگران چطور آن را فرض می‌کنند.
فرشته
چیزهای خاصی هستند که شما نمی‌توانید آن‌ها را بترکانید. مهم نیست چه می‌سازید، کجا زندگی می‌کنید، چند سالتان است، چقدر پول‌دار یا بی‌پول هستید... طبیعت انسان عوض نمی‌شود. در طول سی‌وچند سال گذشته، دیده‌ایم انسان‌ها در درونشان چه نیازی برای رسیدن به قابلیت‌های بالقوه‌شان احساس می‌کنند. می‌خواهند چیزی را تغییر دهند که به تغییر نیاز دارد. می‌خواهند راه نامعمول خود را بسازند.
me
هشتاد بار ایده‌ام را با شرکت‌هایی که در کار سرمایه‌گذاری مخاطره‌پذیر بودند در میان گذاشتم، هشتاد بار. همه‌شان شکست خوردند. سعی همهٔ سرمایه‌گذاران بر این بود که استارت‌آپ‌هایی را نجات بدهند که قبلاً در آن‌ها سرمایه‌گذاری کلان کرده بودند و دیگر کسی نمی‌خواست در یک بازار الکترونیکی پرخرج سرمایه‌گذاری کند؛ آن هم وقتی بازار بورس داشت غرق می‌شد، شرکت‌ها ورشکست می‌شدند و میلیاردها دلار داشت به فنا می‌رفت. زمان حرف اول و آخر را می‌زد و آن بازهٔ زمانی بدترین موقع برای کار من بود. یک سِنت هم نتوانستم جور کنم.
حسین
در اَپل آموختم کجا باید مرزبندی کنم. آیا کافی است؟ آیا همین‌قدر کفایت می‌کند؟ آن‌جا بود که معنای واقعی طراحی را آموختم. آن‌جا بود که یاد گرفتم ذهن و تیمم را در مقابل فشار بی‌پایان و شدید و طاقت‌فرسا منظم کنم. اگر دارید به مرحلهٔ تازه‌ای از کارتان پا می‌گذارید، دارید به سطوح بالا و بالاتری می‌روید، تیم می‌سازید، رابطه می‌سازید؛ اگر سعی دارید پایتان را از چیزی که اکنون می‌سازید بسیار فراتر بگذارید
حسین
در جهان هیچ‌چیز بهتر از این حس نیست که به قهرمانتان کمک کنید، کمکی معنادار و اعتمادش را به دست بیاورید ـ ببینید که متوجه می‌شوند شما چه می‌گویید، ببینید که می‌توانید معتمد باشید و آدمی هستید که باید به خاطر بسپارندتان. و بعد ببینید این احترام چطور از این شغل تا شغل بعدی‌تان رشد می‌کند.
علی غ
تا الآن فهمیده‌اید که نویسندهٔ افتضاحی هستم. می‌توانم نرم‌افزار بنویسم، ولی کتاب چه؟ کار من نیست؛ منی که با یک مشت توصیهٔ مختلف دربارهٔ نوشتن اصلاً نمی‌دانستم صفحهٔ سفید را باید چطور پر کنم. ولی خب، راستش روزگاری هم نمی‌دانستم چطور باید پردازشگر کامپیوتر بسازم؛ چطور باید دستگاه پخش موسیقی یا گوشی هوشمند یا ترموستات بسازم. آن‌ها را ساختم و مؤثر بودند؛ (و حالا...)
Zeinab J
می‌توانید از ابتدا تا انتهای کتاب را بخوانید. می‌توانید هر جایی از آن را خواستید باز کنید تا توصیه یا داستانی را بخوانید که برایتان جالب یا کاربردی است. چیزی که به کارِ بحرانِ امروزتان بیاید. چون همیشه بحران وجود دارد؛ یا بحرانی شخصی، یا سازمانی یا رقابتی.
me
وقتی جوانی دنبال همین هستی؛ وقتی فکر می‌کنی همه‌چیز را می‌دانی، ولی یک‌مرتبه متوجه می‌شوی اصلاً نمی‌دانی داری چه می‌کنی. پیش خودت می‌گویی در جایی هستی که داری تلاش زیادی می‌کنی تا هرچه می‌توانی یاد بگیری، آن هم از آدم‌هایی که می‌توانند چیزی عالی درست کنند. پس حتی اگر این تجربه حالت را بگیرد، ضربه‌ای که خورده‌ای تو را به مرحلهٔ تازه‌ای از زندگی‌ات پرت می‌کند. آن وقت است که متوجه می‌شوی باید گام بعدی‌ات چه باشد.
علی غ
لازم نیست در همه‌چیز کارشناس باشید. فقط باید آن چیز برایتان اهمیت داشته باشد.
محمدرضا میرباقری
درنهایت، دو چیز مهم است: محصول و آدم‌ها. چه می‌سازید؟ با که می‌سازید؟
محمدرضا میرباقری
فرض کنید که در دههٔ سوم زندگی ـ بین بیست تا سی‌سالگی ـ اکثر انتخاب‌های شما بی‌فایده‌اند و شرکت‌هایی که راه می‌اندازید یا بهشان می‌پیوندید شکست می‌خورند. اوایل سال‌های بزرگ‌سالی عملاً زمان سوختن رؤیاهایتان و آموختن بیشتر و بیشتر از خاکستر رؤیاهای سوخته است. عمل کن، شکست بخور، بیاموز؛ بقیه‌اش خودش جور می‌شود.
kimia mosavi
داستان‌گویی راهی است که باعث می‌شود مردم گامی در جهت کاری تازه بردارند، گامی مؤمنانه. راستش تمام انتخاب‌های بزرگ ما به این می‌رسد؛ به باورکردن داستانی که خودمان تعریفش می‌کنیم یا کسی برایمان تعریف می‌کند. ساختِ روایتی باورپذیر که همه به آن اعتقاد دارند قدمی مهم برای پیشرفت و گزینش انتخاب‌های دشوار است.
محمدرضا میرباقری
چشم به هم زدم و دیدم سال ۲۰۱۰ است. نُه سال در اپل مانده بودم. آن‌جا جایی بود که بالأخره توانستم رشد کنم. دیگر فقط مدیر یک تیم نبودم. داشتم ده‌ها هزار نفر را رهبری می‌کردم. این حرکتی اساسی در روند کاری و در هویت شخصی‌ام بود. بعد از یک دهه شکست، درنهایت چیزی ساختم؛ عملاً دو چیز ساختم که مردم خواهانش شدند. بالأخره توانستم موفق شوم.
حسین
بخش بزرگی از زندگی کودکان گیج‌کننده است و البته خارج از کنترل آن‌ها، ولی وقتی بحث اشیای فیزیکی می‌رسد، خبری از ابهام نیست. شما آن‌ها را می‌سازید، در دست می‌گیرید، به دیگران می‌دهید؛ رضایت‌آمیز است، کاری است تروتمیز.
حسین
بعد از این‌که از خانهٔ والدینتان بیرون آمدید، پنجره‌ای برایتان باز می‌شود؛ یک پنجرهٔ درخشانِ بی‌نظیرِ کوچک، در لحظه‌ای که به‌تنهایی تصمیم‌هایتان را می‌گیرید. دیگر به کسی پاسخ‌گو نیستید؛ نه به فامیل، نه به بچه‌های دیگر و نه به والدین. آزاد هستید. آزاد برای انتخاب هرچه دوست دارید.
kimia mosavi
بهترین راه برای پیداکردن کاری که عاشقش هستید و البته شغلی که شما را موفق کند این است: چیزی را دنبال کنید که ذاتاً به آن علاقه دارید.
Peyvand
مدرسه‌های سنتی دربارهٔ شکست به شما تفکر اشتباه می‌دهند. شما دربارهٔ موضوعی می‌آموزید و امتحان می‌دهید. اگر نمره نیاورید، کار تمام است. ولی وقتی از مدرسه بیرون می‌روید، خبری از کتاب و امتحان و نمره نیست. اگر شکست بخورید، چیزی می‌آموزید. راستش، در بیشتر مواقع این تنها راه آموختن است، به‌خصوص اگر چیزی بسازید که دنیا پیش از آن ندیده بوده.
_mahsshad
سونی به آی‌پاد خندید. نوکیا به آی‌فون خندید. هانی‌وِل به ترموستاتِ نِست خندید.
کاربر ۳۸۹۶۹۳۷
تنها شکست در سن بیست تا سی‌سالگی شما بی‌فعالیتی است. جز این هرچه کردید آزمون و خطاست.
محمدرضا میرباقری
بیشتر مدیران می‌ترسند زیردستانشان از خودشان بهتر باشند. ولی باید مدیربودن را بیشتر شبیه والدبودن یا معلم‌بودن در نظر بگیری. کدام والد مهربانی هست که نخواهد فرزندش موفق شود؟ تو خودت می‌خواهی فرزندت از خودت موفق‌تر باشد، مگر نه؟
محمدرضا میرباقری
تنها شکست در سن بیست تا سی‌سالگی شما بی‌فعالیتی است. جز این هرچه کردید آزمون و خطاست.»
5987118
باید بدانید خطر را نباید کنار زد، بلکه باید با آن روبه‌رو شد. می‌توانید راهنمایی و توصیه بگیرید، می‌توانید کسی را الگو قرار دهید و راه او را بروید، ولی تا وقتی خودتان قدم در آن راه نگذارید و نبینید مسیر به کجا می‌رود، عملاً چیزی یاد نمی‌گیرید.
kimia mosavi
اگر می‌خواهید وقت و انرژی و جوانی‌تان را صرف شرکتی کنید، صرف آن شرکتی کنید که چیزهایی بهتر از تله‌موش درست می‌کند. کسب‌وکاری پیدا کنید که دنبال انقلاب است.
kimia mosavi
خیلی خیلی خیلی خام بودم. کسی را هم نداشتم که راهنمایی‌ام کند: در آن زمان جلسات کارآفرینان وجود نداشتند. خبری از شرکت شتاب‌دهندهٔ وای کامبینِیْتِرز نبود. گوگل هفت سال بعد به وجود آمد.
me
وقتی جوانی دنبال همین هستی؛ وقتی فکر می‌کنی همه‌چیز را می‌دانی، ولی یک‌مرتبه متوجه می‌شوی اصلاً نمی‌دانی داری چه می‌کنی. پیش خودت می‌گویی در جایی هستی که داری تلاش زیادی می‌کنی تا هرچه می‌توانی یاد بگیری، آن هم از آدم‌هایی که می‌توانند چیزی عالی درست کنند. پس حتی اگر این تجربه حالت را بگیرد، ضربه‌ای که خورده‌ای تو را به مرحلهٔ تازه‌ای از زندگی‌ات پرت می‌کند. آن وقت است که متوجه می‌شوی باید گام بعدی‌ات چه باشد.
me
این شرکت به معضل یا نیاز مشتری به شیوه‌ای فکر می‌کند که تا قبل از آن نشنیده‌اید، ولی به‌محض این‌که می‌شنوید، درجا برایتان معنا می‌دهد.
me

حجم

۹۳۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

حجم

۹۳۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان