بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتابخانه نیمه شب | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتابخانه نیمه شب

بریده‌هایی از کتاب کتابخانه نیمه شب

نویسنده:مت هیگ
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۱از ۲۲ رأی
۳٫۱
(۲۲)
شاید هم تمام زندگی‌ها همین بودند. شاید حتی زندگی‌هایی که عالی، پرهیجان و باارزش به نظر می‌رسیدند؛ در نهایت همین احساس را منتقل می‌کردند. هکتارهکتار ناامیدی و یکنواختی و رنج و آسیب و رقابت، ولی با بارقه‌هایی از شگفتی و زیبایی. شاید تنها معنای بااهمیت این بود که با دنیای به تماشای خودش ایستاده یکی شوی. شاید دست‌نیاورد نبود که باعث می‌شد خودش و والدین و برادرش ناشاد باشند، بلکه انتظارِ دست آورد بود.
کاربر ۶۱۳۶۷۸۹
پیش آمده فکر کنید «چطور به این‌جا رسیدم؟» انگار داخل هزارتو باشید و کاملاً گم شده باشید و همه‌چیز تقصیر شما باشد، چون خودتان سر هر تقاطع پیچیدید؟ می‌دانید هزاران مسیر وجود دارد که می‌تواند شما را ببرد بیرون، چون صدای مردمی را که از هزارتو رد شده‌اند و رفته‌اند بیرون می‌شنوید، آن‌ها می‌خندند و خوشحالند.
Cristina
هر آدم مثل یک شهر است. نمی‌شود بگذاری چند چیز ناخوشایند تو را از کل شهر بیزار کند.
Cristina

حجم

۲۹۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۲۹ صفحه

حجم

۲۹۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۲۹ صفحه

قیمت:
۲۱۴,۵۰۰
تومان