بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یا این یا آن (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب یا این یا آن (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب یا این یا آن (جلد اول)

۳٫۰
(۱۰)
‫«هرگز خود را نباز! وقتی مشکلات به موحش‌ترین شکل در اطرافت تلنبار می‌شوند، دستی مددکار را در ابرها خواهی دید»
nazanin z
ترجیح می‌دهم با کودکان سخن بگویم، با آنان که هنوز می‌توان امید داشت روزی موجوداتی معقول شوند؛ ولی امان از آنان‌که ذی‌شعور شده‌اند ــ خدایا پناه بر تو!
nazanin z
پس محض اطلاع‌تان می‌گویم که من ترجیح می‌دهم خوک‌چرانی در جزیرهٔ آماگر باشم که حرف دلش را خوک‌ها می‌فهمند و نه شاعری که آدمیان حرف دلش را نادرست می‌فهمند.
nazanin z
‫هرسؤالی می‌خواهید از من بپرسید، فقط از من دلیل نخواهید. دختران جوان معذورند که قادر نیستند اقامهٔ دلیل کنند، چراکه می‌گویند آنان با احساس‌هایشان زندگی می‌کنند. وضع من فرق می‌کند. من در عموم موارد دلایل فراوان و معمولاً ضدونقیض دارم و به‌همین دلیل است که دلیل‌آوردن برایم محال است. در ضمن به نظرم می‌رسد علت و معلول هم با هم جفت‌وجور نمی‌شوند. یک‌بار علت‌های عظیم و قوی معلول‌هایی حقیر و پیش‌پاافتاده به‌بار می‌آرند و گاهی اصلاً معلولی درپی ندارند؛ و بار دیگر علتی خُرد و چابک معلولی کوه‌پیکر می‌زاید.
nazanin z
ما که به هیچ‌چیز جز ناشادی و ناشادی ایمان نداریم.
nazanin z
می‌گویند خداوند اول شکم بندگان را سیر می‌کند و بعد چشم‌ها را. من که متوجه منظورشان نشدم؛ چشم‌های من سیر سیرند و از همه‌چیز دلزده‌ام، و بااین‌همه گرسنه‌ام.
nazanin z
یک کتاب ممکن است عنوانی داشته باشد که میل خواندنش را در آدم برانگیزد، ولی عنوان خود به‌تنهایی ممکن است چنان فکرت‌زا و چنان برای شخص خواننده دل‌انگیز باشد که هیچ وقت در آن را هم باز نکند.
nazanin z
امید چیزی به غیر از عقب‌انداختنِ روز مصیبت، و عشق چیزی به غیر از نمکی که بر زخم پاشیده می‌شود.
nazanin z
وقتی عاشق‌شدن ــ یعنی ابدیت در عاشق‌شدن ــ غایب است، آنگاه عشق جسمانی ـ شهوی، با وجود تمام هوش و زیرکی ممکن، حول چیزی می‌گردد که به‌تدریج تهوّع‌آور می‌شود زیرا روح از آن حیث که روح است می‌خواهد رابطه‌ای دوپهلو با آن داشته باشد.
nazanin z
شخص مبتلا به ماخولیا بیش از هرکس دیگر شعور مزاح دارد، آن‌که متموّل است بیش از همه به چیزهای ساده و بی‌پیرایه تمایل دارد، آدم‌های هرزه غالباً بیش از همه سنگ اخلاق به سینه می‌زنند، اهل شک بیش از همه دم از مذهب می‌زند)، کافی است به‌یاد آورید که از راه گناه است که آدمی نخستین‌بار نظرش به فلاح می‌افتد.
nazanin z
«هنگامی که خنده نخستین‌بار در طفل زبان‌بسته رخ می‌نمایاند، گریه‌ای در مرحلهٔ شروع است، گریه‌ای برآمده از درد یا برآمده از نوعی احساس درد که ناگهان سرکوب شده است و در فواصلی کوتاه تکرار می‌شود».
nazanin z
بیشتر آدم‌ها شکوه می‌کنند که چرا جهان تا بدین‌حد کسالت‌زاست، چرا زندگی به‌سان رُمانی عاشقانه نیست که در آن فرصت‌ها همیشه دلخواه‌اند. من از این شکوه دارم که چرا زندگی به رُمانی نمی‌ماند که در آن پدرانی سنگدل حضور دارند و جن‌ها و عفریت‌هایی که باید با آن‌ها جنگید و شاهدخت‌های طلسم‌شده‌ای که باید آزادشان ساخت. و تمامی این قسم دشمنان به اتفاق هم در قیاس با آن پرهیب‌های به زندگی چسبیدهٔ بی‌خون و رنگ‌پریدهٔ شبانه‌ای که من با آن‌ها درافتاده‌ام و خود به آن‌ها هستی و حیات بخشیده‌ام هیچ‌اند.
nazanin z
هیچ‌کس از میان مردگان برنگشته است، هیچ‌کس بدون زاری‌وشیون پای در جهان نگذاشته است؛ از هیچ‌کس نمی‌پرسند که دلش می‌خواهد کی به جهان درآید یا کی به ترک جهان بگوید. ‫زمان می‌گذرد و، به‌قول معروف، زندگی نهری جاری است و چه و چه. من که نفهمیدم چرا چنین می‌گویند. زمان می‌ایستد و من نیز با آن.
nazanin z
بگذار دیگران شکوه کنند که عصر ما بدکاره است؛ شکوهٔ من این است که عصر ما پست و بی‌مایه است. چراکه عصر ما شور ندارد. افکار آدمیان مثل بندکفش نازک و شل‌وول است
nazanin z
من زمان خویش را به قرار ذیل تقسیم می‌کنم: نیمی از آن را می‌خوابم، نیم دیگر را خواب می‌بینم. وقتی می‌خوابم هرگز خواب نمی‌بینم؛ اگر چنین بود شرمسار می‌شدم، چراکه خوابیدن منتهای نبوغ است.
nazanin z
به حماقت‌های جهان بخندی، پشیمان می‌شوی؛ بر آن‌ها بگریی هم پشیمان می‌شوی؛ خواه به حماقت‌های جهان بخندی و خواه بر آن‌ها بگریی، درهردوحال پشیمان خواهی شد؛ یا به حماقت‌های جهان می‌خندی یا بر آن‌ها می‌گریی، به‌هرحال پشیمان خواهی شد.
nazanin z
فقط در لحظه‌هایی منفرد نیست که من همه‌چیز را، به‌قول اسپینوزا، در هوای ابدیت می‌نگرم. من پیوسته و در همه‌حال در هوای ابدیت‌ام.
nazanin z
ولی اندوه‌ها زنده نگاهش می‌دارند و تا خود گور دنبالش می‌کنند!
nazanin z
ولی تو باید وجود خود را دونیم کنی؛ در طول روز باید امید بورزی و در طول شب غم بخوری، یا روز را غم بخوری و شب را با امید بگذرانی. باید به خودت ببالی، چراکه آدم نه از شادی که از ناشادی باید به خود ببالد.
nazanin z
آدم می‌تواند کار کند حتی اگر جریان امور ضد او باشد، آدم می‌تواند سخت کار کند بدون آنکه به نظر آید که کار می‌کند، آدم می‌تواند در خلوت تمرکز کند و در همان حال عملاً هر دانشجوی سَمبَل‌کاری جرئت کند به او به‌چشم آدمی علّاف نگاه کند.
Hakime Zare

حجم

۶۴۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۶۴۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان