تنها مسئله مثبت مشخّص در دیوان حافظ راه خرابات و چهره پیر مغان و پیر میفروش و دستگاه و بارگاه اوست که در برابر همه دستگاههای منفی دیگر اعمّ از دستگاه شیخ و امام و صوفی و عارف و فقیه و غیره قرار دارد که البتّه ماهیت چندان روشنی ندارد. همچنین تنها کلمهای که در «سمبولیسم» ملامتیگونه حافظ تا حدّی دیدگاه او را نشان میدهد «رند» و «طریقه رندی» و «افسر رندی» و «شعر رندانه» است و تنها چیزی که در جهانبینی او محرز است ضرورت متابعت حریم درگه پیر مغان و جام باده و مصطبه خرابات و بالاخره «عشق» است.
کاربر ۸۵۰۳۸۶۲
گمان میکنم ارزش و عظمت حافظ را در مبارزه جوهری و پایانناپذیرش با ریا و ستم و فریب و آزار و آفرینش هنری حیرتانگیز و خیالانگیز تقلیدناپذیر، بازآفرینی اسطورههای کهن، عاطفه ژرف ایرانی، آفرینش حماسه غزلی متفاوت با مولانا، نبوغ در بخشیدن ظرفیت نامتناهی بهکلام و کلمات محدود، و پهناور ساختن عرصه ظرفیت تجسّمی و تخیلی تا فراسوی هراندیشه و هرخیالِ دورپرواز، جادوی تبیینناپذیر شیوه بیان بهطرزی که با آراستهترین و مزینترین و مرصّعترین شیوه گفتار برای همه فارسی زبانان، در همه زمانها، در حدّ خودشان زیبا و مفهوم و الهامانگیز بوده است. اینهاست قُلّههای حافظشناسی.
کاربر ۸۵۰۳۸۶۲