بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد پنجم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد پنجم)

بریده‌هایی از کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد پنجم)

نویسنده:آنتوان چخوف
انتشارات:انتشارات توس
امتیاز:
۳.۱از ۷ رأی
۳٫۱
(۷)
از من سوال شد که آیا مأموریت رسمی بر عهده دارم یا نه. جواب دادم: نه. بارُن پرسید: - دستکم مأموریتی از طرف یک انجمن علمی یا از طرف روزنامه‌ای ندارید؟ توی جیبم یک کارت خبرنگاری داشتم اما از آنجایی که قصد هم نداشتم توی روزنامه‌ها مطلبی درباره ساخالین منتشر کنم و از آنجایی که نمی‌خواستم انسان‌هایی را که از قرار معلوم به من اعتماد کامل داشتند گمراه کرده باشم جواب دادم: نه.
ati
در تمام مدتی که در ساخالین به سر می‌بردم فقط پای چشمه، توی آلونک یک مهاجر و همین‌طور اینجا، در دربینسکویه، در این صبح بارانی و کثیف، در لحظه‌هایی به نظرم می‌آمد که نهایت تحقیر انسان را - تحقیری که به مرز بی‌نهایت رسیده بود- مشاهده می‌کنم.
ati
محال است انسانی مهربان و خوش‌قلب هوس کند پای دیوار زندان آواز بخواند.
ati
تبعیدی به اسم آلتوخف دیدم که پیرمردیست ۶۰ ساله - شاید هم بیشتر که همیشه به شیوه زیر فرار می‌کند: تکه‌ای نان برمی‌دارد، درِ کلبه خود را قفل می‌کند، حدود نیم ورستا از پاسگاه دور می‌شود، می‌رود بالای کوه می‌نشیند و به تایگا و به دریا و به آسمان خیره می‌شود؛ در این حال دو روز در همان نقطه می‌نشیند، سپس به خانه باز می‌گردد، مقداری خوراکی برمی‌دارد و باز بالای کوه می‌رود... پیش از این شلاقش می‌زدند اما حالا به فرارهایش فقط می‌خندند
ati

حجم

۶۰۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۶۰۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان