
بریدههایی از کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد دوم)
۳٫۴
(۸)
انسان فقط در مورد کسی حسادت میکند که عاشقش باشد
Dot
شناخت روح انسان سخت است اما شناخت روح خویش، سختتر.
محمد
تقدیر، گاهی اوقات به خود اجازه میدهد مرتکب شوخیهای تلخ و زهرآگین شود!
a_saremian
نیش آدمیزاد از نیش مار خطرناکتر است!
Dot
عشق و حسادت، انسان را به موجودی متنفر از نوع بشر و بیانصاف وبیرحم مبدل میکند!
Dot
اگر بنا باشد به هر دختری که در زیر این گنبد کبود سر راهم قرار میگیرد دل ببندم، به یک دل نه که به دلها نیاز خواهم داشت و تازه، ای بسا که لقمه، زیادی چرب باشد...
Dot
اگر خوشبخت نباشید کسی جز خودتان را مقصر ندانید! بله، پس خیال کردهاید که چی؟ انسان آفریننده خوشبختی خود است. اگر بخواهید شما هم میتوانید خوشبخت شوید، اما نمیخواهید، لجوجانه از خوشبختی احتراز میکنید.
Dot
«بگو چه میخوانی تا بگویم کیستی»
Mina
این روزها آدمهای مضحک دنیا را پر کردهاند!
Dot
همه آدمهای متقلب و حقهباز و کلاش، معمولاً ظاهری نجیبانه و مردانگی آمیخته به اعتماد به نفس دارند
Dot
فراموش نکنید که زیبایی زن - هرچه میخواهد باشد - محال است بتواند پوکی مغزش را جبران کند.
Dot
رخ آیینه روح است
Dot
بگو چه میخوانی تا بگویم کیستی
Dot
فارغالتحصیلان مؤسسات ویژه یا بیکارند یا بهمشاغلی میپردازند که هیچ ربطی به حرفهشان ندارد، از همین روست که در حال حاضر تحصیلاتعالی فنی در کشورمان نتایج سودمندی به بار نمیآورد...
Dot
آدم درستکار یا کارش را بلد نیست یا ماجراجو و وراج و... احمق است. خدا نصیب نکند!.. این نوع آدمها نمیدزدند، نمیدزدند اما در عوض یک وقت به چنان لقمه چرب و نرمی چنگ میاندازند که آدم انگشت به دهان میماند... نه عزیزم، خداوند ما را گرفتار این درستکارها نکند!..
Dot
کی دیده شده که منطق مرد بر منطق زن غالب شود؟
Dot
آقایان مهم آن است آدم کمتر فکر کند! گور پدر تجزیه و تحلیل!..
Dot
- در عصر ما دیدن یک آدم خوشبخت جزو عجایب روزگار است، درست مثل آن است که انسان فیل سفید رنگی ببیند.
Dot
اگر روزی همه آدمها قرار بگذارند که با هم صادق و یکدل شوند، همه چیزشان را از دست خواهند داد.
Dot
زنان هرزه هم پیش از سقوط در ورطه تنفروشی، مقاومت و مبارزه میکنند، با وجود این خود را در معرض فروش قرار میدهند.
Dot
پوشکین را عقیده بر این بود که شهرت وصله درخشانی است بر جامهای ژنده.
Dot
من نمیفهمم مردم چه حوصلهای دارند زن بگیرند! با این عمر کوتاه و آزادی محدود چرا دست و پایشان را در بند میکنند؟
Dot
رخ آیینه روح است
کاربر ۳۴۶۵۶۰۶
تبخیرهای سبزه بهاری هوا را اشباع کرده بود و با لطافت خود، ریههای سالمم را نوازش میکرد. هوا را حریصانه میبلعیدم، مناظر پیرامونم را با چشمهایی آکنده از وجد تماشا میکردم، بهار و جوانی را احساس میکردم و چنین میانگاشتم که توسهای جوان و علفهای حاشیه جاده و حشرات پرهیاهوی بهاری، در این احساس با من شریک بودند.
با خود فکر میکردم: «با وجود این همه فضا برای زیستن و اندیشیدن، سبب چیست که بشر در آلونکهای تنگ و در آرمانهای تنگ و باریک خود، تنگ هم وول میخورد؟ چرا نمیآید اینجا زندگی کند؟»
و تخیل در آن لحظه شاعرانهام مایل نبود به زمستان و به نان - به دو اندیشه اندوهباری که شاعران را به پترزبورگ سرد و عاری از لطافت شاعرانه، و به مسکوِ ناتمیزی که به شاعران حقالتالیف میپردازد اما الهام نمیبخشد، میراند- بیندیشد و با چنین افکاری مزاحم خود شود.
محمد
آدم هرچه میخواهد باشد مهم آن است که آرامش روحی داشته باشد
Dot
پیآمد گلوله، آرامش گور و پیآمد جوانی تباه شده، سالهای سرشار از اندوه و خاطرات عذابدهنده است.
Dot
چه فرق میکند که آدم رشته آشنایی را به تدریج قطع کند یا یکباره؟ شِقِ دوم شرافتمندانهتر است زیرا سبب میشود که انسان کمتر دورویی کند.
Dot
تقدیر، گاهی اوقات به خود اجازه میدهد مرتکب شوخیهای تلخ و زهرآگین شود!
Dot
شناخت روح انسان سخت است اما شناخت روح خویش، سختتر.
Dot
اعتقادم بر آن بود که نمیتوان از لجن خواست که لجن نباشد و نمیتوان به سکههای زری که در شرایطی توی لجن میافتند، سرکوفت زد... اما سابقاً نمیدانستم که سکههای زر ممکن است در لجن حل و با آن آمیخته شوند. پس معلوم میشود که طلا هم قابل حل است!
Dot
حجم
۶۵۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۴ صفحه
حجم
۶۵۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۸۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان
