بریدههایی از کتاب سوسویی در تاریکی
۴٫۳
(۱۵)
«حتی خداحافظی هم نکرد. لعنتی حتی یه دلیل هم برامون نیاورد. فقط رفت.»
n re
ما زنان در طول روز به روشهای نامحسوس زیادی از خودمان محافظت میکنیم: از خودمان در برابر سایهها، مهاجمان نادیده، داستانهای تخیلی و افسانههای شهری محافظت میکنیم. درواقع چنان نامحسوس که خودمان هم بهسختی متوجه انجام آن میشویم.
قبل از تاریک شدن هوا محل کار را ترک میکنیم. در غیر این صورت، کیفمان را یکدستی به سینه میفشاریم
n re
امیدی کاذب که بدتر از ناامیدی کامل است.
n re
اعتماد همهچیزه. صداقت همهچیزه.
n re
وقتی مردم از لحاظ فیزیکی آسیب میبینند میتوانی آن را در کبودیها و زخمها ببینی ولی وقتی به لحاظ احساسی و ذهنی آسیب میبینند تا اعماق وجودشان رسوخ میکند. میتوانی تمام شبهای بیخوابی را در انعکاس چشمهایشان ببینی. میتوانی لکههای دائمی اشک را روی صورتشان و هر کشمکش خشم را در چینهای پیشانیشان ببینی.
n re
گذشته هرگز جایی که سعی میکنیم نگهش داریم نمیماند. نمیتوانیم گذشته را پشت کمد پنهان کنیم و امیدوار باشیم فراموشمان شود.
n re
ترسیدن یک روند یادگیری است، پیشرفتی مداوم از یک تهدید ملاحظه شده به تهدید دیگر که خطرناکتر از قبلی است.
سمیرا میرزایی
هرکسی که با هیولاها مبارزه میکند باید مراقب باشد در طی این روند به هیولا تبدیل نشود. اگر مدتی طولانی به یک پرتگاه خیره شوید، پرتگاه نیز به شما خیره خواهد شد.
فریدریش نیچه
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
هرکسی که با هیولاها مبارزه میکند باید مراقب باشد در طی این روند به هیولا تبدیل نشود. اگر مدتی طولانی به یک پرتگاه خیره شوید، پرتگاه نیز به شما خیره خواهد شد.
AS4438
خانه.
این هم کلمهٔ پرمعنایی است. خانه تنها یک ساختمان نیست. تنها مجموعهای از آجرها و تختههایی که توسط بتن و میخ به هم متصل شدهاند، نیست. احساسیتر از این حرفهاست. خانه به معنی امنیت و اطمینان است.
n re
همه به یک راه نجات احتیاج دارند؛ قایقی در دوردستها وقتی احساس میکنی در حال غرق شدن هستی.
n re
میشود کسی را دوست داشت و بیدلیل از دستش داد. میشود یک فرد کاملاً خوب را پیدا کنی و بعد یک روز صبح از خواب بیدار شوی و ببینی بدون هیچ ردی ناپدید شده است؛ به زور یا به خواست خودش.
n re
هر دو مرگ را درک میکنند، اینکه چقدر سریع میتواند تو را با خودش ببرد و چقدر ناعادلانه میتواند بر قربانیاش ادعای مالکیت کند.
n re
ترسیدن باید یک روند تکاملی آهسته باشد
سمیرا میرزایی
ما زنان در طول روز به روشهای نامحسوس زیادی از خودمان محافظت میکنیم: از خودمان در برابر سایهها، مهاجمان نادیده، داستانهای تخیلی و افسانههای شهری محافظت میکنیم. درواقع چنان نامحسوس که خودمان هم بهسختی متوجه انجام آن میشویم.
سمیرا میرزایی
قبل از تاریک شدن هوا محل کار را ترک میکنیم. در غیر این صورت، کیفمان را یکدستی به سینه میفشاریم و در دست دیگر کلیدها را مثل سلاح لای انگشتانمان میگیریم و به طرف ماشینمان میرویم که به طرزی استراتژیک زیر چراغ خیابان پارک شده است. به ماشین نزدیک میشویم و قبل از اینکه قفل را باز کنیم به صندلی عقب نگاهی میاندازیم. تلفن همراهمان را محکم در دست میفشاریم و انگشت اشارهمان فقط یک حرکت افقی با تماس با مرکز پلیس فاصله دارد. وارد ماشین میشویم. دوباره آن را قفل میکنیم. وقت تلف نمیکنیم. سریع راه میافتیم.
کارنبر1234598765
حجم
۳۴۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه
حجم
۳۴۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان