«طبیعت به من نگفت: "فقیر نباش." این را هم نگفت: "ثروتمند باش." فقط ملتمسانه گفت: "مستقل باش."»
شافور، اندرزها (۱۸۵۱)
parisa
«بیتردید طبقهٔ اشرافی ما عادت کرده مشاغل دولتی را به عنوان اسبابی برای کمک به آدمهای نزار و آوارهٔ فامیل خود به کار گیرد ـ به عنوان یتیمخانهای که در آن هرکسی که توان راه پیدا کردن به مشاغل آزاد را ندارد بتواند با هزینهٔ مردم یک دفتر کاری جزئی برای همیشه از آن خود داشته باشد.»
شقایق جدیدی
«بهای سنگینی دادهایم تا از اجداد بدویمان پیشی بگیریم و آن بها اضطراب همیشگی است. اضطراب از اینکه هنوز با آدمی که میخواهیم باشیم خیلی فاصله داریم.»
Afshin Janani
«رها کردن توقعات به اندازهٔ برآوردن آنها آرامشبخش است. وقتی هیچ بودن شما در حیطهای خاص با روی باز پذیرفته شود، سبُکی عجیبی در قلبتان حس میکنید. چقدر روز خوبی است آن روز که از تلاش برای جوان یا خوشاندام بودن دست برداریم. آن روز میگوییم: "خدا را شکر! از دست آن تصورات باطل خلاص شدم!" هرچیزی که به خویشتن انسان افزوده شود همانقدری که مایهٔ غرور است بار اضافه هم هست.»
fatemeh
«زمین مملو از آدمهایی است که ارزش همصحبتی ندارند.»
شوپنهاور میپرسد که آیا واقعاً میتوانیم نظرات چنین آدمهایی را جدی بگیریم؟ واقعاً میتوانیم همچنان اجازه دهیم قضاوتهایشان تعیین کند چه آدمی باشیم؟ آیا عاقلانه است که عزتنفسمان در گرو عدهای ورقباز باشد؟ حتی اگر این آدمها به ما احترام بگذارند، این احترام چقدر ارزشمند است؟ یا چنانکه او میپرسد: «آیا نوازنده از تشویق بلند حضار مسرور میشود اگر بداند، به جز یکی دو نفر، همهٔ مخاطبانش ناشنوا هستند؟»
zeynab
برای کسب رضایت از خود نیازی نیست در هر زمینهای موفق شویم. ما هرگز به خاطر شکستهایمان سرافکنده نمیشویم؛ فقط زمانی سرافکنده میشویم که غرور و حس ارزشمندیمان را در گروی دستاوردی بگذاریم، و بعد به آن دست پیدا نکنیم
fatemeh