بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم؟ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم؟

بریده‌هایی از کتاب چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم؟

۳٫۴
(۳۷)
راز یک کتاب‌دار خوب آن است که هرگز چیزی بیشتر از عنوان و فهرست مطالب کتاب‌هایش را نمی‌خواند. هرکس این را نادیده بگیرد و شروع به کتاب‌خوانی کند، در کتاب‌داری به جایی نمی‌رسد. چنین کسی، دورنما را از دست داده است.
احسان
«کتابی را که باید داوری کنم، هرگز نمی‌خوانم؛ چون خواندنش موجب پیش‌داوری می‌شود.» اسکار وایلد
"Shfar"
همان‌طور که افراد فرهیخته می‌دانند (و بدا به حال افراد غیرفرهیخته که این را نمی‌دانند)، فرهنگ پیش از هر چیز دیگر، به سوگیری مربوط می‌شود. فرهیختگی به معنای خواندن فلان کتاب خاص نیست، بلکه به معنای توانایی یافتن نسبت خود با نظام همۀ کتاب‌هاست؛ بدین منظور باید بدانیم کتاب‌ها نظامی
احسان
گاه برای آنکه حق مطلب دربارۀ یک کتاب ادا شود، بهتر است آن را کامل نخوانده باشیم یا حتی باز نکرده باشیم
hadiizadi
خواندن، بیش و پیش از هر چیز دیگر، نخواندن است. حتی برای آزمندترین کتاب‌خوان‌های مادام‌العمر نیز انتخاب و باز کردن یک کتاب، ناگزیر، پوششی بر رخداد دیگری است که در همان لحظه روی می‌دهد: کنش ناخودآگاهِ «برنگزیدن» و «باز نکردن» دیگر کتاب‌های جهان.
احسان
میان کتابی که دقیق خوانده‌ایم و کتابی که اصلاً دربارۀ آن نشنیده‌ایم، طیفی چشمگیر جای دارد.
hadiizadi
اسکار وایلد نشان داد، کتاب‌خوانی و آفرینشگری، به نوعی متناقض‌اند: هر خواننده‌ای، با گم شدن در کتاب دیگری، خطر دور شدن از جهان شخصی خود را به جان می‌خرد و اگر اظهار نظر دربارۀ کتاب‌های ناخوانده گونه‌ای آفرینندگی است، عکس قضیه هم برقرار است: برای آفرینش نباید در کتاب‌ها درنگ کرد.
farshad
خواندن، بیش و پیش از هر چیز دیگر، نخواندن است. حتی برای آزمندترین کتاب‌خوان‌های مادام‌العمر نیز انتخاب و باز کردن یک کتاب، ناگزیر، پوششی بر رخداد دیگری است که در همان لحظه روی می‌دهد: کنش ناخودآگاهِ «برنگزیدن» و «باز نکردن» دیگر کتاب‌های جهان.
Mojiii
در نقد ادبی سدۀ نوزدهم، این ایده مرسوم بود که آگاهی از نویسنده می‌تواند دانشمان دربارۀ اثر را بهبود دهد؛ پس[ منتقدان ]در پی گردآوری بیشترین اطلاعات ممکن از نویسنده بودند. اما والری با کناره‌گیری از آن سنت انتقادی، معتقد بود که علی‌رغم ظواهر موجود، نویسنده در جایگاهی نیست که اثر خود را توضیح دهد. «اثر» محصول یک فرایند آفرینش است که در نویسنده رُخ می‌دهد اما از او فراتر می‌رود و کاستن اثر به کنش آفرینش منصفانه نیست. پس برای درک نوشته، گردآوری اطلاعات دربارۀ نویسنده ارزش چندانی ندارد، چرا که در واکاوی نهایی، نویسنده صرفاً پناهگاهی کوتاه‌مدت برای اثر بوده است.
alba
مونتِنیْ متن را از آنِ خود کرده و به سرعت آن را فراموش می‌کند، انگار که کتاب صرفاً وسیله‌ای گذرا برای رساندن نوعی حکمت کلی به او بوده است و پس از پایان عملیاتش، می‌تواند از بین برود.
Anahid
رابطۀ ما با کتاب‌ها، نه فرایندی پیوسته و همگن (به پنداشت برخی منتقدان ادبی) است و نه عرصۀ نوعی آگاهی روشن از وضعیت خویشتن. رابطۀ ما با کتاب‌ها قلمرویی مه‌آلود است که ارواح حافظه بر آن فرمان می‌رانند، و ارزش واقعی کتاب‌ها در توانشان برای حضور شبح‌گون در این قلمرو نهفته است.
seyed ali mirferdos
برای شناختن انگور و کیفیت شراب لازم نیست همۀ خُمره را بنوشیم. ظرف نیم ساعت به سادگی می‌توان فهمید آیا کتاب کمترین ارزشی دارد یا کلاً بی‌ارزش است. اگر کسی غریزۀ فُرم‌شناسی داشته باشد، ده دقیقه هم بس است. چه کسی مایل است در سراسر یک کتاب راکد دست و پا بزند؟ همین که آن را مزّه کنیم کافی است، یا به نظرم بیش از حد کفایت هم هست
Ahmad
هر آفرینش هنری ارزشمندی ناگزیر بهره‌ای از نقد دارد.
کاربر ۱۰۰۷۳۲۰
با افزایش سواد فرهنگی، تهدید «گم شدن در کتاب‌های دیگران» نیز هویدا می‌شود؛ همان تهدیدی که باید از آن بگریزیم تا بتوانیم کتابی دست‌اول و از آنِ خودمان بنویسیم. فرانس، که هیچ‌گاه مسیری ویژۀ خود ترسیم نکرد، تجسم آسیبی است که از کتاب‌خوانی حاصل می‌شود
Mamareza_aa
برای اینکه بدون شرمندگی دربارۀ کتاب‌های نخوانده حرف بزنیم، باید خود را از بند تصویر سرکوبگرِ «سواد فرهنگی بی‌نقص» که خانواده و مدرسه بر ما بار می‌کنند برهانیم؛ که حتی با عمری تلاش برای رسیدن به این رؤیا نیز کاری از پیش نخواهیم برد. راست‌گویی به خودمان بیشتر از راست‌گویی به میل دیگران اهمیت دارد و تنها کسانی به آن می‌رسند که خود را از قیدِ «فرهیخته به‌نظررسیدن» رها کرده باشند؛ همان قیدی که در درون بَردۀ اوییم و اختیار ما را به دست گرفته است.
کاربر ۱۳۰۶۴۰۲
ژرف‌نگری دربارۀ کتاب‌های ناخوانده و بحث‌ از آن‌ها کار بسیار دشوارتری است؛ زیرا خودِ مفهوم «نخواندن» مبهم است و بنابراین دشوار می‌توان فهمید که آیا وقتی می‌گوییم کتابی را خوانده‌ایم، درست گفته‌ایم یا نه. همین سؤال مبتنی بر این فرض است که مرزی روشن میان خواندن و نخواندن وجود دارد، در حالی که بسیاری از شیوه‌های برخورد ما با متن، به‌راستی در میانۀ این دو قرار دارند.
alba
جدی‌ترین و کامل‌ترین نوع کتاب‌خوانی نیز پس از پایان مطالعه به سرعت دچار دگردیسیِ «جمع‌بندی از کتاب» می‌شود. برای فهم این مسئله، باید بُعدی از مطالعه را در نظر بگیریم که بسیاری نظریه‌پردازان نادیده گرفته‌اند: بُعد زمان. مطالعه فقط به معنای آشناسازی خود با یک متن یا به دست آوردن دانش نیست؛ بلکه از همان آغاز، فرایند ناگزیرِ «فراموشی» است. حتی همین‌طور که در حال کتاب خواندن هستم، فراموش کردن آنچه خوانده‌ام را هم آغاز کرده‌ام و این فرایند گریزناپذیر است. این فرایند به جایی می‌رسد که انگار هرگز کتاب را نخوانده‌ام و بدین ترتیب، عملاً، خود را میان کتاب‌نخوان‌ها می‌یابم، همان جایی که باید از آغاز می‌ماندم. در این نقطه، اینکه بگویم کتابی را خوانده‌ام اساساً معنایی کنایی دارد. در بحث کتاب‌ها، ما هیچ‌گاه بیش از یک بخشِ خواه کوتاه یا بلند را نمی‌خوانیم، و آن بخش نیز دیر یا زود محکوم به زوال است. پس آنگاه که از کتاب‌ها برای خودمان و دیگران حرف می‌زنیم، دقیق‌تر آن است که بگوییم دربارۀ خاطره‌های تقریبی‌مان از کتاب‌ها که در پی شرایط زندگی بازآرایی شده‌اند، سخن می‌گوییم.
Ahmad
. اما همین‌طور که پیش می‌رفتیم و می‌رفتیم، از کتاب‌دار پرسیدم چند کتاب در این کتابخانۀ دیوانه‌کننده دارند. فکر می‌کنی چه پاسخ داد؟ سه و نیم میلیون کتاب. ما تا آنجا حدود هفتصد هزار کتاب را پشت سر گذاشته بودیم، اما ذهنم هنوز مشغول حساب و کتاب بود. از جزئیات بگذریم. کمی بعد در دفتر، با کاغذ و مداد حساب کردم: ده هزار سال به درازا می‌کشد تا برنامۀ کتاب‌خوانی‌ام محقق شود. این رویارویی با بی‌شمار کتابِ در دسترس، مشوقی است تا هیچ کتابی نخوانیم. در برخورد با چنین شماری از کتاب‌ها که کمابیش همه‌شان ناخوانده می‌مانند، گویی ناگزیر باید به این نتیجه رسید که حتی یک عمر کتاب‌خوانی نیز سرانجام بیهوده است.
محمد دانشجو
این رویارویی با بی‌شمار کتابِ در دسترس، مشوقی است تا هیچ کتابی نخوانیم.
Mostafa F
«کتابی را که باید داوری کنم، هرگز نمی‌خوانم؛ چون خواندنش موجب پیش‌داوری می‌شود.» اسکار وایلد
hadiizadi
بنا بر این الگو، با خودداری از نزدیکی بیش از حد به اثر، که خطر گمراه شدن با جزئیات را در پی دارد، با احتمال بیشتری می‌توانیم این «ایده» یا همان «چیزی کمتر از خود اثر» را دریابیم.
Mamareza_aa
آنچه او دربارۀ کتابخانه‌ها می‌گوید احتمالاً به‌طور کلی دربارۀ سواد فرهنگی صدق می‌کند: کسی که در یک کتاب سر فرو می‌برد، فرهیختگی واقعی یا حتی جوهرۀ «خواندن» را رها کرده است؛
کاربر ۱۲۵۶۴۴۷
رابطۀ ما با کتاب‌ها، نه فرایندی پیوسته و همگن (به پنداشت برخی منتقدان ادبی) است و نه عرصۀ نوعی آگاهی روشن از وضعیت خویشتن. رابطۀ ما با کتاب‌ها قلمرویی مه‌آلود است که ارواح حافظه بر آن فرمان می‌رانند، و ارزش واقعی کتاب‌ها در توانشان برای حضور شبح‌گون در این قلمرو نهفته است.
alba
خواندن، بیش و پیش از هر چیز دیگر، نخواندن است. حتی برای آزمندترین کتاب‌خوان‌های مادام‌العمر نیز انتخاب و باز کردن یک کتاب، ناگزیر، پوششی بر رخداد دیگری است که در همان لحظه روی می‌دهد: کنش ناخودآگاهِ «برنگزیدن» و «باز نکردن» دیگر کتاب‌های جهان.
محمد دانشجو
همان‌طور که افراد فرهیخته می‌دانند (و بدا به حال افراد غیرفرهیخته که این را نمی‌دانند)، فرهنگ پیش از هر چیز دیگر، به سوگیری مربوط می‌شود. فرهیختگی به معنای خواندن فلان کتاب خاص نیست، بلکه به معنای توانایی یافتن نسبت خود با نظام همۀ کتاب‌هاست؛ بدین منظور باید بدانیم کتاب‌ها نظامی خاص را شکل می‌دهند و بتوانیم جایگاه هر مؤلفه را در رابطه با دیگر مؤلفه‌ها شناسایی کنیم.
محمد دانشجو
ما هنوز در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در آن، خواندن را به نوعی می‌پرستند، گرچه این وضعیت رو به زوال است
لیلی مهدوی
اگر بسیاری از کتاب‌نخوان‌ها افرادی فرهیخته‌اند، بدان سبب است که نخواندن به معنای «نبود خواندن» نیست. کتاب‌نخوانی فعالیتی اصیل برای موضع‌گیری در برابر طوفان سهمگین کتاب‌هاست تا از غرق شدن رهایی یابیم. بنابراین، باید پشتیبان آن بود یا حتی آن را آموخت.
MSadra
رابطۀ ما با کتاب‌ها قلمرویی مه‌آلود است که ارواح حافظه بر آن فرمان می‌رانند، و ارزش واقعی کتاب‌ها در توانشان برای حضور شبح‌گون در این قلمرو نهفته است.
محدی
بُعد زمان. مطالعه فقط به معنای آشناسازی خود با یک متن یا به دست آوردن دانش نیست؛ بلکه از همان آغاز، فرایند ناگزیرِ «فراموشی» است.
mahdinoshad
سواد فرهنگی یعنی توانایی دریافتن سریعِ نسبت خود با یک کتاب؛ این توانایی نیازمند خواندن همۀ کتاب نیست، بلکه دقیقاً برعکس: می‌توان گفت هرچه در این زمینه توانمندتر باشید، کمتر نیازمند خواندن کتابی خاص خواهید بود.
نژمه

حجم

۱۹۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۹۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
۱۷,۴۰۰
۷۰%
تومان