بریدههایی از کتاب خودشناسی کاربردی
۳٫۰
(۲۵)
شیوهای که والدینمان نسبت به یکدیگر رفتار میکردند به ما تصوری ماندگار از شکل احتمالیِ تمام روابط میدهد.
احسان رضاپور
حسادت واکنشی طبیعی به موقعیتی است که دیگران داراییها یا ویژگیهای خوبی دارند که ما هنوز به آنها نرسیدهایم. در حالت مطلوب، ما صرفاً از حسادت رنج نمیکشیم بلکه از آن میآموزیم. حسادت سرنخی است نسبت به اینکه ما واقعاً دوست داریم چه کسی باشیم
Niki
همهٔ والدین اشتباهاتِ بزرگی مرتکب میشوند. فردیت ما از آنها زاده میشود. ما تا حدِ زیادی، مجموع خطاهای والدینمان هستیم.
Niki
ما احساس میکنیم همسرمان به لحاظ احساسی از ما فرار میکند؛ اما بهجای پذیرفتن حسِ ازدستدادگی، تلاش میکنیم او را با اصولی همچون اصول اداری محدود کنیم. ما به خاطر اینکه همسرمان هشت دقیقه دیر کرده است بیدلیل عصبانی میشویم، او را به خاطر انجام ندادن یک سری از کارهای خانه شدیداً سرزنش میکنیم، و سختگیرانه از او در مورد تمام کردن وظیفهای میپرسیم که به شکلی گنگ و مبهم، انجام دادنش را پذیرفته بود. تمام این کارها را انجام میدهیم، به غیر از پذیرفتنِ این حقیقت: «نگرانم که برایت مهم نباشم ....».
بیتا
ما به این دلیل که فردی را کامل میدانیم عاشقش نیستیم؛ عشق ما به او از این جهت است که میدانیم چگونه میتواند باشد؛ ما عاشق ویژگیهای بالقوه و نوظهورش (که هنوز کاملاً رشد نیافته) میشویم. دلبستگی عمیق او به ما بدان معناست که فرصتی عالی در اختیار داریم تا او را به سمت شکوفایی کامل تواناییهای بالقوهاش راهنمایی کنیم. عشقْ ساختاری مشوق و دوطرفه است که در آن دو نفر میتوانند یکدیگر را به سمت خودِ دلخواه، بافضیلت و مورد احترامشان هدایت کنند.
بیتا
میتوانیم بپذیریم که در چندین بُعد کمی احمق هستیم. ما دستوپاچلفتی هستیم، در مورد مسائلِ بیاهمیتْ احساساتی میشویم، حرفهایی میزنیم که بعداً پشیمان میشویم، تصمیمات ناگهانی میگیریم و قولهای ناگهانی میدهیم و وقت خود را تلف میکنیم.
کاربر ۱۹۵۸۱۷۲
زمانی که ما در مورد «تغییر زندگی خود» فکر میکنیم، اغلب تصویری از تحولی عظیم به ذهنمان میآید. ما ترک کردن شغل، بازگشت به تحصیل، تحمل کاهش شدید درآمد و غیره را تصور میکنیم. تعجبی ندارد که با در نظر گرفتن این شرایط اکثراً هیچ چیز را تغییر نمیدهیم؛ اما شیوهٔ دیگری از تغییر زندگی خود هم وجود دارد که از طریق حرکات شاخهای و کوچک رخ میدهد و مسیر کلی زندگی ما را (حداقل برای مدتی) برهم نمیزند.
در روزهای پیشِرو چه قدمهای کوچک و غیرترسناکی را برای تغییر مسیر کاری خود برمیدارید؟
Niki
ما تا حدِ زیادی، مجموع خطاهای والدینمان هستیم.
کاربر ۱۹۵۸۱۷۲
اعتیاد وابستگی دیوانهوار به چیزی -هرچیزی- است که [امیدواریم] افکار و احساسات منفیتر یا آشفتهترمان را دور نگه دارد. مسئلهٔ اصلی این نیست که ما به چه چیزی معتادیم (این اعتیاد میتواند دقیقاً هر چیزی باشد، حتی ممکن است برای دیگران بسیار بیخطر باشد مانند بررسی اخبار، یاد گرفتن زبان ایتالیایی، تمیز کردن خانه، فرستادن پیامهای خندهدار به دوستانمان)؛ آنچه اهمیت دارد این است که ما بیوقفه از این عادتها استفاده میکنیم تا با افکاری که دوستشان نداریم درگیر نشویم؛ اما با کمال تأسف، این افکار دقیقاً همان چیزیاند که باید به آنها توجه کنیم.
شما برای سد کردن راه افکار و احساساتتان به چه چیزی پناه میبرید؟
چه افکار و احساساتِ دشواری دارید که دوست ندارید آنها را تجربه کنید؟
Niki
در یک حالت دلخواه، ما از هر دوستی نکتهای مهم در مورد خودمان میآموزیم؛ شاید نکتهای در مورد شکستهایمان یاد میگیریم یا نکتهای در مورد تمایلمان به نادیده گرفتن پیامهای هشدار دهنده.
Niki
هر فضیلتی «نقصی» به همراه دارد
Arman
این پدیدهای عجیب اما مهم است: بعضی اوقات ما در سکوت با صداهایی با خودمان حرف میزنیم که نسخهٔ درونیشدهٔ صداهایی است که زمانی در اطرافمان شنیدهایم (صدای مادرمان، پدرمان، دوستانمان، همکارانمان، و غیره). ما در مورد رفتارهایمان نظر میدهیم: خودمان را احمق یا بیمصرف مینامیم، خود را تسکین میدهیم و برای خودمان خرید میکنیم -و در حینِ انجامِ این کار، لحنی را استفاده میکنیم که زمانی از فردی غیر از خود شنیدهایم-. این لحن میتواند کلماتِ والدین عصبانی یا پریشانی باشد که ما دوباره به کار میگیریم، یا تهدیدهای ارعابآمیزِ خواهر یا برادرِ بزرگترمان که دوست دارد ما را تحقیر کند، یا مادربزرگی که همیشه مهربان و مشوق بود. این شخصیتهای قدرتمند گذشته در ذهن ما به زندگی خود ادامه میدهند.
احسان رضاپور
رنجی که میکشیم شأن درخوری دارد؛ غمهای ما فقط نتیجهٔ شکستهای عجیب و خاص ما نیستند، بلکه بخشی از وضعیت جهانی بشر به شمار میآیند. مارک روتکو هنرمند آمریکایی قرن بیستم زمانی گفته بود که میخواهد هنری خلق کند که «اندوهِ درون من با اندوهِ درون تو ملاقات کند.»
zeinab shakibaee
قصدِ کمک کردن تمام آن چیزی نیست که اهمیت دارد؛ اینکه کمک چگونه پیشنهاد و ارائه شود نیز مهم است.
شهرزاد مجدی
به غیر از پذیرفتنِ این حقیقت: «نگرانم که برایت مهم نباشم ....».
کاربر ۲۰۲۵۵۵۳
ما به این دلیل که فردی را کامل میدانیم عاشقش نیستیم؛ عشق ما به او از این جهت است که میدانیم چگونه میتواند باشد؛ ما عاشق ویژگیهای بالقوه و نوظهورش (که هنوز کاملاً رشد نیافته) میشویم
Niki
مرگاندیشیْ ما را به درکِ خردمندانهتر اولویتهایمان فرا میخواند.
Arman
آنچه در ذهن ما ماندگار میشود همیشه رویدادهای بسیار واقعی نیستند، بلکه جزئیاتِ کوچکاند: بوها، نورها، بافتِ فرش، انواع غذاها ... آنها حافظانِ گذشتهٔ ما هستند.
|ݐ.الف
ما باید دیگری را تشویق کنیم که بخواهد تغییر کند، نه با مورد انتقاد قرار دادنش، بلکه با جذاب کردن تغییر برای او.
احسان رضاپور
بخش زیادی از ابزار احساس بزرگسالان با کودکان یکسان است. این حرف میتواند کمی خودخواهانه به نظر برسد اما اگر ما دیگران را همچون کودکان بزرگ بدانیم بسیار کمک کننده و بزرگوارانه خواهد بود.
محمد
شیوهای که والدینمان نسبت به یکدیگر رفتار میکردند به ما تصوری ماندگار از شکل احتمالیِ تمام روابط میدهد.
|ݐ.الف
حسادت واکنشی طبیعی به موقعیتی است که دیگران داراییها یا ویژگیهای خوبی دارند که ما هنوز به آنها نرسیدهایم. در حالت مطلوب، ما صرفاً از حسادت رنج نمیکشیم بلکه از آن میآموزیم. حسادت سرنخی است نسبت به اینکه ما واقعاً دوست داریم چه کسی باشیم؛ هرچند که معنای این سرنخ ممکن است بلافاصله مشخص نشود.
شهرزاد مجدی
رنجی که میکشیم شأن درخوری دارد؛ غمهای ما فقط نتیجهٔ شکستهای عجیب و خاص ما نیستند، بلکه بخشی از وضعیت جهانی بشر به شمار میآیند. مارک روتکو۱۷ هنرمند آمریکایی قرن بیستم زمانی گفته بود که میخواهد هنری خلق کند که «اندوهِ درون من با اندوهِ درون تو ملاقات کند.»
شهرزاد مجدی
ما در بزرگسالی عاشق کسی میشویم که عشقِ ما را در دوران کودکی منعکس میکند.
احسان رضاپور
تواناییِ جمعیِ ما در توضیح صادقانه به خود و به یکدیگر نشأت میگیرد که واقعاً چه کسی هستیم.
محمد
اگر بتوانیم تصویر دقیقتری از خود را به یکدیگر نشان دهیم، توهماتِ کمتر، همدلیِ بیشتر، استیصالِ کمتر و عشقِ بیشتری در زندگیهایمان و در دنیا خواهیم داشت.
محمد
هر قابلیتی که داریم الزاماً نقطهضعفی را با خود به همراه دارد که بخش اهریمنیاش است. غیرممکن است تواناییهایی بدون نقطهضعف داشته باشیم. هر فضیلتی «نقصی» به همراه دارد. ارزشهای هر فرد در یک عرصه ناگزیر به شکلگیری ابعاد دردسرساز در دیگر حوزهها میانجامد. برای نمونه، سختگیری و نظمی که باعث میشود فردی در مدیریت بودجه خوب عمل کند، او را به همسفری دشوار نیز بدل میکند؛ بازیگوشی و صبر و آرامشی که باعث میشود فردی در یک مهمانی، شادیبخش و دلپذیر باشد، میتواند او را به فردی شلخته و بیاعتنا نسبت به کارهای خانه تبدیل کند؛ قدرت شخصیت و شجاعت میتواند به توداری احساسی و شکستناپذیری ناخوشایندی بیانجامد.
احسان رضاپور
قطعاً ما برای پول و موقعیت کار میکنیم، اما کارِ ما به چیزی کمی مرموزتر هم معطوف است: معنا. آنچه شغلی را معنادار میکند معمولاً این است که ببینیم کارمان تا چه اندازه در افزایش لذت دیگران یا کاهش رنجشان نقش دارد.
احسان رضاپور
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۵۶,۰۰۰
تومان