بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ تخصص | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرگ تخصص

بریده‌هایی از کتاب مرگ تخصص

۳٫۴
(۱۰)
مردمی که می‌خواهند بر خود حکومت کنند، باید خود را به سلاح دانش تجهیز کنند. جیمز مدیسون
Narges Ebrahimi
در واقع، نمی‌توانیم بدون پذیرش محدودیت دانش و بدون اعتماد به تخصص دیگران زندگی کنیم. گاهی در برابر این نتیجه‌گیری مقاومت می‌کنیم، زیرا احساس استقلال و خودمختاری‌مان را تضعیف می‌کند. دوست داریم این‌طور فکر کنیم که خودمان می‌توانیم در همهٔ امور تصمیم بگیریم و این‌طور می‌شود که از هرکسی که حرف‌مان را تصحیح کند یا اشتباه‌مان را گوشزد کند یا چیزی را که بلد نیستیم یادمان بدهد، بیزاری می‌جوییم.
سعیده کشتکار
در عین حال، صرف‌نظر از اینکه اختلاف‌نظر دربارهٔ علم باشد یا سیاست، همگی یک ویژگی مشترک دارند: بسیار خودمدار و با زودرنجی بسیار اصرار می‌کنند باید همهٔ عقاید درست انگاشته شوند. آمریکایی‌ها دیگر قادر نیستند تفاوت میان «اشتباه می‌کنی» و «احمق هستی» را بفهمند. از نظر آن‌ها مخالفت کردن یعنی بی‌احترامی کردن و اگر نپذیرید دیدگاه‌های همهٔ افراد، هرقدر هم عجیب و نامعقول باشند، ارزش بررسی دارد، می‌گویند فلانی چقدر کوته‌فکر است.
سعیده کشتکار
منظور از سوگیری تأییدی این است که انسان گرایش دارد به‌دنبال اطلاعات مؤید باورهایش باشد، فقط واقعیت‌هایی را بپذیرد که تبیین‌های مدنظرش را تقویت می‌کنند، و از داده‌هایی چشم‌پوشی کند که دانسته‌های پیشینش را خدشه‌دار می‌سازند.
shahram naseri
اما علت نگارش کتاب پیش‌ِرویتان این است که نگرانم. امروز دیگر خبری از آن بحث‌های اصولی و آگاهانه نیست. اکنون سطح دانش یک آمریکاییِ متوسط چنان پایین است که کف «بی‌اطلاعی» را شکانده، از سطح «اطلاعات غلط» هم پایین‌تر رفته، و دارد به قعر «دفاع پرخاشگرانه از اشتباه» سقوط می‌کند. مردم نه‌تنها باورهای ابلهانه دارند، بلکه به‌جای رها کردن آن باورها، در برابر یادگیری مقاومت می‌کنند.
سعیده کشتکار
معلوم می‌شود علت دقیق‌ترِ اینکه چرا افراد ضعیف و بی‌مهارت خود را دست‌بالا می‌گیرند، این است که از توانایی خاصی به‌نام «فراشناخت» بی‌بهره‌اند. کسی که این توانایی را دارد، می‌تواند متوجه کاری که انجام می‌دهد، بشود و سپس پی ببرد که اشتباه می‌کند و در نتیجه در آن کار توانمند نیست.
سعیده کشتکار
«حتی اگر ما عمداً ارتباط با مخالفان خود را مسدود نکنیم، فیس‌بوک خوراک خبری را چنان تنظیم می‌کند که بیشتر همان چیزهایی را ببینیم که «لایک» می‌کنیم. چه‌چیزی را «لایک» می‌کنیم؟ افراد و محتواهایی را که با ما هم‌رأی و سازگارند.»‌
ImMohammadmahdi
مشکل اصلی ارتباط فوری، همین فوری بودن است. به‌لطف اینترنت، در وضعیت تاریخی جدیدی هستیم که هرکس می‌تواند با خیلی‌ها ارتباط برقرار کند، ولی شاید بلافاصله صحبت کردن با دیگران چندان کار درستی نباشد.
shahram naseri
ما در این پژوهش از پاسخ‌دهندگان پرسیدیم آیا با فلان و بهمان مفهوم در فیزیک، زیست‌شناسی، سیاست و جغرافیا آشنا هستند یا خیر. بسیاری گفتند با اصطلاحات واقعی و اصیلی مثل فوتون یا نیروی مرکزگرا آشنا هستند. ولی جالب اینکه اذعان می‌کردند با بعضی از مفاهیم کاملاً ساختگی هم آشنا هستند، مانند «صفحات پارالاکس»، «اولترا لیپید» و «کولارین». در یک پژوهش، تقریباً ۹۰ درصد افراد ادعا کردند دست‌کم یکی از نُه مفهوم کاملاً ساختگی ما را می‌شناسند.
سعیده کشتکار
آنچه نمی‌دانی به تو آسیبی نمی‌رساند، آنچه می‌دانی ولی حقیقت ندارد، به تو آسیب می‌زند.
عادل تنها
«قانون پامر» شده که می‌گوید اینترنت فقط می‌تواند ذهنی را که «هیچ» عقیده‌ای ندارد، تغییر دهد و البته آن را به ذهنی تبدیل می‌کند که عقیده‌اش «نادرست» است.
shahram naseri
حتی بدون این فشارهای مالی، هجوم دانش‌آموزان ناآماده به کالج‌ها تحت‌تأثیر فرهنگ تأیید و خودشکوفایی هم هست؛ فرهنگی که جلوی مواجههٔ کودک با شکست را می‌گیرد. رابرت هیوز در سال ۱۹۹۵ نوشت: «در فرهنگ آمریکا مراقب کودک‌اند که مبادا تصور کند خنگ است.
عادل تنها
اگر غیرمتخصصان حاضر نشوند وظیفهٔ شهروندی خود را جدی بگیرند، و سعی نکنند موضوعاتی را که برای‌شان مهم است، بیاموزند، دموکراسی به تکنوکراسی فروکاسته می‌شود. در چنین حالتی، همان چیزی بر سر مردم می‌آید که غیرمتخصصان از آن می‌ترسیدند، یعنی متخصصان حاکم می‌شوند.
Narges Ebrahimi
«اگر کودکان رنج می‌کشند تا جمع رنج بشر به سطح لازم برای رسیدن به حقیقت برسد، پس من اعتراض می‌کنم و می‌گویم چنین حقیقتی ارزش چنین هزینه‌ای را ندارد.»
میرعبداللهی
متخصص کسی است که در یک موضوع در مقایسه با دیگران اطلاعات بسیار بیشتری دارد و ما هرگاه به توصیه، آموزش یا راه‌حل در آن موضوع از دانش بشری نیاز داشته باشیم، به وی رجوع می‌کنیم. توجه داشته باشید منظور این نیست که متخصص سیر تا پیاز یک موضوع را می‌داند. منظور این است که متخصصان یک موضوعْ در واقع اقلیتی هستند که دیدگاه‌شان در مقایسه با دیگران جنبهٔ «مرجعیت» بیشتری دارد، یعنی درست‌تر یا دقیق‌تر است.
shahram naseri
چطور می‌توانیم متخصصان را از بقیه متمایز کنیم و تشخیص بدهیم؟ تخصص حقیقی، دانشی که دیگران به آن تکیه کنند، ترکیبی است ناملموس ولی قابل‌تشخیص و متشکل از آموزش، استعداد، تجربه و تأیید همتایان. هریک از این‌ها علامت تخصص است،
shahram naseri
تجربه و تأیید افراد حرفه‌ای اهمیت دارد، اما باید این حکمت قدیم چینی را هم در نظر داشت که می‌گوید بر حذر باشید از صنعتگری که می‌گوید بیست سال تجربه دارد، در حالی که در واقعیت فقط یک سال تجربه را بیست سال تکرار کرده است.
shahram naseri
ورنر هایزنبرگ، فیزیک‌دان مشهور، می‌گوید: «متخصص کسی است که برخی از بدترین اشتباهات احتمالی در یک رشته و نحوهٔ اجتناب از آن‌ها را می‌شناسد.» (فیزیک‌دان دیگری به‌نام نیلز بور می‌گوید: «متخصص کسی است که همهٔ اشتباهات ممکن در یک زمینهٔ بسیار محدود را مرتکب شده باشد.»)
shahram naseri
به یک معنا، می‌توان گفت تقریباً هرکسی که مهارت خاصی داشته باشد، می‌تواند به دانشی تخصصی دست پیدا کند که دیگران، اغلب اوقات، باید آن را بپذیرند. در عین حال، دردسر از وقتی شروع می‌شود که کسی به این باور می‌رسد که شناختی ولو اندک، به‌معنای داشتن «تخصص» است. میان کسی که برای سرگرمی اطلاعات زیادی دربارهٔ کشتی‌های جنگی دارد و کسی که دربارهٔ کشتی‌های جنگی جین تحقیق می‌کند و در زمینهٔ شناخت قابلیت‌های ناوهای جنگی جهان متخصص است، تفاوت ظریفی وجود دارد، ولی در هر حال این تفاوت وجود دارد. آشنایی با شناخت فرق دارد. درک با تحلیل فرق دارد. تخصصْ بازی با شبه‌واقعیت‌ها نیست.
shahram naseri
تعریف دقیق تخصص دشوار است و گاهی تمایز متخصص از کسی که تفننی به موضوعی می‌پردازد، سخت است. در عین حال، باید بتوانیم کسانی را که آشنایی مختصری با موضوعی دارند، از کسانی که بر آن موضوع مسلط هستند، بازشناسیم. دانش هیچ شخصی کامل نیست و متخصصان این نکته را بهتر از هرکس دیگری می‌دانند. اما تحصیلات، آموزش، تمرین، تجربه و کسب تأییدیهٔ سایر افراد فعال در همان رشته به ما کمک می‌کنند به‌طور تقریبی متخصصان را از بقیهٔ جامعه تشخیص دهیم.
shahram naseri
کسانی که اطلاع زیادی دربارهٔ مجموعهٔ مشخصی از مهارت‌های شناختی، فنی یا اجتماعی ندارند، عملکرد و مهارت‌شان را دست‌بالا می‌گیرند و فرقی نمی‌کند کدام حوزه مدنظر باشد: دستور زبان، هوش هیجانی، استدلال منطقی، مراقبت و ایمنی سلاح، مناظره، یا دانش مالی. دانشجویانی که نمره‌های امتحانات‌شان کم می‌شود، تصور می‌کنند باید نمره‌شان بیشتر می‌شد؛ شطرنج‌بازان ضعیف، دانشجویان پزشکی، افراد مسنی که می‌خواهند گواهی‌نامهٔ رانندگی خود را تمدید کنند، همگی به‌شدت خود را دست‌بالا می‌گیرند.‌(
shahram naseri
منظور از سوگیری تأییدی این است که انسان گرایش دارد به‌دنبال اطلاعات مؤید باورهایش باشد، فقط واقعیت‌هایی را بپذیرد که تبیین‌های مدنظرش را تقویت می‌کنند، و از داده‌هایی چشم‌پوشی کند که دانسته‌های پیشینش را خدشه‌دار می‌سازند.
shahram naseri
چیزهایی را که بر ما تأثیر می‌گذارند، به یاد می‌آوریم و واقعیت‌هایی را که چندان هیجان‌برانگیز نباشند، از یاد می‌بریم و وقتی با یکدیگر بحث می‌کنیم، یا وقتی از متخصص مشورت می‌گیریم، به‌سختی می‌توانیم آن خاطرات را کنار بگذاریم، صرف‌نظر از اینکه تمرکز بر آن‌ها اصلاً عاقلانه نباشد. این مشکل تا حدودی به آموزش مربوط می‌شود و به هوش ربطی ندارد. بسیاری از مردم معنای اعداد و خطر و احتمال را نمی‌فهمند و کمتر چیزی به‌اندازهٔ «بی‌سوادی عددی»، اصطلاحی که ریاضی‌دانی به‌نام جان آلن پاولوس به کار برده، می‌تواند بحث میان متخصص و غیرمتخصص را کلافه‌کننده کند.
shahram naseri
آنچه وجود ما را تسخیر می‌کند، بدبینی نامعقول است نه خوش‌بینی نامعقول، زیرا سوگیری تأییدی نوعی مکانیزم بقاست. اتفاقات خوشایند موقتی هستند، ولی مرگ همیشگی است. مغز چندان کاری با کسانی ندارد که سوار هواپیما شده‌اند یا تجربهٔ رابطهٔ پرخطر داشته‌اند و در عین حال زنده مانده‌اند: تصور می‌کند وضعیت شما متفاوت است. هوش شما، با اتکا بر اطلاعات محدود یا غلط، کارش را انجام می‌دهد و سعی می‌کند خطرات زندگی شما را، هرقدر کوچک باشند، به حداقل برساند. وقتی با سوگیری شناختی مبارزه می‌کنیم، در واقع می‌کوشیم عملکرد بنیادی ذهن انسان - یک ویژگی، نه یک ایراد - را اصلاح کنیم.
shahram naseri
سوگیری تأییدی ممکن است مجرب‌ترین متخصصان را هم به گمراهی بکشاند. برای نمونه، پزشکان گاهی بر یک تشخیص پافشاری می‌کنند و سپس در حال‌واحوال بیمار به‌دنبال نشانه‌های مؤید آن می‌گردند، و از دیگر نشانه‌های مرتبط با بیماری یا آسیب چشم می‌پوشند. (دکتر هاوس، شخصیت یکی از سریال‌های تلویزیونی، همیشه به شاگردانش می‌گوید: «هیچ بیماری لوپوس ندارد»، و در یکی از قسمت‌ها می‌بینیم که این پزشک فوق‌العاده مغرور هم مجبور می‌شود اشتباه خود را بپذیرد و تأیید کند بیماری پیچیده‌ای که با آن مواجه است، لوپوس است.) با اینکه به پژوهشگران گفته‌اند «نتیجهٔ منفی هم نتیجه محسوب می‌شود»، ولی هیچ‌کس نمی‌خواهد دریابد فرضیاتش غلط بوده است.
shahram naseri
بحث با کسی که تئوری توطئه را باور دارد، نه‌تنها بی‌ثمر، بلکه گاهی خطرناک است و من چنین کاری را به شما توصیه نمی‌کنم. چنین فردی آن‌قدر چرند می‌گوید که آخرسر کلافه می‌شوید، حتی اگر بسیار صبور باشید.
shahram naseri
کلمهٔ «استاد» آن‌قدر استفاده شده که معنای خود را از دست داده است. این عنوان زمانی نادر بود، اما اکنون نهادهای پسادبیرستانی آمریکا به میل خود از آن بهره می‌گیرند. هرکس که در سطحی بالاتر از دبیرستان به تدریس هر موضوعی مشغول باشد، استاد خطاب می‌شود، از رئیس دانشکده‌ای برتر در دانشگاه پژوهشی مهمی گرفته تا مدرسی پاره‌وقت در کالجی محلی و همان‌طور که هر مدرسی «استاد» است، هر کالج کوچکی «دانشگاه» نامیده می‌شود؛ آشفته‌بازاری که اکنون به وضع مضحکی درآمده است.
shahram naseri
کلمهٔ «استاد» آن‌قدر استفاده شده که معنای خود را از دست داده است. این عنوان زمانی نادر بود، اما اکنون نهادهای پسادبیرستانی آمریکا به میل خود از آن بهره می‌گیرند. هرکس که در سطحی بالاتر از دبیرستان به تدریس هر موضوعی مشغول باشد، استاد خطاب می‌شود، از رئیس دانشکده‌ای برتر در دانشگاه پژوهشی مهمی گرفته تا مدرسی پاره‌وقت در کالجی محلی و همان‌طور که هر مدرسی «استاد» است، هر کالج کوچکی «دانشگاه» نامیده می‌شود؛ آشفته‌بازاری که اکنون به وضع مضحکی درآمده است.
shahram naseri
در نتیجهٔ شمار بیش از حد «دانشجویان» و «استادان» و «دانشگاه‌ها» و «مدارک دانشگاهی»، حضور در دانشگاه دیگر نمی‌تواند تضمین کند شخص حرف دهنش را می‌فهمد.
shahram naseri
هجوم دانش‌آموزان ناآماده به کالج‌ها تحت‌تأثیر فرهنگ تأیید و خودشکوفایی هم هست؛ فرهنگی که جلوی مواجههٔ کودک با شکست را می‌گیرد. رابرت هیوز در سال ۱۹۹۵ نوشت: «در فرهنگ آمریکا مراقب کودک‌اند که مبادا تصور کند خنگ است.»‌( ۵ )دو دهه بعد و در سال ۲۰۱۴، یک معلم سال اول دبیرستان در مریلند پس از اینکه تصمیم گرفت از شغل خود استعفا بدهد، در مقاله‌ای در واشنگتن‌پست به تشریح این معضل پرداخت. او گفت مدیر مدرسه دو دستورالعمل به وی ابلاغ کرد که «شعارهای اساسی آموزش عمومی» هستند: یکی اینکه دانش‌آموز نباید درسی را بیفتد؛ دوم، که رویکرد مشتری‌محور کالج‌ها را هم روسفید می‌کند، چنین بود: «اگر دانش‌آموز نمرهٔ پایین بگیرد، حتماً معلم کوتاهی کرده است.»‌( ۶ )
shahram naseri

حجم

۳۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۳۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۷۱,۰۰۰
تومان